تصاویر/ زندگی و زمانه لوچيانو پاواروتى
کد خبر :
۲۷۵۷۰
بازدید :
۷۸۴۷
پدرش فرانكو يك نانوا بود و مادرش كارمند يك كارخانه سيگارسازى بود. پدرش همانند پسر استعدادى شگرف در حنجره و صداى تنور داشت ولى هيچ وقت اين اعتماد به نفس را نداشت كه به دنبال موسيقى برود و استعداد خود را تكميل كرده و از آن استفاده كند.
اما فرانكو پسرش را تشويق مى كرد كه همراه با پدر از صداى خود استفاده كرده و با هم بخوانند. در گروه كر اپراى مودنا، پدر و پسر با هم حضور پيدا مى كردند در حالى كه لوچيانو فقط پنج سال داشت.
در نوجوانى لوچيانو به همراه گروه كر مودنا در فستيوال بين المللى ولز شركت كرد و گروه آنها توانست مقام اول را كسب كند. پس از آن بود كه مادرش او را بسيار تشويق كرد كه حتماً به استعداد خود توجه كرده و به طور جدى موسيقى را دنبال كند.
وى هنوز به طور جدى فكر نمى كرد كه مى خواهد آينده و كار و زندگى خود را به موسيقى اختصاص دهد و به همين دليل هيچ وقت خاصى را براى آن در نظر نگرفت.
در اواخر دهه ۱۹۵۰ دوباره و با كمى تغيير نظر، مطالعه دروس و مباحث تئوريك اپرا را از سر گرفت. در ابتدا مربى تنور او «آويگو پولا» بود و پس از آن با «اتوره كامپوگالينى» تمرين كرد. براى حضور در اين كلاس ها لوچيانو در بيمه كار مى كرد و هر چه پول درمى آورد را صرف كلاس هاى تنور و حضور در اين كلاس ها مى كرد.
در سال ۱۹۶۱ پاواروتى در يك مسابقه بزرگ به نام «كنكور سو» شركت كرد كه هدف آن يافتن استعدادهاى شگرف و تازه در موسيقى است. با برنده شدن در مقام اول و كسب جايزه ممتاز مسابقه توانست در اپراى «بوهم» اثر «رودلفو يوچينى» نقش مناسبى را به دست آورد.
در سال ۱۹۶۳ دوبار در اين نقش ظاهر شد يك بار در وين و بار ديگر در اپراى لندن. اجراى كار او در لندن باعث شد به شهرت جهانى برسد. پس از آن بود كه سفر خود به اطراف اروپا و شركت در اپراهاى مختلف را آغاز كرد. اندكى بعد به وين دعوت شد تا در كنار خواننده معروف سوپرانو «جوان ساترلند» به اجرا بپردازد. موفقيت او در آمريكا در فوريه ۱۹۶۵ و با اجراى اپرا رقم خورد. در سال ۱۹۶۸ در اپراى «مترو پوليتن» در نيويورك و اثر رودلفو به نام بوهم را بار ديگر اجرا كرد كه به عنوان امضاى آثار او به شمار مى آمد.
در اواخر دهه ۱۹۶۰ شهرت او در اروپا فراگير شد تا اينكه در سال ۱۹۷۲ و در جريان اجراى «فيل دو رژيمنت» اين شهرت روند صعودى و مضاعف به خود گرفت. در يك بخش از اجراى اپرا هشت دور مختلف با نت «سى» را با تسلط اجرا كرد كه پس از آن با عنوان «پادشاه سى بلند» از او ياد شد.
در سال ۱۹۷۳ پاواروتى در ميسورى آمريكا به روى صحنه رفت و اجراى او به پرفروش ترين كنسرت كلاسيك در آمريكا تبديل شد و استقبال عمومى از اجراى او بسيار بالا بود.
كنسرت شب هاى مقدس در سال ۱۹۷۶ نيز با اجراى موفقيت آميز همراه شد و اثر ضبط شده توانست بيشتر از يك ميليون نسخه در آمريكا بفروشد.
كارهايى كه در سال هاى ،۱۹۷۸ ۱۹۷۹ و ۱۹۸۸ اجرا شد همگى در «گرمى» مطرح بودند و جوايز ويژه اى را به دست آوردند. در كنار آن پاواروتى با ديگر خوانندگان تنور همراه شد و آلبوم سه نفرى او در سال ۱۹۹۰ هم فروش بسيار خوبى داشت و هم جايزه ديگرى را كسب كرد.
در سال ۱۹۸۰ پاواروتى با هدف گسترش اپرا، مسابقات بين المللى اپراى پاواروتى را به راه انداخت تا بدين وسيله علاقه مندان را به طيف جديد استعدادهاى موسيقى و اپرا سوق دهد. از زمان برگزارى اين مسابقات تا به امروز حدود يكصد نفر از استعدادهاى موسيقى معرفى شده اند و در جايگاهى نيز در زمينه موسيقى كسب كرده اند.
پاواروتى در دوران جوانى با «آدوا ورونى» آشنا شد و به مدت هفت سال اين دو نامزد بودند و بالاخره در سال ۱۹۶۱ با هم ازدواج كردند. اين دو صاحب سه دختر هستند: لورنزا، كريستينا و جويليانا. در سال ۱۹۶۶ و با گسترش شايعه هايى مبنى بر اين كه پاواروتى به زندگى مشترك خود وفادار نيست، اين دو از هم جدا شدند.
پاواروتى با منشى خود «نيكولتا مونتوانى» زندگى كرد كه در ژانويه ۲۰۰۳ دوقلوى آنها _ يك پسر و يك دختر _ به دنيا آمدند اما در هنگام تولد نوزاد پسر از دنيا رفت و فقط نوزاد دختر زنده ماند.
پاواروتی در گروهی به نام «پاواروتی و دوستان» که در آن خوانندگان مشهور بینالمللی پاپ دنیا از جمله برایان آدامز، آناستازیا، سلین دیون، التون جان، اریک کلاپتون، انریکه ایگلسیاس، ریکی مارتین، استینگ و بسیاری دیگر، به او ملحق شده بودند، کنسرتهای خیرخواهانهٔ زیادی جهت کمک به کودکان جنگزده اجرا کرد.
او در سال ۱۹۹۰ همراه با خوزه کارراس و پلاسیدو دومینگو، دو خوانندهٔ تنور اسپانیایی گروهی را تحت عنوان سه تنور تشکیل دادند و در فینال جام جهانی فوتبال یک کنسرت تلویزیونی در رم اجرا کردند که در سال بعد جایزه گرمی را از آن خود کرد. این تیم سه نفره محبوبیت زیادی یافت و در مناسبتهای زیادی از جمله مراسم فینال جام جهانی لوس آنجلس در ۱۹۹۴، پاریس در ۱۹۹۸ و یوکوهومای ژاپن در ۲۰۰۲ برنامه اجرا کردند. این سه آلبوم از جمله پرفروشترین آثار کلاسیک جهان به شمار میآیند.
او زندگینامه خود را به نامهای «پاواروتی: داستان خود من» در سال ۱۹۸۱ و «پاواروتی: دنیای من» در سال ۱۹۹۵ منتشر کرد.
پاواروتی در ۱۳ مارس ۲۰۰۴ در سالن متروپولین نیویورک با اجرای آخرین برنامهاش رسماً از دنیای اپرا خداحافظی کرد. وی از سال ۲۰۰۶ به خاطر سرطان لوزالمعده تحت درمان بود.
پاواروتی سال ۲۰۰۶ به خاطر ابتلای به بیماری سرطان لوزالمعده تحت درمان قرار گرفت و در ماه اوت سال ۲۰۰۷ نیز دوباره برای مدتی در بیمارستان بستری بود.
قرار بود لوچانو پاواروتی در آخرین هفتهٔ زندگیاش، به پاس گسترش فرهنگ ایتالیایی، جایزهٔ فرهنگ این کشور را دریافت کند.
در ساعت ۵ بامداد روز پنجشنبه، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷، لوچانو پاواروتی در خانه شخصی اش در شهر مودنا، در حالی که زن و سه دختر بزرگش در کنارش بودند در سن ۷۱ سالگی درگذشت.
۰