قتل به خاطر حسادت به دوست مقیم آمریکا

دو پسر جوان که دوست خود را به خاطر ثروت زیادش به قتل رسانده و اموال او را به سرقت برده‌اند، یک‌ بار دیگر پای میز محاکمه رفتند.

کد خبر : ۳۳۸۴۴
بازدید : ۱۱۲۹
دو پسر جوان که دوست خود را به خاطر ثروت زیادش به قتل رسانده و اموال او را به سرقت برده‌اند، یک‌ بار دیگر پای میز محاکمه رفتند.

به گزارش شرق، مقتول که مقیم آمریکا بوده و برای دیدار با خانواده و دوستانش به ایران آمده ‌بود، بعد از اینکه با دوستانش قرار ملاقات گذاشت، به دست آنها به قتل رسید.

براساس مدارک موجود در پرونده، ٢٢ مردادماه‌ سال ٩٣ بود که مردی با مراجعه به کلانتری ١٢٢ دربند به مأموران اعلام کرد: برادرش به نام وحید ٣١ساله ١٥ مرداد سال جاری برای دیدن دوستانش از خانه‌شان در زعفرانیه خارج شد و دیگر بازنگشت.

با اعلام این موضوع کارآگاهان در نخستین گام مشخصات خودرو پژو ٢٠٧ وحید را در سیستم پلیس ثبت کردند که در کمتر از ٢٤ ساعت خودرو بدون صاحب در شهرستان ساوه کشف شد. این در حالی بود که لاستیک‌های خودرو به وسیله سارقان سرقت شده بود؛ درحالی‌‌که تحقیقات در‌این‌باره ادامه داشت، مشخص شد جسد پسر جوانی روز ١٦ مرداد در شهرستان آبسرد دماوند در یک ساختمان نیمه‌‌کاره کشف شده است.

مأموران در بررسی‌ها دریافتند که این جسد متعلق به وحید است. به‌این‌ترتیب تجسس‌ها برای شناسایی قاتل این پسر آغاز شد. کارآگاهان در بررسی‌های خود متوجه شدند روز حادثه مقتول برای ملاقات با دو نفر از دوستانش به نام‌های سجاد ٢٦ساله و نوید ٢٢ساله از خانه خارج شده است؛ به‌همین‌دلیل، بلافاصله سجاد و نوید دستگیر و برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل شدند. دو پسر جوان در ابتدا خود را بی‌گناه معرفی می‌کردند؛ اما در ادامه لب به اعتراف گشوده و انگیزه خود از قتل وحید را حسادت به وضع مالی مقتول و خانواده‌اش عنوان کردند.

متهمان در اعترافات خود به کارآگاهان گفتند: «وحید از دوستان صمیمی ما بود؛ اما به دلیل اینکه وضع مالی خوبی داشت و همیشه سوار خودرو‌های لوکس می‌شد، ما به او حسادت می‌کردیم. این حسادت آن‌قدر زیاد شد که تصمیم به انتقام‌جویی و سرقت پژو ٢٠٧ وی گرفتیم».

نوید درباره شب جنایت به مأموران گفت: «عصر ١٥ مرداد با وحید در یک پیتزافروشی در ولنجک قرار ملاقات گذاشتیم. تا ساعت ١٠ شب در خیابان‌های تهران پرسه ‌زدیم تا اینکه براساس نقشه به باغ یکی از بستگانم که از قبل کلید آنجا را به امانت گرفته بودم، رفتیم. در مقابل درِ ورودی باغ و درحالی‌‌که من در صندلی شاگرد نشسته بودم، بدون هیچ بهانه‌ای با وحید درگیر شدم و با کلت کمری که از قبل خریداری کرده بودم، سه تیر به سر وحید شلیک کردم؛ بعد هم با چاقو چند ضربه به او وارد کرده و جسدش را از خودرو به بیرون پرت کردم.

در زمان درگیری سجاد سر کوچه نگهبانی می‌‌داد و زمانی که وحید را از خودرو به بیرون پرتاب کردم، با تهدید از سجاد خواستم چند ضربه چاقو به وحید بزند. پس از قتل خودرو را به شهرستان نوبران در حوالی ساوه برده و آنجا رها کردیم».

با اعترافات متهمان، آنها صحنه جنایت را هم بازسازی کردند و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه اول رسیدگی به این پرونده که چندی پیش در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای متهمان درخواست مجازات کرد.

در ادامه مادر قربانی که وضع روحی مناسبی نداشت، برای متهمان درخواست مجازات قصاص کرد؛ سپس نوید، متهم ردیف‌ اول پرونده، در جایگاه ایستاد و در دفاع از خود حرف‌های جدیدی را مطرح کرد. او به قضات گفت: «من و وحید با هم رفیق بودیم. یک روز وحید در فیس‌بوک برایم پیغامی فرستاد و گفت که آخر هفته به ویلای یکی از دوستانش برویم. من که به‌تازگی با دختر جوانی آشنا شده و قصد ازدواج با او را داشتم، سعی کردم این قرار را منتفی کنم؛ ولی وحید مرتب اصرار می‌کرد.

