متهم با مقتوله ارتباط نامشروع داشت!
مردي كه با زني شوهردار ارتباط نامشروع برقرار كرد در درگيري او را كشت. متهم كه جسد مقتوله را مثله كرده، در حالي اكنون در آستانه مجازاتي سنگين قرار گرفته كه در جلسه دادگاه با انكار اعترافات متعدد قبلياش، مدعي شد كه خود مقتوله در كشته شدنش نقش اصلي را داشته است.
کد خبر :
۲۸۷۷۰
بازدید :
۹۳۰۱
مردي كه با زني شوهردار ارتباط نامشروع برقرار كرد در درگيري او را كشت. متهم كه جسد مقتوله را مثله كرده، در حالي اكنون در آستانه مجازاتي سنگين قرار گرفته كه در جلسه دادگاه با انكار اعترافات متعدد قبلياش، مدعي شد كه خود مقتوله در كشته شدنش نقش اصلي را داشته است.
به گزارش اعتماد، رسيدگي به اين پرونده از ١٨ ارديبهشت ٩٣ با اطلاع كلانتري شهرري از وقوع يك فقره درگيري منجر به قتل در خانهاي مسكوني آغاز شد. يكي از اهالي محل در تماس با پليس ١١٠ گفته بود كه همسايهاش جسدي را تكه تكه كرده و قصد دارد آن را در كيسههاي زباله جابهجا كند.
ماموران به سرعت به محل اعزام شدند و پس از يك روز بررسي، متهم متواري را شناسايي و دستگير كردند. مرد ٥٣ ساله در بازجوييها به قتل و مثله كردن جسد به دليل اختلافات مالي اعتراف كرد تا پروندهاش براي رسيدگي در اختيار شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده قرار گيرد.
صبح ديروز در جلسه دادگاه، مادر مقتوله درخواست قصاص كرد و گفت: «شوهر دخترم چهار سالي ميشد كه زندگياش را رها كرده و به نروژ رفته بود. متهم هم راننده آژانس بود كه پس از چند بار سواركردن دخترم به او پيشنهاد دوستي داد. آنها ٥ ماه در خانهاي كه متهم اجاره كرده بود با هم زندگي كردند تا اينكه روز حادثه، متهم او را در خانهاش با چاقو كشت و جسدش را مثله كرد. من قصاص ميخواهم.»سپس نوبت به متهم رسيد.
براساس محتويات پرونده، او در سال ٧١ به جرم قتل همسر خود به بهانههاي ناموسي، در آستانه قصاص قرار داشت اما توانست با پرداخت ٦٠٠ هزار تومان رضايت مادر مقتوله را جلب كند و سه سال بعد از زندان آزاد شود.
او در همان ابتدا منكر قتل شد و گفت: «چند ماه قبل از قتل، اكرم (مقتوله) را به عنوان راننده آژانس سوار ماشينم كردم و به عروسي خواهرش رساندم. پس از آن چندبار ديگر هم او را به مقصد رساندم تا اينكه با هم دوست شديم اما پس از مدتي با تهديد سعي كرد از من پول بگيرد و ميخواست كاري كند تا خانهام را به نامش بزنم. سر همين موضوعات با هم اختلاف پيدا كرديم تا اينكه روز حادثه با مردي غريبه به خانهام آمد و با من درگير شد. هلم داد كه روي زمين افتادم. ميخواستم دستم را به اپن آشپزخانه بگيرم تا بلند شوم اما ناگهان چيزي در دستم آمد. اول فكر كردم گوشي است اما چاقو بود. آن را برداشتم. يكهو اكرم خودش را روي من انداخت و چاقو در گردنش فرو رفت. مرد غريبه هم كه در حين دعوا چند ضربه چاقو به پايم زده بود، متواري شد تا من با جسد تنها شوم. چون به خاطر خوردن قرصهاي مسكن حالت طبيعي نداشتم، آن را با قندشكن مثله كردم و در كيسه زباله انداختم اما همسايهها ديدند و لو رفتم.»
انكار قتل از سوي متهم باعث شد تا رييس دادگاه از روي اعترافات قبلياش بخواند. او گفته بود: «٩ صبح روز حادثه به اكرم زنگ زدم تا كليد خانه را برايم بياورد. او ساعت ١١ ظهر همراه مردي غريبه آمد و با من درگير شد. چاقويي ٢٠ سانتي را از روي اپن آشپزخانه برداشتم و به سمت مرد غريبه حمله كردم. اكرم ميخواست من را هل بدهد كه با چاقو به گردنش زدم. خون فواره زد. مرد غريبه كه فرار كرد، با چاقو، تيشه و قندشكن بدن اكرم را مثله كردم و از خانه بيرون رفتم. چند دقيقه بعد با ٨-٧ تا كيسه زباله مشكي برگشتم. اعضاي بريده شده را در آنها انداختم، لاي پتو پيچيدم و كيسهها را در پاگرد گذاشتم اما وقتي ميخواستم آنها را بيرون ببرم، يكي از همسايهها من را ديد و به پليس زنگ زد.»
ادعاي وجود مردي غريبه در حالي است كه هيچ نشانهاي از او در صحنه جرم كشف نشده و بيشتر به شخصيت خيالي متهم براي گمراه كردن ذهن كارآگاهان ميماند. متهم هم پس از شنيدن اعترافات قبلياش، بار ديگر مدعي شد كه آنها را مامور آگاهي به جاي او نوشته است.
او سپس در پاسخ به سوال قاضي ملكي، درباره قتل همسرش در سال ٧١ نيز گفت: «آنزمان كارگر بودم كه متوجه شدم همسرم، مردان غريبه را به خانه ميآورد و با آنها ارتباط نامشروع برقرار ميكند. تصميم گرفتم طلاق بگيرم اما يك روز قبل از اينكه به محضر برويم، مادرزنم مرا به خانهاش دعوت كرد تا درباره ماجرا حرف بزنيم. وقتي آنجا رفتم باز هم ديدم كه همسرم مردي غريبه را به خانه آورده.
مادر و برادرش با ديدن آن صحنه، با چاقو به سمتش حمله كردند و او را كشتند اما در نهايت جرم گردن من افتاد.» در ادامه جلسه، وكيل متهم با تاكيد بر مشكل رواني موكلش از قضات خواست تا به اين موضوع توجه كنند.
سپس متهم در آخرين دفاعش گفت: «من اول از خدا و بعد از مادر مقتوله تقاضاي بخشش دارم. آن روز قصد كشتن نداشتم. جسد را هم در حالت غيرطبيعي مثله كردم.»
در پايان، قضات براي صدور راي وارد شور شدند. براساس قانون مجازات اسلامي، كيفر قتل عمد در صورت عدم رضايت اولياي دم، قصاص است؛ مجازاتي كه متهم پرونده تنها يك تار مو با آن فاصله دارد.
به گزارش اعتماد، رسيدگي به اين پرونده از ١٨ ارديبهشت ٩٣ با اطلاع كلانتري شهرري از وقوع يك فقره درگيري منجر به قتل در خانهاي مسكوني آغاز شد. يكي از اهالي محل در تماس با پليس ١١٠ گفته بود كه همسايهاش جسدي را تكه تكه كرده و قصد دارد آن را در كيسههاي زباله جابهجا كند.
ماموران به سرعت به محل اعزام شدند و پس از يك روز بررسي، متهم متواري را شناسايي و دستگير كردند. مرد ٥٣ ساله در بازجوييها به قتل و مثله كردن جسد به دليل اختلافات مالي اعتراف كرد تا پروندهاش براي رسيدگي در اختيار شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده قرار گيرد.
صبح ديروز در جلسه دادگاه، مادر مقتوله درخواست قصاص كرد و گفت: «شوهر دخترم چهار سالي ميشد كه زندگياش را رها كرده و به نروژ رفته بود. متهم هم راننده آژانس بود كه پس از چند بار سواركردن دخترم به او پيشنهاد دوستي داد. آنها ٥ ماه در خانهاي كه متهم اجاره كرده بود با هم زندگي كردند تا اينكه روز حادثه، متهم او را در خانهاش با چاقو كشت و جسدش را مثله كرد. من قصاص ميخواهم.»سپس نوبت به متهم رسيد.
براساس محتويات پرونده، او در سال ٧١ به جرم قتل همسر خود به بهانههاي ناموسي، در آستانه قصاص قرار داشت اما توانست با پرداخت ٦٠٠ هزار تومان رضايت مادر مقتوله را جلب كند و سه سال بعد از زندان آزاد شود.
