نگاهی متفاوت به عکس کودک سوری
یک عکاس پیشکسوت و دبیر جشنواره تصویر سال طی یادداشتی با عنوان «باز هم سوءاستفاده تاریخی فضای مسموم رسانهای از قدرت تاریخی عکس!»، به موضوع عکس تکاندهنده کودک جانباخته سوری در سواحل مدیترانه پرداخت.
کد خبر :
۳۵۴۱
بازدید :
۱۸۹۶
یک عکاس پیشکسوت و دبیر جشنواره تصویر سال طی یادداشتی با عنوان «باز هم سوءاستفاده تاریخی فضای مسموم رسانهای از قدرت تاریخی عکس!»، به موضوع عکس تکاندهنده کودک جانباخته سوری در سواحل مدیترانه پرداخت.
به گزارش «آژانس عکس همشهری»، سیفالله صمدیان نوشت: جنگ با تولد اولین انسان شروع شد و با مرگ آخرین انسان پایان خواهد یافت و در این مسیرِ تلخِ ناگزیر، تنها رسانهای که توانسته در بیش از یک قرن و نیم گذشته، حتی برای زمان کوتاهی از ادامه جنگها جلوگیری کند، عکس و عکاسی بوده است. نمونه میخواهید: عکس اعدام خیابانی یک ویِت کُنگ بختبرگشته، کودکان سوخته از جراحات ناشی از بمب ناپالم در ویتنام و یا کودک زخمی رهاشده در بمباران اتمی ژاپن.
... ولی گویا این دهه، دهه دهشتناکِ بیپرواییِ جنگافروزان است و نقش رسانههای گروهی، بیشتر ایجاد کمپینهای سطحی و شعلهورکردن آتش بیشعله احساسات رقیقه در مخاطبان است. چرا که از صدقه سر تعدد این شوهای کلیشهای، زمان همدردیهای ملی و بینالمللی برای فجایع مخوف حتی فقط به چند روز تقلیل پیدا کرده است.
باز نمونه میخواهید: همین عکس کودک سوری که گویی هنوز بر لب ساحل خوابیده و «هنوز خبر هولناک را نشنیده است». نمونه تمامعیارِ آتشبازیِ خبریِ جدید رسانهها و این در حالی است که تمام پدران و مادران جهان در سوگ مرگ این کودک نشستهاند.
ناگفته پیداست که دردمندان جامعه بشری، تمامی اشک و آه خود را لحظه به لحظه در پای نامردمیبازی سیاستپیشگانِ عالمِ سرمایه و قدرت ریختهاند و صد البته برای از دسترفتگان ِسلسله بیانتهایِ پناهجویان در چند سال اخیر هم.
... و حالا من ماندهام و حس غریبی که بین «احترام قلبی» برای اشکهایی که لحظه لحظه به موجهای دریایی اضافه میشوند که این کودک بر ساحلش آرمیده و «خشم عکاسانهام» که سکوت سیاسی - اقتصادی رسانههای گروهی جهان را نشانه رفته است؛ رسانههایی که حتی اگر یک ساعت از بیست و چهار ساعت مسئولیت حرفهای خود را به برخوردی جدی برای فراهم کردن حداقلِ شرایط انسانی برای تنفس انسان معاصر اختصاص بدهند، به احتمال زیاد، اگر عکسی از ساحلی در دوردستِ این جهان منتشر شود، عکسی خواهد بود از بازی کودکان در ساحل و یا کودکی خوابیده که با بوسه مادرش بیدار خواهد شد.
امیدوارم خیلی زود به رویاهای کودکانه من نخندید و کمی فکر کنید.
چون «ما» کم نیستیم!
پانوشت: همین الان که مطلب را تلفنی برای برادر عکاس و شاعرم عبدالله صمدیان خواندم، نگاهاش به هجوم پناهجویان به اروپا را در این جمله خلاصه کرد: «کشورگشاییِ ستمدیدگان جهان در غروبِ غرب»
به گزارش «آژانس عکس همشهری»، سیفالله صمدیان نوشت: جنگ با تولد اولین انسان شروع شد و با مرگ آخرین انسان پایان خواهد یافت و در این مسیرِ تلخِ ناگزیر، تنها رسانهای که توانسته در بیش از یک قرن و نیم گذشته، حتی برای زمان کوتاهی از ادامه جنگها جلوگیری کند، عکس و عکاسی بوده است. نمونه میخواهید: عکس اعدام خیابانی یک ویِت کُنگ بختبرگشته، کودکان سوخته از جراحات ناشی از بمب ناپالم در ویتنام و یا کودک زخمی رهاشده در بمباران اتمی ژاپن.
... ولی گویا این دهه، دهه دهشتناکِ بیپرواییِ جنگافروزان است و نقش رسانههای گروهی، بیشتر ایجاد کمپینهای سطحی و شعلهورکردن آتش بیشعله احساسات رقیقه در مخاطبان است. چرا که از صدقه سر تعدد این شوهای کلیشهای، زمان همدردیهای ملی و بینالمللی برای فجایع مخوف حتی فقط به چند روز تقلیل پیدا کرده است.
باز نمونه میخواهید: همین عکس کودک سوری که گویی هنوز بر لب ساحل خوابیده و «هنوز خبر هولناک را نشنیده است». نمونه تمامعیارِ آتشبازیِ خبریِ جدید رسانهها و این در حالی است که تمام پدران و مادران جهان در سوگ مرگ این کودک نشستهاند.
ناگفته پیداست که دردمندان جامعه بشری، تمامی اشک و آه خود را لحظه به لحظه در پای نامردمیبازی سیاستپیشگانِ عالمِ سرمایه و قدرت ریختهاند و صد البته برای از دسترفتگان ِسلسله بیانتهایِ پناهجویان در چند سال اخیر هم.
... و حالا من ماندهام و حس غریبی که بین «احترام قلبی» برای اشکهایی که لحظه لحظه به موجهای دریایی اضافه میشوند که این کودک بر ساحلش آرمیده و «خشم عکاسانهام» که سکوت سیاسی - اقتصادی رسانههای گروهی جهان را نشانه رفته است؛ رسانههایی که حتی اگر یک ساعت از بیست و چهار ساعت مسئولیت حرفهای خود را به برخوردی جدی برای فراهم کردن حداقلِ شرایط انسانی برای تنفس انسان معاصر اختصاص بدهند، به احتمال زیاد، اگر عکسی از ساحلی در دوردستِ این جهان منتشر شود، عکسی خواهد بود از بازی کودکان در ساحل و یا کودکی خوابیده که با بوسه مادرش بیدار خواهد شد.
امیدوارم خیلی زود به رویاهای کودکانه من نخندید و کمی فکر کنید.
چون «ما» کم نیستیم!
پانوشت: همین الان که مطلب را تلفنی برای برادر عکاس و شاعرم عبدالله صمدیان خواندم، نگاهاش به هجوم پناهجویان به اروپا را در این جمله خلاصه کرد: «کشورگشاییِ ستمدیدگان جهان در غروبِ غرب»
۰