خاطره سینمایی فریدون جیرانی از «پلاسکو»
فریدون جیرانی در پی سانحهی پلاسکو نوشت: « نگارنده از این ساختمان از سال 49 خاطره دارد. سالی که هنوز سردر سوختهی سینما (تهران) بود،سینمای قدیمی که سال 48 سوخته بود.»
کد خبر :
۳۲۷۶۵
بازدید :
۲۳۹۳
فریدون جیرانی در پی سانحهی پلاسکو نوشت: « نگارنده از این ساختمان از سال 49 خاطره دارد. سالی که هنوز سردر سوختهی سینما (تهران) بود،سینمای قدیمی که سال 48 سوخته بود.»
این کارگردان سینما نوشت: «همهی ما در غم از دست دادن آتشنشانها و مردمی که زیر ساختمان ریخته شدهی «پلاسکو» ماندهاند با خانوادهی داغدار آنها شریک هستیم. همهی ما نمیتوانیم این حادثهی تلخ را فراموش کنیم و همه نمیتوانیم باور کنیم که در این سالها فرسودگی ساختمانی که از سال 41 برپا شده بود، مورد توجه قرار نگرفته باشد. نمیتوانیم از کنار آن بیتوجه بگذریم.
وقتی دو سینمای قدیمی (ایران) و (متروپل) در لالهزار و لالهزارنو تعطیل شدند، ناراحت شدیم ولی بعد فهمیدیم که این ناراحتی ما بیمورد بوده است و ساختمانهای این دو سینما فرسوده بودند و باید تعطیل میشدند. چرا ساختمانی که بالای 50 سال عمر داشته تا چند روز پیش مرکز فعالیت بوده است؟ و برای تعطیلی یا تخریب آن اقدام نشده است؟
نگارنده از این ساختمان از سال 49 خاطره دارد. سالی که هنوز سردر سوختهی سینما (تهران) بود،سینمای قدیمی که سال 48 سوخته بود. ساختمان 17 طبقهای که بالایش رستورانی داشت با غذاهای خوشمزه و در همکف ساختمان قهوهخانهای بود، تمیز با غذاهای ارزان، قهوهخانهای که پاتوق خیلیها بود ،خیلیها که شعر مینوشتند، قصه مینوشتند که من اولین فیلمنامهام را در سال 53 در این قهوخانه نوشتم. ساختمانی که داخلش پخش فیلمها بودند که "حسام فیلم" معروفترین آنها بود. ساختمانی که که از دو طرف خیابان "جمهوری" و "شاهآباد سابق" قابل دیدن بود، آن هم با نیون شیشهی، نوشابهای که پر و خالی میشد. ساختمانی که محل تفریح بود، تفریح شهرستانهایی که به تهران میآمدند.
بعد از انقلاب موقعیت ساختمان فرق کرد که با تعطیل شدن سینماها و رستورانهای خیابانهای لالهزار و استانبول دیگر ساختمان محل تفریح نبود. تهران بزرگ شده بود و محلهای تفریح جابجا شده بود. دیگر معلوم بود این ساختمان مثل ساختمان سینما «ارم» (سهیلای سابق) فرسوده است و باید تعطیل شود.
هفتهی پیش که از مکان فیلمبرداری فیلم در خیابان «سخایی» بالا میآمدیم، ناخودگاه ساختمان فرسودهی «پلاسکو» را دیدیم و نمیدانیم چرا جمعی که در ماشین بودیم، قدیمی بودن ساختمان و فرسودگی آن مورد توجه ما قرار گرفت. در آن روز نمیدانستیم که هفتهی بعد این ساختمان فرو میریزد. از این ساختمانهای قدیمی باز هم در شهر هست. این ساختمانهای قدیمی باید تعطیل شوند و در اختیار میراث فرهنگی قرار گیرند که معماری قدیمی تهران باقی بماند و دیگر مردمی زیر آوار نمانند.
در عزای عمومی ما عزا داریم برای آتشنشانهایی که در بین ما نیستند.»
این کارگردان سینما نوشت: «همهی ما در غم از دست دادن آتشنشانها و مردمی که زیر ساختمان ریخته شدهی «پلاسکو» ماندهاند با خانوادهی داغدار آنها شریک هستیم. همهی ما نمیتوانیم این حادثهی تلخ را فراموش کنیم و همه نمیتوانیم باور کنیم که در این سالها فرسودگی ساختمانی که از سال 41 برپا شده بود، مورد توجه قرار نگرفته باشد. نمیتوانیم از کنار آن بیتوجه بگذریم.
وقتی دو سینمای قدیمی (ایران) و (متروپل) در لالهزار و لالهزارنو تعطیل شدند، ناراحت شدیم ولی بعد فهمیدیم که این ناراحتی ما بیمورد بوده است و ساختمانهای این دو سینما فرسوده بودند و باید تعطیل میشدند. چرا ساختمانی که بالای 50 سال عمر داشته تا چند روز پیش مرکز فعالیت بوده است؟ و برای تعطیلی یا تخریب آن اقدام نشده است؟
نگارنده از این ساختمان از سال 49 خاطره دارد. سالی که هنوز سردر سوختهی سینما (تهران) بود،سینمای قدیمی که سال 48 سوخته بود. ساختمان 17 طبقهای که بالایش رستورانی داشت با غذاهای خوشمزه و در همکف ساختمان قهوهخانهای بود، تمیز با غذاهای ارزان، قهوهخانهای که پاتوق خیلیها بود ،خیلیها که شعر مینوشتند، قصه مینوشتند که من اولین فیلمنامهام را در سال 53 در این قهوخانه نوشتم. ساختمانی که داخلش پخش فیلمها بودند که "حسام فیلم" معروفترین آنها بود. ساختمانی که که از دو طرف خیابان "جمهوری" و "شاهآباد سابق" قابل دیدن بود، آن هم با نیون شیشهی، نوشابهای که پر و خالی میشد. ساختمانی که محل تفریح بود، تفریح شهرستانهایی که به تهران میآمدند.
بعد از انقلاب موقعیت ساختمان فرق کرد که با تعطیل شدن سینماها و رستورانهای خیابانهای لالهزار و استانبول دیگر ساختمان محل تفریح نبود. تهران بزرگ شده بود و محلهای تفریح جابجا شده بود. دیگر معلوم بود این ساختمان مثل ساختمان سینما «ارم» (سهیلای سابق) فرسوده است و باید تعطیل شود.
هفتهی پیش که از مکان فیلمبرداری فیلم در خیابان «سخایی» بالا میآمدیم، ناخودگاه ساختمان فرسودهی «پلاسکو» را دیدیم و نمیدانیم چرا جمعی که در ماشین بودیم، قدیمی بودن ساختمان و فرسودگی آن مورد توجه ما قرار گرفت. در آن روز نمیدانستیم که هفتهی بعد این ساختمان فرو میریزد. از این ساختمانهای قدیمی باز هم در شهر هست. این ساختمانهای قدیمی باید تعطیل شوند و در اختیار میراث فرهنگی قرار گیرند که معماری قدیمی تهران باقی بماند و دیگر مردمی زیر آوار نمانند.
در عزای عمومی ما عزا داریم برای آتشنشانهایی که در بین ما نیستند.»
۰