قتل در نزاع دسته جمعی!
با حضور ماموران در محل مشخص شد بيش از ١٠ نفر از اهالي محل به دليل اختلافات شخصي با يكديگر درگير شدهاند و يكي از آنها پس از اصابت ضربههاي قمه راهي بيمارستان شده است.
کد خبر :
۲۶۸۴۰
بازدید :
۱۲۶۶
نزاع دسته جمعي چند مرد جوان در يافتآباد با مرگ يكي از آنها رنگ خون گرفت. رسيدگي به اين پرونده از ٢٧ شهريور ٩٣ با اطلاع پليس پايتخت از وقوع اين درگيري آغاز شد.
به گزارش اعتماد، با حضور ماموران در محل مشخص شد بيش از ١٠ نفر از اهالي محل به دليل اختلافات شخصي با يكديگر درگير شدهاند و يكي از آنها پس از اصابت ضربههاي قمه راهي بيمارستان شده است.
همزمان با آغاز تحقيقات براي دستگيري عاملان نزاع، از بيمارستان خبر رسيد كه مجروح به دليل خونريزي شديد جان باخته است.
به اين ترتيب موضوع پرونده به «قتل عمد» تغيير كرد و كارآگاهان را براي دستگيري قاتل به تكاپو انداخت. آنها در تحقيقات خود متوجه شدند كه درگيري به دليل اختلاف مقتول با يكي از دوستانش به نام بهمن آغاز شده است. با كسب اين سرنخ، بهمن دستگير شد و مورد بازجويي قرار گرفت. او به كارآگاهان گفت: «از مدتها قبل با مقتول اختلاف شخصي داشتم.
روز حادثه در خانه بودم كه يكي از دوستانم به نام احمد سراغم آمد و گفت سركوچه با مقتول درگيري لفظي پيدا كرده و او ميخواهد با ٧ نفر ديگر از دوستانش براي دعوا سراغ ما بيايد. من هم چند نفر از دوستانم را باخبر كردم و با چاقو و قمه به سمت مقتول و دوستانش رفتيم. آنها هم سلاح سرد داشتند. وقتي درگيري بالا گرفت، قمه را به احمد دادم، ناگهان پليس آمد و همه فرار كرديم. نميدانم چه شد كه مقتول مجروح شد و فوت كرد. »
با توجه به اعترافات بهمن، احمد نيز دستگير شد و مورد بازجويي قرار گرفت تا مشخص شود ضربههايي كه او با قمه وارد كرده باعث مرگ مقتول شده است. متهم به كارآگاهان گفت: «آن روز قمه را در هوا چرخاندم اما معلوم نيست كه ضربههاي من به مقتول خورده باشد.»
با وجود انكار متهم و در حالي كه بهمن پس از توديع قرار وثيقه، متواري شده بود، پرونده براي رسيدگي در اختيار شعبه هفتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي خازني قرار گرفت. صبح ديروز در جلسه رسيدگي به پرونده در اين شعبه، اولياي دم تقاضاي قصاص كردند.
سپس متهم گفت: «روز حادثه وقتي درگيري بالا گرفت، بهمن تعادلش را از دست داد و روي زمين افتاد. در همان حالت، قمهاش را به من داد. ممكن بود من را بكشند چون آنها هم چاقو و قمه داشتند. قمه را براي دفاع از خودم چند بار در هوا چرخاندم، ميدانم كه يك ضربه به شانه يكي خورد اما مطمئن نيستم آن فرد مقتول بوده باشد. قتل ناخواسته بود و من هيچ كاره بودم، از اولياي دم ميخواهم مرا ببخشند.»
به گزارش اعتماد، با حضور ماموران در محل مشخص شد بيش از ١٠ نفر از اهالي محل به دليل اختلافات شخصي با يكديگر درگير شدهاند و يكي از آنها پس از اصابت ضربههاي قمه راهي بيمارستان شده است.
همزمان با آغاز تحقيقات براي دستگيري عاملان نزاع، از بيمارستان خبر رسيد كه مجروح به دليل خونريزي شديد جان باخته است.
به اين ترتيب موضوع پرونده به «قتل عمد» تغيير كرد و كارآگاهان را براي دستگيري قاتل به تكاپو انداخت. آنها در تحقيقات خود متوجه شدند كه درگيري به دليل اختلاف مقتول با يكي از دوستانش به نام بهمن آغاز شده است. با كسب اين سرنخ، بهمن دستگير شد و مورد بازجويي قرار گرفت. او به كارآگاهان گفت: «از مدتها قبل با مقتول اختلاف شخصي داشتم.
روز حادثه در خانه بودم كه يكي از دوستانم به نام احمد سراغم آمد و گفت سركوچه با مقتول درگيري لفظي پيدا كرده و او ميخواهد با ٧ نفر ديگر از دوستانش براي دعوا سراغ ما بيايد. من هم چند نفر از دوستانم را باخبر كردم و با چاقو و قمه به سمت مقتول و دوستانش رفتيم. آنها هم سلاح سرد داشتند. وقتي درگيري بالا گرفت، قمه را به احمد دادم، ناگهان پليس آمد و همه فرار كرديم. نميدانم چه شد كه مقتول مجروح شد و فوت كرد. »
با توجه به اعترافات بهمن، احمد نيز دستگير شد و مورد بازجويي قرار گرفت تا مشخص شود ضربههايي كه او با قمه وارد كرده باعث مرگ مقتول شده است. متهم به كارآگاهان گفت: «آن روز قمه را در هوا چرخاندم اما معلوم نيست كه ضربههاي من به مقتول خورده باشد.»
با وجود انكار متهم و در حالي كه بهمن پس از توديع قرار وثيقه، متواري شده بود، پرونده براي رسيدگي در اختيار شعبه هفتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي خازني قرار گرفت. صبح ديروز در جلسه رسيدگي به پرونده در اين شعبه، اولياي دم تقاضاي قصاص كردند.
سپس متهم گفت: «روز حادثه وقتي درگيري بالا گرفت، بهمن تعادلش را از دست داد و روي زمين افتاد. در همان حالت، قمهاش را به من داد. ممكن بود من را بكشند چون آنها هم چاقو و قمه داشتند. قمه را براي دفاع از خودم چند بار در هوا چرخاندم، ميدانم كه يك ضربه به شانه يكي خورد اما مطمئن نيستم آن فرد مقتول بوده باشد. قتل ناخواسته بود و من هيچ كاره بودم، از اولياي دم ميخواهم مرا ببخشند.»
۰