هیچ ترسی را به درون خود راه ندهید
شاید خیلی از شما فقط به این دلیل از کاری که دارید لذت نمیبرید و در محیط کاریتان احساس شادی نمیکنید که از وقوع مسائلی خاص در کارتان میترسید، وجود همین ترس و بیم هاست که شما را از پیشرفت بازداشته است.
کد خبر :
۳۳۶۲۰
بازدید :
۱۳۲۱
شاید خیلی از شما فقط به این دلیل از کاری که دارید لذت نمیبرید و در محیط کاریتان احساس شادی نمیکنید که از وقوع مسائلی خاص در کارتان میترسید، وجود همین ترس و بیم هاست که شما را از پیشرفت بازداشته است.
به گزارش دنیای اقتصاد، اما واقعیت آن است چیزهایی که ما از آنها میترسیم، همان تجربیاتی هستند که اتفاقا ما به شدت به آنها نیازمندیم و شاه کلید جهشهای بزرگ ما در کارهایمان محسوب میشوند. من به این گفته اعتقاد راسخ دارم. چون فقط زمانی توانستهام در شغلم پیشرفت کنم که از منطقه آرامش خاطرم خارج شدم و به اصطلاح «ریسککردم».
به بهترین و ارزشمندترین تجربه کاری خود فکر کنید، حاضرم شرط ببندم که در بسیاری موارد، آن تجربیات سرشار از بیم و ترس بودهاند و هنگامی که بر آن ترسها غلبه کردهاید، به موقعیتهای چشمگیری دست یافتید و کاری کردید که هیچگاه فراموش نمیشود. هنگامی که اجازه دهید ترس هایتان از ایمانتان بزرگتر شوند، در عمل کاری کردهاید که رویاهایتان در قفس گرفتار آیند.
اگر به نگرانیهای خود پروبال دهید، نمیتوانید از زمان حال لذت ببرید. هر روز رویاهایی دارید که میتوانند شما را شادتر کرده و دنیا را مکان زیباتری برای زیستنتان کنند. بها دادن به ترسها و توجه بیش از حد به خطرات باعث میشود از استعدادهای بیکران خود محروم شوید.
قبل از نوشتن این کتاب من به شدت از شروع به نوشتن آن میترسیدم و نمیخواستم، ایدهها و عقایدم را به محک آزمایش و قضاوت دیگران بگذارم، چرا که فکر میکردم دیگران، برخورد خوبی با آنها نخواهند کرد.
بارها پیش آمد که برای آغاز بهکار پشت میز تحریرم نشستم، اما بعد از مدتها کلنجار رفتن با خود نا امید برخاستم. در آن دوران فکر میکردم، صرف انرژی زیاد برای این کتاب، ارزش چندانی ندارد و به مخاطرات پرشمارش نمیارزد. آری، در آن زمان من مطابق با آموزههایی که در این کتاب ذکر کردهام، زندگی نمیکردم و بیمها و نگرانیهایم را به هیولایی بیشاخ و دم تبدیل کرده بودم.
اما وقتی با خود کنار آمدم که هدف از نوشتن این کتاب، نه تغییر دادن زندگی، بلکه تلاش برای دادن ایدههای سازنده به مردم است، توانستم از ترسهایم برای انگیزه دادن به خود استفاده کنم و تصمیم گرفتم تا به خود بقبولانم که این ترسهای غیرواقعی نباید نیت من برای شادتر کردن دیگران در محل کارشان را تحت الشعاع قرار دهند.
شما هم میتوانید ترسهایتان را تحسین کنید و از آنها برای انگیزه دادن به خود استفاده كنيد. اگر از این نگرانید که رئیس یا همکارانتان چه فکری در مورد ایده پیشنهادی تان میکنند، سعی کنید که ذهن خود را از آن تخلیه کنید و بدانید این شما بودید که این احساس منفی را به وجود آوردهاید و فقط خود شما میتوانید از آن به عنوان یک عامل انگیزهدهنده استفاده کنید.
