چگونه میتوان با کرهشمالی توافق کرد؟
جایگزین دیپلماسی البته اقدام نظامی است. ایالات متحده میتواند به راحتی به تاسیسات هستهای کره شمالی، همانند حمله به فرودگاه نظامی سوریه، حمله کند. اما عواقب چنین حملهای به مراتب ویرانگرتر خواهد بود. به اعتقادم، کره شمالی چنین حملهای را با حمله نظامی به کره جنوبی پاسخ خواهد داد که این اقدام نیز به نوبه خود میتواند به وقوع جنگی گستردهتر دامن زند. اما چنین جنگی در نهایت موجب شکست کره شمالی خواهد شد که اتفاقا ترکشهای آن دامان متحمدان یعنی کره جنوبی را نیز خواهد گرفت.
کد خبر :
۳۵۹۷۲
بازدید :
۲۴۶۷
فرادید | ویلیام پری (William James Perry) که در بازه زمانی 1994 تا 1997 میلادی وزیر دفاع آمریکا در دولت بیل کلینتون بوده، معتقد است افزایش تنشها رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک با کره شمالی را ممکن کرده و شاید آخرین فرصت باشد.
به گزارش فرادید به نقل از پولیتیکو، توسعه انبار هستهای کره شمالی و تهدیدات مکرر این کشور به استفاده از آنها موجب ایجاد منطقه خطر در شمال شرق آسیا شده است. آخرین اقدام تحریک آمیز روز شنبه رخ داد: جمهوری دموکراتیک خلق کره علیرغم هشدار آمریکا آزمایشی جدید را انجام داد (که بنا به اخبار گزارش شده، موشک بلافاصله منفجر شده است). اما در کمال تعجب، همین افزایش تنشها راه را برای رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک هموار کرده است. باید امیدوار بود که دولت [ایالات متحده] قدر این فرصت را بداند و از آن استفاده کند.
اینکه بدانیم قرار است چه خطراتی را کاهش دهیم از اهمیتی والایی برخوردار است. بر خلاف باور رایج، خطر این نیست که کره شمالی به تهدیداتش عمل کند و یک حمله هستهای ناگهانی را علیه ایالات متحده انجام دهد. رهبری کره شمالی گرچه از درون خبیث و گاها بیباک است، اما دیوانه نیست و افکار خودکشی گرایانه ندارد. هدف اصلیشان حفظ دودمان کیم است که باز هم برخلاف تمام احتمالات، در چندین دهه گذشته کاملا موفق و هوشمندانه عمل کردهاند. آنها میدانند که هرگونه حمله هستهای به ایالات متحده موجب واکنش این کشور و مرگ و انحلال کامل دودمانشان خواهد شد.
خطر اصلی این است که کره شمالی کمی مبالغهآمیز عمل کند تا با تحریک کره جنوبی منتظر واکنش نظامی این کشور بماند. این اقدام به سرعت به یک جنگ سنتی بدل خواهد شد که یک پای آن نیز ایالات متحده خواهد بود زیرا نزدیک به 30.000 نیروی نظامی در کره جنوبی دارد. کره شمالی به حتم بازنده چنین جنگی خواهد بود. کیم جونگ اون نیز پس از مشاهده نخستین جرقههای سقوط احتمالا یک حمله اتمی را آغاز خواهد کرد: یک آرماگدون تمام کرهای. برای اجتناب از چنین پایان فاجعهباری، دیپلماسی ما به چکش کاری نیاز دارد.
هدف کره شمالی، تحریک همسایه جنوبیاش است و نه ایالات متحده؛ یعنی یک آرماگدون تمام کرهای!
در این برهه مخاطره انگیز، رویکرد من از دو بخش اصلی نشات میگیرد؛ دو بخشی که پس از رصد دقیق کره شمالی - انگیزهها و منطق پشت سر آن - شکل گرفته است.
سال 1994 میلادی در جایگاه وزیر دفاع ایالات متحده در کابینه بیل کلینتون، برنامه دقیق برای حمله نظامی به رآکتور هستهای کره شمالی در "یونگ بیون" به منظور توقف تولید پلوتونیوم استفاده شده در ساخت بمب را بازبینی میکردم. ما کاملا جدی بودیم و مقامات کره شمالی نیز از جدیت ما باخبر بودند - بکارگیری دیپلماسی اجباری منجر به توافق شد (ولی به شکل ناقصی به اجرا درآمد) و توانست پیشرفت هستهای کره شمالی را برای مدتی متوقف کند.
در دومین دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون و پس از آنکه کاخ سفید را ترک کرده بودم، برای حصول توافقی طولانی مدت بر سر دوراهی هستهای کره شمالی، تلاشهای دیپلماتیک فراوانی را انجام دادم. خوشبختانه با همکاری متحدانمان در منطقه، ژاپن و کره جنوبی، بستهای را پیشنهاد کردیم که نتیجهای بسیار مطلوب داشت: عادی سازی روابط با کره شمالی در ازای کنار گذاشتن تلاش برای دستیابی به سلاحهای هستهای. ما به شدت به یک توافق تاریخی نزدیک شده بودیم تا جایی که حتی قرار شد رئیسجمهور به پیونگ یانگ سفر کند، اما عمر دولت کلینتون به سر آمد.
