هزار نکته باریک تر از «مو» درباره «مو»!
با این که از گذشته های دور آرایش و پیرایش موی سر مردان، راهی برای دل بردن از زنان بوده اما گاه مدل موی مردان نشان دهنده فضای اجتماعی و فرهنگی دوران خود نیز هست.
کد خبر :
۳۷۲۵۶
بازدید :
۹۶۶۳
با این که از گذشته های دور آرایش و پیرایش موی سر مردان، راهی برای دل بردن از زنان بوده اما گاه مدل موی مردان نشان دهنده فضای اجتماعی و فرهنگی دوران خود نیز هست.
به گزارش هفته نامه کرگدن، با این که از گذشته های دور آرایش و پیرایش موی سر مردان، راهی برای دل بردن از زنان بوده اما گاه مدل موی مردان نشان دهنده فضای اجتماعی و فرهنگی دوران خود نیز هست.
برخلاف چیزی که تصور می شود، در میان پرندگان آن ها که خوش پر و بال تر و زیباترند، جنس ماده نیستند. طاووسی که دم زیبایی دارد و چترش به زیبایی رنگین کمان پهلو می زند، جنس نر است. ماده اش دمی ندارد که بخواهند بازش کند.
پرندگانی که تاج و کاکل دارند، معمولا نر هستند و ماده های ساده و بی آرایش تنها جفتشان را از میان همین نرهایی که پر و بال رنگی و فکل دارند، انتخاب می کنند. نه این که بشود انسان را با پرندگان مقایسه کرد، اما باید قبول کرد در صدها هزار سال تکامل آدمی، جنس نر بشر هم یاد گرفته با ابزارها و روش های مختلفی خودش را بیاراید که یکی از دلایل عمده آن جلب توجه جنس مخالف است. حجم بالای ژل و سشواری که در چند سال نوجوانی و ابتدای جوانی و غلیان هورمون ها خرج می شود، با باقی عمر برابری می کند.
این که یکی از بزرگ ترین دغدغه مردان طاسی سر است، از اهمیت مو خبر می دهد و ریزش موی سر برای مردان همان اندازه مهم و البته آزاردهنده است که برای خانم های محترم، چین و چروک صورت. برای همین است که هر دوره و زمانی یک مدل موست که مد روز می شود. رقابت برای جلب توجه بیشتر از یک سو و اعلام مواضع و دیدگاه های فردی و اجتماعی از سوی دیگر باعث شده تا بتوان با نگاه به مدل موی فردی، بخشی از تیپ شخصیتی و علایقش را حدس زد.
هرچه زمان جلوتر آمده و آدمیان شهری تر و جهان کوچک تر شده، شکل مو و زلف مردان هم معمول تر شده، وگرنه تاریخ پر است از مدل های موی آن چنانی و سنت هایی که مردان برای موی سر و صورتشان وضع کرده بودند. با این که اکنون از جوامع طبقاتی باستانی و ارباب رعیتی خبر نیست، اما همچنان مدل موی سر، مانند لباس می تواند نشان دهنده نوع بینش و خاستگاه و طبقه اجتماعی مردان و زنان باشد.
البته چند قرنی است که موج های همه گیری که «مد» نامش نهاده اند، چون طوفانی شکل موی مردان را تعیین می کند. آن قدر هم این مدها سریع عوض می شود که تنها با نگاه کردن به تصاویر مدل موی افراد می توان حدود سال ثبت آن را حدس زد. موج های اجتماعی و فرهنگی جوامع مردان را در می نوردد و با آن موی مردان (همچون زنان) با آن کج و راست می شود و آنچه باقی می ماند، اهمیت پیرایش و مدل مو در تعیین کاراکتر افراد است.
نسل اول فکلی ها
احمدشاه جزو اولین آدم های مشهوری بود که مدل مویش مد شد. تا آن زمان مدل موی مردان ایرانی ساده و تکراری بود. جز برخی گروه های اجتماعی همچون درویشان و برخی رسته های نظامی، باقی سر خود را با دستار و بعدها با کلاه می پوشاندند. اما آخرین شاه قجر که دلبسته اروپاییان بود، اولین بار عکس هایی بدون کلاه و تاج منتشر کرد.
آن زمان مردانی را که بدون کلاه و دستار در فضای باز حاضر می شدند، افرادی بی قید نسبت به مسائل اجتماعی قلمداد می کردند. اما شاه جوان، متاثر از مد روز پاریس، موهای روغن زده و فرق باز کرده اش را که آلامد» خوانده می شد، آرایش می کرد و چون اروپایی ها که در بیرون سفارت هایشان نیز بدون کلاه حاضر می شدند، مدل جدید موی را به نمایش می گذاشت. این رفتار او از سوی ایرانیان خارج رفته و اشراف و اعیان آن زمان به سرعت مورد توجه قرار گرفت و اولین نسل از مردان فکلی ثبت شد.