روز حادثه هم وقتی سجاد در خانه ما بود، وحید باز تماس گرفت و گفت که با او به سفر یک‌روزه بروم. من هم با سجاد راهی شدم؛ ولی به خاطر اینکه نتوانسته بودم به دیدن دختر مورد علاقه‌ام بروم، خیلی عصبانی بودم. برای همین وقتی به سر قرار در خیابان ولنجک رسیدم، اخم کرده بودم و حرفی نمی‌زدم. ما سوار خودروی وحید شدیم و به سمت فیروزکوه به راه افتادیم. در راه من و سجاد مشروب خوردیم؛ ولی وحید چون رانندگی می‌کرد، نخورد. بعد از آن من و سجاد با هم کوکائین کشیدیم. وقتی وحید پرسید که چرا ناراحتم، سجاد گفت که قرار است من با دختر مورد علاقه‌ام ازدواج کنم و با او قرار داشته‌ام؛ همان لحظه وحید شروع کرد به بدگویی از دختر مورد علاقه‌ام.

او حرف‌های نامربوط زد و من را عصبانی کرد. برای همین با او درگیر شدم. سجاد به هواخواهی من وارد بحث شد و به او ناسزا گفت. همان موقع سجاد تفنگ ساچمه‌ای را که در کوله‌پشتی داشتیم، به دستم داد و با حرف‌هایش من را تحریک کرد تا به سمت وحید شلیک کنم. من چشم‌هایم را بستم و با تفنگ ساچمه‌ای سه تیر به وحید زدم. همان لحظه خود سجاد با چاقو ضربه‌ای به گردن وحید زد؛ حتی من خواستم چاقو را از او بگیرم که دو انگشتم در این حادثه قطع شد.

چاقو روی زمین افتاده بود که سجاد خم شد و آن را برداشت و به گلوی وحید زد. سجاد جسد وحید را در جوی آبیاری انداخت و با چند قطعه سنگ هم به سروصورتش زد». متهم در ادامه صحبت‌هایش گفت: «تمام اعترافات قبلی من هم دروغ بوده؛ چون می‌خواستم پای سجاد به این ماجرا کشیده نشود؛ اما حالا تصمیم گرفته‌ام حقیقت را بگویم. این جنایت کار سجاد بود».

در ادامه این جلسه متهم ردیف دوم نیز در دفاع از خود گفت: «روز حادثه من در صندلی عقب خودرو نشسته بودم و ماری‌جوانا می‌کشیدم. اصلا حواسم به نوید و وحید نبود. فقط در یک لحظه متوجه شدم که نوید و وحید سر دختر مورد علاقه نوید با هم درگیر شده‌اند. بعد از آن نوید از داخل کوله‌پشتی تفنگ ساچمه‌ای را بیرون آورد و به سر وحید شلیک کرد. من که دستم شکسته و در گچ بود، از خودرو پیاده شدم تا درخواست کمک کنم؛ اما وقتی برگشتم، متوجه شدم نوید با چاقو گلوی وحید را بریده است».

روز گذشته دومین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در ابتدای جلسه، یک‌بار دیگر نماینده دادستان درخواست مجازات برای متهمان را مطرح کرد و سپس شکایت جدیدی علیه متهمان مطرح شد. وکیل شاکی جدید پرونده گفت: موکل من یکی از دوستان متهم ردیف دوم بوده‌ است. او مدتی قبل از حادثه، برای ادامه تحصیل قصد سفر به خارج از کشور را داشته‌ است که در فرودگاه امام‌خمینی(ره) دلارهای او را به سرقت بردند.

بعد از اینکه شکایتی از سوی موکلم به دادسرا ارائه و دوربین‌های مداربسته چک شد، مأموران متوجه شدند سجاد و دوستش هنگامی که موکل من به دستشویی رفته، دلارهای او را که ١٠‌ هزار دلار بوده، از کیف برداشته‌اند. آنها برای بدرقه موکلم به فرودگاه رفته‌ بودند. البته چهارهزارو ٥٠٠ دلار نزد متهمان بوده که پیدا شده؛ اما مابقی پول‌ها خرج شده ‌است.

بعد از گفته‌های این وکیل و همچنین گفته‌های اولیای‌ دم که متذکر شدند بر خواسته خود پابرجا هستند، متهم ردیف دوم به جایگاه دعوت شد. او گفت: من اتهام معاونت در قتل را که در جلسه قبل؛ پذيرفتم؛ این‌بار قبول ندارم. من نمی‌دانستم معاونت در قتل یعنی چه. من درباره دزدی دلارها حرفی ندارم و آن را قبول دارم و دوستم من را تحریک کرد که این‌کار را بکنم؛ اما من قتل را قبول ندارم و همان‌طور که گفتم، دستم شکسته بود و نمی‌توانستم کاری بکنم.

با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای تصمیم‌گیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید