معمای پیچیده شلیک به زوج جوان در تبریز

زوج جوان زمانی که از میهمانی به خانه‌شان برمی‌گشتند، هرگز تصورش را هم نمی‌کردند که درست در مقابل پارکینگ خانه‌شان در تبریز به رگبار بسته شوند. زن جوان که با وجود شلیک‌های تیر از این حادثه جان سالم به در برد، قاتل شوهرش را به پلیس معرفی کرد.

این درحالی است که تنها مظنون این جنایت وقتی در تهران بازداشت شد، با انکار قتل، مسیر پرونده را پیچیده‌تر کرد. با این وجود اظهارات تنها بازمانده و تنها مظنون این پرونده، ماجرای این قتل را در‌ هاله‌ای از ابهام قرار داده است.

هشتم آبان‌ماه امسال بود که خبر یک جنایت به پلیس تبریز رسید. ماموران با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند. با حضور ماموران، آنها با جسد غرق به خون مرد جوانی روبه‌رو شدند که در خودرو آزرا مقابل پارکینگ خانه‌شان با شلیک گلوله کشته شده بود. همسر این مرد که او نیز با شلیک گلوله مجروح شده بود، به بیمارستان منتقل شد و پس از بهبود نسبی تحت بازجویی قرار گرفت.

این زن به ماموران گفت: «شب حادثه با شوهر و فرزندم، از میهمانی به خانه برمی‌گشتیم. ساعت دو نیمه‌شب بود که به خانه رسیدیم. شوهرم می‌خواست وارد پارکینگ شود که ناگهان چهار مرد در مقابل‌مان ایستادند. یکی از آنها را به‌خوبی شناختم. او مهران، دوست صمیمی شوهرم بود. همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد. مهران و سه مرد دیگر به ما شلیک کردند و من دیگر چیزی متوجه نشدم تا این‌که در بیمارستان به هوش آمدم و متوجه شدم که شوهرم جان باخته است، اما به دخترم شلیک نشده بود و او الان در سلامت کامل به‌سر می‌برد. فقط این را می‌دانم که مهران دست به این جنایت زده است.»

زن جوان درباره انگیزه مهران به ماموران گفت: «مدتی بود که مهران به من ابراز علاقه می‌کرد. ولی من به او جواب رد دادم و گفتم که شوهرم را دوست دارم. برای همین فکر می‌کنم به‌خاطر انتقام دست به چنین جنایتی زده باشد.»

با این اظهارات دستور بازداشت مهران از سوی بازپرس دادسرای تبریز صادر شد و درنهایت این مرد، وقتی که در تهران بود، به همراه یکی از دوستانش از سوی پلیس پایتخت بازداشت شد. او پس از دستگیری برای انجام جلسات بازجویی به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در مقابل بازپرس مدیرروستا منکر این جنایت شد. او گفت: «شب حادثه من در خانه‌ام بودم و اصلا از ماجرای این قتل اطلاعی ندارم. دیروز هم با یکی از دوستانم برای انجام کاری به تهران آمدیم که دستگیر شدیم. نه من و نه دوستم در این قتل هیچ نقشی نداریم.»

او درباره ادعاهای زن جوان در بیمارستان گفت: «من با مقتول به نام کمال دوست صمیمی بودم و به خانه‌اش رفت‌و‌آمد داشتم. در این میان همسرش به نام سارا کم‌کم شروع کرد به پیام دادن و به من ابراز علاقه کرد، اما من جوابش را ندادم و گفتم که نمی‌توانم به دوستم خیانت کنم. من هیچ ابراز علاقه‌ای به او نکردم و همه چیز برعکس بوده است. برای همین احساس می‌کنم به‌خاطر جواب رد من می‌خواسته انتقام بگیرد و به دروغ مرا عامل این جنایت معرفی کرده است.»
با این اظهارات، بازپرس پرونده را به همراه تنها مظنون این جنایت به تبریز فرستاد تا تحقیقات در این رابطه در دادسرای تبریز ادامه یابد.