با روی کار آمدن حکومت پهلوی، نوع پوشش و آرایش زنان و مردان ایرانی تفاوت های جدی پیدا کرد. اگر در دوران قاجار، مردان بدون کلاه و با موهای روغن زده از سوی اقشار سنتی تمسخر می شدند، در دوره پهلوی، سلمانی ها به سرعت مدل های جدید آرایش سر مردان را یاد گرفتند. مدل موی آلمانی که یک بار دیگر در دهه شصت مد شد، نیم قرن قبل ترش در همین تهران مد روز بود. اگر اقشار سنتی و عامه مردم برای برداشتن کلاه و دستارشان سختگیری داشتند، اهالی تجدد از مدل های نو استقبال می کردند. موهای روغن زده و شانه شده که با سبیل های رو به بالا آرایش می شد، تصویر بسیاری از پدر بزرگان نسل امروز است که در قاب های عکس قدیمی جا خوش کرده اند.
خط شکن ها
دهه سی که شروع شد، آرتیست های سینما شدند منبع الهام مدل های موی مردان. بعدها خوانندگان نیز به آرتیست های سینما اضافه شدند. این دوره بود که دوگانه «جوجه فکلی/ کلاه مخملی» به اوج خود رسید. از نظر کلاه مخملی ها، مردان فکلی کراواتی از آنچه آن ها ظاهر مردانه می دانستند، دور بودند. اگر مردان جوان به ظاهر خود می رسیدند، در معابر با کنایه های «داش مشدی ها» و «کلاه مخملی ها» رو به رو می شدند.
چاره دیگری هم نداشتند جز این که راهشان را کج کنند گلاویز شوند؛ البته طبیعی بود برای این که مدل مویشان خراب یا سر و وضعشان خاکی نشود، خودشان را به نشنیدن بزنند. این وضع سال های بعد هم ادامه پیدا کرد. همیشه مردانی که با موی مرتب و مد روز این سو و آن سو می رفتند از سوی شلخته ها با کنایه مواجه می شدند. فرهنگی که تا همین چند دهه پیش وجود داشت و مطابق مد روز بودن، با ارزش های سنتی مردان ایرانی در تضاد تشخیص داده می شد.
هر چند حالا اوضاع فرق کرده و هر کسی که دستی به سر و رویش نکشد، ناهنجار رفتار کرده واگر کسی مدل مویش قدیمی باشد، این جا و آن جا باخنده های ریز این و آن مواجه خواهدشد. اما این حاصل مردان خط شکنی است که معتقد بودند مدل موی شیک و مطابق موج روز، منافاتی با مردانگی ندارد.
نسل الویس پریسلی
دهه های چهل و پنجاه که رسید، فرهنگ وارداتی ستاره های غربی و وطنی مجلات، سینماها و رادیو و تلویزیون ایران را در می نوردید. همان زمانی که بیتل ها سمبل جوانان نسل نوی جهان بودند، شکل موی آن ها که روی گوش را می پوشاند یک به یک شهرهای ایران را فتح می کرد. در دهه پنجاه که جنبش هیپیسم تبدیل به پدیده ای جهانی شد، مدل موی مردان ایرانی هم یکسره تغییر کرد. موهای فر بلند که مانند یک توپ فوتبال سیاه رنگ روی سر آقایان سنگینی می کرد یا موهای لختی که شکل یال شیرها، صورت و گردن آقایان را در بر گرفت، تصویر آشنای خیابان های ایران از رشت تا آبادان بود.
آرتیست ها و خوانندگان حالا رقبای جدی به نام ستاره های ورزشی پیدا کرده بودند. ناصر حجاری، حسن روشن، ستار، ویگن و... ملاک های خوبی برای مدل مو بودند. همان زمان بود که مدل های موی بلند هم که پیش از آن مختص خانم ها بود در خیابان های شمال شهر تهران دیده شد.
برخی خوانندگان و آن هایی که از گوشه و کنایه دیگران ابایی نداشتند، از این تغییر ظاهر نترسیدند. کافی است آلبوم های قدیمی را ورق بزنید تا عکسی از پدر و بقیه مردان فامیل با شلوارهای پاچه گشاد و یقه خرگوشی و موهایی شبیه الویس پریسلی ببینید. با این که همه فکر می کردند وقوع انقلاب بر این تقلیدها نقطه پایانی بگذارد، اما در عمل اتفاق دیگری رخ داد.
