داستان تلخ اسارت صيادان!
«سومالياييها يك مترجم ايراني گرفتهاند و هر وقت با ما تماس ميگيرند او با ما صحبت ميكند. تنها چيزي كه از ما ميخواهند دلار است. من نميتوانم اين پول را به هيچ قيمتي تهيه كنم. مسوولان هم تاكنون هيچ كمكي براي آزادي آنها نكردهاند.»
کد خبر :
۲۹۰۳۴
بازدید :
۱۳۴۳
576 روز از اسارت صيادان ايراني به دست دزدان دريايي سومالي ميگذرد و هنوز هيچ اقدامي براي رهايي آنها انجام نشده است.
روز ٢٠ بهمن ماه سال ٩٤ جمال الدين دهواري ناخداي ٤١ ساله همراه با ٢٠ نفر از صيادان جنوبي سوار لنجشان شدند و به آبهاي درياي عمان رفتند. قرار بود يك ماهه كارشان را تمام كنند و به كنارك برگردند اما همين كه با خانوادههايشان تماس گرفتند و خبر آغاز برگشت به كنارك را دادند به دست دزدان دريايي سومالي گرفتار شدند.
روز ششم فروردينماه ٩٤دزدان دريايي ۲۱ خدمه لنج و بخشي از اموال آنها را كه ارزشمند بود با خود بردند. حالا ١٧ ماه از آن روز ميگذرد و ۸ نفر از اين صيادان به علت شكنجههاي جسمي دزدان دريايي سوماليايي كشته شدهاند. ۴ نفر از آنها به كمك دولت سومالي موفق به فرار شدهاند و يك نفر به تنهايي از دست دزدان دريايي فرار كرده است و بعد از چند روز پيادهروي به وسيله دولت سومالي به ايران آمده.
حالا از اين ٢١ نفر ٨ نفر هنوز به دست دزدان گرفتارند. دزدان دريايي سومالي آنها را به دو گروه ٤ نفره تقسيم كردهاند و براي هر كدام مبلغي جداگانه براي آزادي خواستهاند. آنها براي آزادي ٤ نفر از گروگانها (شامل ناخدا و نزديكان او) از خانواده آنها درخواست ۱۵۰ هزار دلار پول كردهاند و براي آزادي ۴ نفر باقيمانده۳۰ هزار دلار خواستهاند.
پشت گوشي تلفن شوهرم را شكنجه ميكنند
پروين صباحي، همسر جمالالدين دهواري (ناخدا) درباره وضعيت همسرش ميگويد: «سومالياييها يك مترجم ايراني گرفتهاند و هر وقت با ما تماس ميگيرند او با ما صحبت ميكند. تنها چيزي كه از ما ميخواهند دلار است. من نميتوانم اين پول را به هيچ قيمتي تهيه كنم. مسوولان هم تاكنون هيچ كمكي براي آزادي آنها نكردهاند.»
او درباره روزي ميگويد كه خبر گروگانگيري شوهرش را به او دادند: «منتظر خبر آمدنشان بوديم كه ناگهان خبر آوردند لنج دهواري را دزدهاي دريايي بردهاند. اولش باورمان نميشد اما وقتي دزدهاي دريايي چند روز بعد با ما تماس گرفتند فهميديم كه خبر راست است. روزهاي اول هر روز به ما زنگ ميزدند و پول ميخواستند. روزهاي اول ميگفتند بايد ٤ ميليارد تومان براي آزادياش به ما بدهيد. ما پولي نداشتيم به آنها بدهيم تا اينكه شكنجههايشان شروع شد. آنها شوهرم را شكنجه ميكردند و گوشي تلفن را جلوي دهانشان ميگذاشتند و آنها فرياد ميزدند.