او در همان ابتدا منكر قتل شد و گفت: «چند ماه قبل از قتل، اكرم (مقتوله) را به عنوان راننده آژانس سوار ماشينم كردم و به عروسي خواهرش رساندم. پس از آن چندبار ديگر هم او را به مقصد رساندم تا اينكه با هم دوست شديم اما پس از مدتي با تهديد سعي كرد از من پول بگيرد و ميخواست كاري كند تا خانهام را به نامش بزنم. سر همين موضوعات با هم اختلاف پيدا كرديم تا اينكه روز حادثه با مردي غريبه به خانهام آمد و با من درگير شد. هلم داد كه روي زمين افتادم. ميخواستم دستم را به اپن آشپزخانه بگيرم تا بلند شوم اما ناگهان چيزي در دستم آمد. اول فكر كردم گوشي است اما چاقو بود. آن را برداشتم. يكهو اكرم خودش را روي من انداخت و چاقو در گردنش فرو رفت. مرد غريبه هم كه در حين دعوا چند ضربه چاقو به پايم زده بود، متواري شد تا من با جسد تنها شوم. چون به خاطر خوردن قرصهاي مسكن حالت طبيعي نداشتم، آن را با قندشكن مثله كردم و در كيسه زباله انداختم اما همسايهها ديدند و لو رفتم.»
انكار قتل از سوي متهم باعث شد تا رييس دادگاه از روي اعترافات قبلياش بخواند. او گفته بود: «٩ صبح روز حادثه به اكرم زنگ زدم تا كليد خانه را برايم بياورد. او ساعت ١١ ظهر همراه مردي غريبه آمد و با من درگير شد. چاقويي ٢٠ سانتي را از روي اپن آشپزخانه برداشتم و به سمت مرد غريبه حمله كردم. اكرم ميخواست من را هل بدهد كه با چاقو به گردنش زدم. خون فواره زد. مرد غريبه كه فرار كرد، با چاقو، تيشه و قندشكن بدن اكرم را مثله كردم و از خانه بيرون رفتم. چند دقيقه بعد با ٨-٧ تا كيسه زباله مشكي برگشتم. اعضاي بريده شده را در آنها انداختم، لاي پتو پيچيدم و كيسهها را در پاگرد گذاشتم اما وقتي ميخواستم آنها را بيرون ببرم، يكي از همسايهها من را ديد و به پليس زنگ زد.»
ادعاي وجود مردي غريبه در حالي است كه هيچ نشانهاي از او در صحنه جرم كشف نشده و بيشتر به شخصيت خيالي متهم براي گمراه كردن ذهن كارآگاهان ميماند. متهم هم پس از شنيدن اعترافات قبلياش، بار ديگر مدعي شد كه آنها را مامور آگاهي به جاي او نوشته است.
او سپس در پاسخ به سوال قاضي ملكي، درباره قتل همسرش در سال ٧١ نيز گفت: «آنزمان كارگر بودم كه متوجه شدم همسرم، مردان غريبه را به خانه ميآورد و با آنها ارتباط نامشروع برقرار ميكند. تصميم گرفتم طلاق بگيرم اما يك روز قبل از اينكه به محضر برويم، مادرزنم مرا به خانهاش دعوت كرد تا درباره ماجرا حرف بزنيم. وقتي آنجا رفتم باز هم ديدم كه همسرم مردي غريبه را به خانه آورده.
مادر و برادرش با ديدن آن صحنه، با چاقو به سمتش حمله كردند و او را كشتند اما در نهايت جرم گردن من افتاد.» در ادامه جلسه، وكيل متهم با تاكيد بر مشكل رواني موكلش از قضات خواست تا به اين موضوع توجه كنند.
سپس متهم در آخرين دفاعش گفت: «من اول از خدا و بعد از مادر مقتوله تقاضاي بخشش دارم. آن روز قصد كشتن نداشتم. جسد را هم در حالت غيرطبيعي مثله كردم.»
در پايان، قضات براي صدور راي وارد شور شدند. براساس قانون مجازات اسلامي، كيفر قتل عمد در صورت عدم رضايت اولياي دم، قصاص است؛ مجازاتي كه متهم پرونده تنها يك تار مو با آن فاصله دارد.
تصاویر دیده نشده از تاریخ ایران و جهان را اینجا ببینید
۰