از پشت مو تا آلمانی
دهه شصت با زیر و رو شدن های سیاسی و دفاع مقدس همراه بود. ارزش های اجتماعی تغییر کرد. نگاه ها به تیپ و ظاهر تغییر کرده بود. موهای شانه شده به یک سوی سر که کوتاه و مرتب بود، همان مدل ساده ای بود که میان انقلابیون جوان رایج بود. با این که فضای فرهنگی و اجتماعی دهه شصت چنان بود که گشت های انتظامی به مدل های موی پسران و مردان جوان به اصطلاح «گیر» می داد، اما باز هم مدهای روز دست از سر ایرانیان برنداشت.
شاید مهم ترین سمبل ظاهری و تیپ این دهه را باید در شلوارهای پیله دار و پشت مو تفسیر کرد. مدلی که خیلی زود به قول جوانان «خز» شد و از مد افتاد. در جامعه ای که درگیر جنگ و صف ارزاق عمومی بود، جوانانی که ابتدا پشت مو گذاشتند و در آخر دهه دور سرشان را سفید کرده و مدل آلمانی را دوباره زنده کرده بودند، بیش از بقیه توی چشم بودند.
درازی موی دوم خردادی ها
تنوع ناچیز مدل مو در این دهه بیش از همه نشان دهنده وضعیت فرهنگی آن روزها بود. جامعه ای که در آن سینما و ورزشش سوپراستار تولید نمی کرد و در آن تماشای فیلم با دستگاه های پخش خانگی ویدئو جرم بود. مدارس پسرانه متاثر از همین فضا، یکی از شروط انضباطی اش تراشیدن موی سر با شماره چهار و هشت بود.
نسل کودکان دهه شصت در تمام طول دوران مدرسه خود در آرزوی مدل موی بلند ماندند. اگر نوجوانی در نیمه اول دهه هفتاد می توانست از قوانین سختگیرانه دبیرستانش در برود و مویش را بلند کند، نه تنها باید مانند پدرانش با کنایه همسالان سنتی ترش کنار می آمد، بلکه باید به ماموران انتظامی بهانه ای واقعی می آورد، وگرنه زلفش را با ماشین تراش کلانتری بر باد رفته می دید.
همین دوران بود که در نیمه دوم دهه هفتاد و روی کار آمدن دولت اصلاحات، آن چه در شهر بیش لز همه زیاد شد، همین پسرکان موبلندی بودند که به عنوان دانشجویان ترم پایین، معتقد بودند دم دستی ترین حسن دوم خرداد، همین است که دیگر کسی در خیابان به مویشان گیر نمی دهد.
عصر کتیرا
دو دهه از زمانی که دیگر مدل مو، دلیل اصلی سوال و جواب ماموران انتظامی از نوجوانان و جوانان نیست، گذشته است. همان روزها بود که دوران اوج مردان زلف بلند لقب گرفت. آن قدر موی پسران جوان دراز شد که کش موی سر مردانه هم به بازار آمده بود. همه می خواستیم تلافی سختگیری ناظم و مدیر دوران مدرسه را دربیاوریم. حالا این که اگر حجم موهایمان کم بود و آنچه در کش می بستیم جای دم اسب، دم موش بود هم باعث نمی شد دست از بلند کردن مویمان برداریم.
نوجوانان حالا از کاربردهای کتیرا بی اطلاعند. در دهه هفتاد که ژل سر، محصولی اعیانی و ناشناخته بود، عطاری ها به منبع درآمد تازه ای دست پیدا کرده بودند. صمغ نوعی گون که اگر در آب خیسانده می شد، محلولی چسبناک و لزج شبیه ژل سر به دست می آمد که می توانست مدل موی شما را در فرم مورد نظرتان حفظ کند. «کتیرای اعلا رسید» اعلان پشت شیشه مغازه های مختلفی شد که می خواستند به تقاضای نوجوانان تازه سبیل سبز کرده پاسخ بدهند.
چون پدران این نسل بیشترشان در آستانه سنین کم مویی و کچلی بودند و عکس های دهه پنجاهیشان را با حسرت نگاه می کردند، یادشان رفته بود که باید از چه اندازه کتیرا یا واکس مو استفاده کرد. برای همین نوجوانان کتیرا به سر باید با آزمون و خطا حجم مورد نظرشان را تراز می کردند. برای همین استفاده بیش از اندازه از کتیرا، اشتباهی معمول بود. کافی بود به موی کتیرا خورده دست یا شانه بخورد تا کتیرا روی سر مانند شوره پخش شود. اما خب امکانات کم بود و باید به همین هم می ساختی.
از همان زمان بود که سلمانی های پیر و خسته تبدیل شدند به آرایشگران مد روز. پدر و مادرهای زیادی در آن سال ها شب ها با قیچی می رفتند بالای سر پسر جوانشان و زلف هایش را قیچی کردند تا به زعمشان دیگر شبیه دختر خانواده نباشد. مدل های مو با نسل جدید آرایشگران متنوع تر شد.
قارچی و گوجه ای به بازار آمد. البته سنتی ها هم زود واکنش نشان دادند و برای این که نشان بدهند مرد باید خشن باشد، مدل موی بوکسوری و تیفوسی که بچه های پایین آن را مدل موی کشتی گیری می نامیدند، کلی هوادار پیدا کرد. موهای کوتاه برای بدن های ورزشکاری و احتمالا خط خطی در مقایسه موهای بلند افشان پسران لاغر و شاید هم عینکی، یکی از مشخصه هایی شد تا دختران جوان بتوانند مرد مورد علاقه شان را از روی ظاهر راحت تر انتخاب کنند.
مشکل جامعه موی جوانان است؟
دوران اصلاحات با جمله معروف رییس جمهور تازه به پاستور رسیده، تمام شده بود: «آیا واقعا مشکل جامعه ما، موی جوانان است؟» معلوم است که مشکل جامعه این نبود، اما چند سال گذشت تا معلوم شود یکی از مشکلات جامعه همین مدل موهای عجیب و غریب است. وقتی پای خاص بودن به میان می آید، مدل مو یکی از بهترین روش ها برای نشان دادن آن است.
همان زمان بود که مدل موی اژدهایی، چلسی و شیطونکی به لیست پیشنهادهای آرایشگران جوان راه پیدا کرد. البته واکنش های مختلفی هم پدید آورد تا مشخص شود هنوز هم موی سر جوانان می تواند مشکل جامعه باشد.
اما آن تب و تاب دهه هفتاد فرو نشسته بود. نسلی که از راه می رسید دیگر در مدرسه مجبور نشده بود که مدام سرش را مانند سربازان، ماشین کند و برای همین وقتی بزرگ تر هم شد، دلیلی نمی دید تا به تلافی آن موقع ها، چند سال موهایشان را به دست آرایشگر نسپارد. البته این معنایش آن نیست که همه الان مدل مویشان مثل پسرهای مودب و خوب، ساده و یک دست است.
کچلان دیگر قلندر نیستند
هنوز هم مدل موی نوجوانان و جوانان از روی سوپراستارها تقلید می شود؛ اما نسل جدید استارهای خوبی برای تقلید ندارد. از مدل موی «امیر تتلو» بگیرید که شبیه همان مدل بوکسورها با کمی آب و تاب اضافی است تا «ساسی مانکن» که سال ها یک جور مدل تاج خروسی مدرن را رایج کرد.
با این حال مدل های مو همیشه معنای یکسانی نمی دهد. اگر زمان قلندران سر می تراشیدند و در دهه شصت طرفداران «جمشید آریا» و «یول براینر» آن را تقلید می کردند و نشانه ای بود از خشن بودن، امروز مردان طاس و کم مویی که سرشان را زیر کشت مو نبرده اند، سر می ترساند و کسی هم آن ها را جای خلافکاران نمی گیرد. حالا هر که زلف بلند دارد، درویش نیست، هر چند ممکن است بخواهد به دیگران پیام بدهد که سر در گرو هنر دارد و اهل دل است.
مو؛ نشانه طبقه اجتماعی؟
زمانی کلاه گیس و کلاه های پردار مد بود، مردانی که سرشان پوشش نداشت، افراد بی مبالات و فاقد طبقه اجتماعی بودند. گذر زمان بر شکل و شمایل مردان تاثیر جدی گذاشته است. پدرانی که خود زمانی زلف دراز داشتند، در میانسالی مخالفان جدی پیروی پسران جوانشان از مدت روز می شوند.
بی آن که بپذیرند آن پرندگانی که بال و پر رنگی دارند، نرهایی هستند که قرار است علاوه بر جیک جیک کردن، این گونه دل جنس مخالف را نیز بربایند. آرایش سر از همان زمان فراعنه کچل تا همین حالا، نشانه ای از طرز تفکر و دیدگاه و طبقه اجتماعی مردان است. هر چند این مرزها چندان مانند گذشته دقیق و آنکارد شده نیست، اما بازتابی است از دورانی که در آن زندگی می کنیم.
۰