راستی شما از چه چیز کارتان میترسید؟ (مثلا از رئیس تان، مشتریان سرسخت یا سخن گفتن در برابر عموم مردم؟) بدانید که استفاده از ترس به عنوان موتور محرکه رشد و پیشرفت میتواند چنان اعتمادی در شما به وجود بیاورد که به شما در تمام سطوح شغلی تان کمک کند.
نويسنده: کارل استایب
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
منبع: کتاب Work Happy Now
به گزارش دنیای اقتصاد، اما واقعیت آن است چیزهایی که ما از آنها میترسیم، همان تجربیاتی هستند که اتفاقا ما به شدت به آنها نیازمندیم و شاه کلید جهشهای بزرگ ما در کارهایمان محسوب میشوند. من به این گفته اعتقاد راسخ دارم. چون فقط زمانی توانستهام در شغلم پیشرفت کنم که از منطقه آرامش خاطرم خارج شدم و به اصطلاح «ریسککردم».
به بهترین و ارزشمندترین تجربه کاری خود فکر کنید، حاضرم شرط ببندم که در بسیاری موارد، آن تجربیات سرشار از بیم و ترس بودهاند و هنگامی که بر آن ترسها غلبه کردهاید، به موقعیتهای چشمگیری دست یافتید و کاری کردید که هیچگاه فراموش نمیشود. هنگامی که اجازه دهید ترس هایتان از ایمانتان بزرگتر شوند، در عمل کاری کردهاید که رویاهایتان در قفس گرفتار آیند.
اگر به نگرانیهای خود پروبال دهید، نمیتوانید از زمان حال لذت ببرید. هر روز رویاهایی دارید که میتوانند شما را شادتر کرده و دنیا را مکان زیباتری برای زیستنتان کنند. بها دادن به ترسها و توجه بیش از حد به خطرات باعث میشود از استعدادهای بیکران خود محروم شوید.
قبل از نوشتن این کتاب من به شدت از شروع به نوشتن آن میترسیدم و نمیخواستم، ایدهها و عقایدم را به محک آزمایش و قضاوت دیگران بگذارم، چرا که فکر میکردم دیگران، برخورد خوبی با آنها نخواهند کرد.
بارها پیش آمد که برای آغاز بهکار پشت میز تحریرم نشستم، اما بعد از مدتها کلنجار رفتن با خود نا امید برخاستم. در آن دوران فکر میکردم، صرف انرژی زیاد برای این کتاب، ارزش چندانی ندارد و به مخاطرات پرشمارش نمیارزد. آری، در آن زمان من مطابق با آموزههایی که در این کتاب ذکر کردهام، زندگی نمیکردم و بیمها و نگرانیهایم را به هیولایی بیشاخ و دم تبدیل کرده بودم.
اما وقتی با خود کنار آمدم که هدف از نوشتن این کتاب، نه تغییر دادن زندگی، بلکه تلاش برای دادن ایدههای سازنده به مردم است، توانستم از ترسهایم برای انگیزه دادن به خود استفاده کنم و تصمیم گرفتم تا به خود بقبولانم که این ترسهای غیرواقعی نباید نیت من برای شادتر کردن دیگران در محل کارشان را تحت الشعاع قرار دهند.
شما هم میتوانید ترسهایتان را تحسین کنید و از آنها برای انگیزه دادن به خود استفاده كنيد. اگر از این نگرانید که رئیس یا همکارانتان چه فکری در مورد ایده پیشنهادی تان میکنند، سعی کنید که ذهن خود را از آن تخلیه کنید و بدانید این شما بودید که این احساس منفی را به وجود آوردهاید و فقط خود شما میتوانید از آن به عنوان یک عامل انگیزهدهنده استفاده کنید.
راستی شما از چه چیز کارتان میترسید؟ (مثلا از رئیس تان، مشتریان سرسخت یا سخن گفتن در برابر عموم مردم؟) بدانید که استفاده از ترس به عنوان موتور محرکه رشد و پیشرفت میتواند چنان اعتمادی در شما به وجود بیاورد که به شما در تمام سطوح شغلی تان کمک کند.
نويسنده: کارل استایب
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
منبع: کتاب Work Happy Now
۰