جورج بوش اما رویکرد دیپلماتیک کلینتون را به نفع مدل تهاجمی خود کنار گذاشت و به اعتقادم فرصتی ارزشمند را از دست داد. امروز اما کره شمالی 10 تا 20 بمب هستهای دارد و دقیقا به همین خاطر است که مسیر دیپلماسی به مسیر جنگ ارجحیت دارد.
جورج بوش سیاستهای تهاجمی خود را جایگزین رویکرد دیپلماتیک بیل کلینتون کرد
چرا در حالی که دیپلماسی در طول 16 ساله گذشته بلا استفاده بوده، باید فکر کنیم که اینک دیپلماسی موفق خواهد بود؟ استراتژی مذاکرهای ما در طول آن دوره بیش از هر چیز بر پایه مشوقهای اقتصادی و تحریم بود. این استراتژی کارگر نیفتاده است زیرا رهبری کره شمالی قصد دارد اقتصاد افولی کشورش را توسعه دهد اما این هدف همواره تابع هدفی والاتر نزد آنها بوده است: حفظ دودمان کیم که به نظرشان به کمک توپخانه هستهای پشت سرشان شدنی است. البته این توپخانه هستهای تنها در صورتی به کمکشان میآید که هیچگاه مورد استفاده قرار نگیرد. به مجرد اینکه مقامات کره شمالی به کشوری دیگر یورش ببرند، عمر دولتشان به سر خواهد آمد.با چنین نگاهی باید یک استراتژی مذاکرهای جدید را به کار گرفت که در آن دولت کره شمالی ادامه حیات خودش را صرفنظر از سلاحهای هستهای ممکن ببیند. در چنین رویکردی به تبع باید از مشوقهای قدرتمندتر اقتصادی و همچنین نظام تحریمها استفاده کرد. خوشبختانه اما به لطف دو اتفاق تاثیرگذار بینالمللی اخیر، امکان بکارگیری چنین استراتژی در حال حاضر ممکن خواهد بود و احتمالا مقامات کره شمالی با روی بازتری از آن استقبال خواهند کرد.
اتفاق اول امکان هماهنگی کامل چین است. البته این بدان معنا نیست که چین باید به تنهایی مسئول حل مسئله کره شمالی باشد و ایالات متحده باید در شکل گیری و اجرای رویکرد جدید با چین همکاری تمام عیاری داشته باشد. چین تنها کشوری است که میتواند عوامل بازدارنده اقتصادی قدرتمندی را برای کره شمالی در نظر بگیرد؛ این مهم از طریق عدم تامین غذا و سوخت مورد نیاز کره شمالی میتواند صورت گیرد. تا به امروز، چین از هرگونه کمکی در این زمینه سر باز زده اما تهدیدات هستهای کره شمالی در ماههای اخیر مغایر خواستههای اساسی چینیها بوده است. اقدامات تحریک آمیز اخیر نه تنها احتمال وقوع جنگ منطقهایِ برهم زننده ثبات را بیشتر میکند (که امروزه فراتر از صرفا یک امکان نظرى مطرح میشود)، بلکه احتمال میرود که ژاپن و کره جنوبی نیز برای بالا بردن توان نظامیشان به فکر توسعه سلاح هستهای بیافتند؛ شرایطی که با سیاستهای کلان چین جور درنمیآید.
اتفاق مهم دیگر که به موفقیت اتخاذ استراتژی مذاکرهای جدید کمک میکند، رشد این باور است که کره شمالی احتمالا سیاست "در بوق و کرنا کردن" خود را شدت داده و ایالات متحده آماده نشان دادن واکنش نظامی است. در طول مذاکرات با دو دولت آخر کره شمالی، رهبران این کشور با دلیل و منطق متقاعد شدند که تهدید ایالات متحده و کره جنوبی همچون طبلی تو خالی است و به آن اذعان داشتند. اما احتمال میرود که اقدامات نظامی اخیر دولت ترامپ، از شلیک 59 موشک تاماهاوک گرفته تا اعزام چند ناو هواپیمابر به شبه جزیره کره، موجب تغییر محاسبات آنها شده بود. کیم جونگ اون اینک باید تهدید حمله نظامی ایالات متحده را جدی لحاظ کند و همچنین باید اقدامات پیش رویش را مطابق آن برنامهریزی کند.
جایگزین دیپلماسی البته اقدام نظامی است. ایالات متحده میتواند به راحتی به تاسیسات هستهای کره شمالی، همانند حمله به فرودگاه نظامی سوریه، حمله کند. اما عواقب چنین حملهای به مراتب ویرانگر خواهد بود. به اعتقادم، کره شمالی چنین حملهای را با حمله نظامی به کره جنوبی پاسخ خواهد داد که این اقدام نیز به نوبه خود میتواند به وقوع جنگی گستردهتر دامن زند. اما چنین جنگی در نهایت موجب شکست کره شمالی خواهد شد که اتفاقا ترکشهای آن دامان متحمدان یعنی کره جنوبی را نیز خواهد گرفت.
شاید روزی برسد که از نیروی نظامی برای مقابله با کره شمالی استفاده کنیم، اما فعلا وقتش فرا نرسیده است. ما همچنان فرصتی مهم برای تحقق دیپلماسیِ موفق پیش رو داریم. پرسش بزرگ اینجا است که آیا از هشیاری کافی برای استفاده از این موقعیت برخورداریم؟ هر چه نباشد، این فرصت احتمالا آخرین فرصتمان خواهد بود.
منبع: Politico.com
ترجمه: وبسایت فرادید
۰