گروگانگيرها به ما ميگفتند ما چهارتا چاله كندهايم تا اين چهار نفر را توي چالهها دفن كنيم. اگر دير پول را برسانيد آنها را ميكشيم. همسر جمالالدين دهواري حال و روزش را وقتي بعد از ٨ ماه گروگانگيرها عكس همسرش را براي او فرستادند اينطور تعريف ميكند: «همسرم ٤١ سالش بيشتر نيست اما مردي كه من توي آن عكس ديدم ٦٠ سال هم بيشتر داشت. صورتش لاغر و تكيده شده بود. پروين مصباحي درباره فضاي حاكم بر خانهشان بعد از گروگانگيري همسرش ميگويد: «دختر ١٨ سالهام تازه دانشگاه قبول شده بود اما من پولي براي ثبت نام كردن او نداشتم. به او گفتم خانه بماند تا انشاءالله سال بعد پدرش برگردد و خرج دانشگاهش را بدهد. دختر كوچكم هر شب بهانه پدرش را ميگيرد. ميگويد چرا ما پول نداريم تا بابا را آزاد كنيم. گوشوارههايش را ميآورد و به دستم ميدهد و ميگويد بيا اينها را ببر بفروش و بابا را آزاد كن.»
او درباره پيگيري آزادي همسرش از طريق مقامات دولتي ميگويد: «ما هر هفته به زاهدان ميرويم و از مقامات دولتي كمك ميخواهيم اما آنها تاكنون كاري انجام ندادهاند و فقط ميگويند پيگيري ميكنيم ولي باز هيچ خبري نميشود كه نميشود.»
در كنار همسر ناخدا رييسي، يكي از اقوام صيادان ربوده شده هم ميگويد: «٦ نفر از صيادان اسير شده پسرعمو، پسرخاله و پسر دايي من بودند. پسرخاله و دو پسرعمويم كه فوت كردند. اما پسر داييام كه در دستشان اسير است در آخرين تماسش به ما گفت: «وقتي آن هشت نفر فوت كردند به ما كمي بيسكويت و چايي دادند. اما هنوز غل و زنجير به پايشان است و حتي براي استفاده از دستشويي هم قفلها را باز نميكنند.»
رييسي مدتي پيش مبلغي پول به حساب گروگانگيرها واريز كرد. او ميگويد: «واريز پول هيچ كمكي به آزادي صيادان نميكند. دو ماه پيش فقط خود من ٨٠ ميليون تومان به حساب سوماليها واريز كردم ولي آنها صيادان ما را آزاد نكردند. آنها هر بار كه تماس ميگيرند، ميگويند كه ما بايد يك فرد پاكستاني را اطراف خودمان پيدا كنيم كه بلد باشد با آنها حرف بزند.»
روز ٢٠ بهمن ماه سال ٩٤ جمال الدين دهواري ناخداي ٤١ ساله همراه با ٢٠ نفر از صيادان جنوبي سوار لنجشان شدند و به آبهاي درياي عمان رفتند. قرار بود يك ماهه كارشان را تمام كنند و به كنارك برگردند اما همين كه با خانوادههايشان تماس گرفتند و خبر آغاز برگشت به كنارك را دادند به دست دزدان دريايي سومالي گرفتار شدند.
روز ششم فروردينماه ٩٤دزدان دريايي ۲۱ خدمه لنج و بخشي از اموال آنها را كه ارزشمند بود با خود بردند. حالا ١٧ ماه از آن روز ميگذرد و ۸ نفر از اين صيادان به علت شكنجههاي جسمي دزدان دريايي سوماليايي كشته شدهاند. ۴ نفر از آنها به كمك دولت سومالي موفق به فرار شدهاند و يك نفر به تنهايي از دست دزدان دريايي فرار كرده است و بعد از چند روز پيادهروي به وسيله دولت سومالي به ايران آمده.
حالا از اين ٢١ نفر ٨ نفر هنوز به دست دزدان گرفتارند. دزدان دريايي سومالي آنها را به دو گروه ٤ نفره تقسيم كردهاند و براي هر كدام مبلغي جداگانه براي آزادي خواستهاند. آنها براي آزادي ٤ نفر از گروگانها (شامل ناخدا و نزديكان او) از خانواده آنها درخواست ۱۵۰ هزار دلار پول كردهاند و براي آزادي ۴ نفر باقيمانده۳۰ هزار دلار خواستهاند.
پشت گوشي تلفن شوهرم را شكنجه ميكنند
پروين صباحي، همسر جمالالدين دهواري (ناخدا) درباره وضعيت همسرش ميگويد: «سومالياييها يك مترجم ايراني گرفتهاند و هر وقت با ما تماس ميگيرند او با ما صحبت ميكند. تنها چيزي كه از ما ميخواهند دلار است. من نميتوانم اين پول را به هيچ قيمتي تهيه كنم. مسوولان هم تاكنون هيچ كمكي براي آزادي آنها نكردهاند.»
او درباره روزي ميگويد كه خبر گروگانگيري شوهرش را به او دادند: «منتظر خبر آمدنشان بوديم كه ناگهان خبر آوردند لنج دهواري را دزدهاي دريايي بردهاند. اولش باورمان نميشد اما وقتي دزدهاي دريايي چند روز بعد با ما تماس گرفتند فهميديم كه خبر راست است. روزهاي اول هر روز به ما زنگ ميزدند و پول ميخواستند. روزهاي اول ميگفتند بايد ٤ ميليارد تومان براي آزادياش به ما بدهيد. ما پولي نداشتيم به آنها بدهيم تا اينكه شكنجههايشان شروع شد. آنها شوهرم را شكنجه ميكردند و گوشي تلفن را جلوي دهانشان ميگذاشتند و آنها فرياد ميزدند.
گروگانگيرها به ما ميگفتند ما چهارتا چاله كندهايم تا اين چهار نفر را توي چالهها دفن كنيم. اگر دير پول را برسانيد آنها را ميكشيم. همسر جمالالدين دهواري حال و روزش را وقتي بعد از ٨ ماه گروگانگيرها عكس همسرش را براي او فرستادند اينطور تعريف ميكند: «همسرم ٤١ سالش بيشتر نيست اما مردي كه من توي آن عكس ديدم ٦٠ سال هم بيشتر داشت. صورتش لاغر و تكيده شده بود. پروين مصباحي درباره فضاي حاكم بر خانهشان بعد از گروگانگيري همسرش ميگويد: «دختر ١٨ سالهام تازه دانشگاه قبول شده بود اما من پولي براي ثبت نام كردن او نداشتم. به او گفتم خانه بماند تا انشاءالله سال بعد پدرش برگردد و خرج دانشگاهش را بدهد. دختر كوچكم هر شب بهانه پدرش را ميگيرد. ميگويد چرا ما پول نداريم تا بابا را آزاد كنيم. گوشوارههايش را ميآورد و به دستم ميدهد و ميگويد بيا اينها را ببر بفروش و بابا را آزاد كن.»
او درباره پيگيري آزادي همسرش از طريق مقامات دولتي ميگويد: «ما هر هفته به زاهدان ميرويم و از مقامات دولتي كمك ميخواهيم اما آنها تاكنون كاري انجام ندادهاند و فقط ميگويند پيگيري ميكنيم ولي باز هيچ خبري نميشود كه نميشود.»
در كنار همسر ناخدا رييسي، يكي از اقوام صيادان ربوده شده هم ميگويد: «٦ نفر از صيادان اسير شده پسرعمو، پسرخاله و پسر دايي من بودند. پسرخاله و دو پسرعمويم كه فوت كردند. اما پسر داييام كه در دستشان اسير است در آخرين تماسش به ما گفت: «وقتي آن هشت نفر فوت كردند به ما كمي بيسكويت و چايي دادند. اما هنوز غل و زنجير به پايشان است و حتي براي استفاده از دستشويي هم قفلها را باز نميكنند.»
رييسي مدتي پيش مبلغي پول به حساب گروگانگيرها واريز كرد. او ميگويد: «واريز پول هيچ كمكي به آزادي صيادان نميكند. دو ماه پيش فقط خود من ٨٠ ميليون تومان به حساب سوماليها واريز كردم ولي آنها صيادان ما را آزاد نكردند. آنها هر بار كه تماس ميگيرند، ميگويند كه ما بايد يك فرد پاكستاني را اطراف خودمان پيدا كنيم كه بلد باشد با آنها حرف بزند.»
۰