کار ناتمام کیارستمی!
کیارستمی از سه سال پیش از مرگش به دلیل ابتلا به سرطان در سن 76 سالگی، پروژه شخصیاش را آغاز کرده بود. بخشهایی از آخرین فیلم کیارستمی در سال 2015 در جشنواره فیلم مراکش به نمایش درآمده بود. اما او تنها هشت ماه زنده ماند و کار ناتمامش بر عهده پسرش احمد افتاد.
کد خبر :
۳۷۸۰۵
بازدید :
۶۴۴۲
فرادید | توماس پیج- عباس کیارستمی پیش از آنکه بار سفر از این دنیا را ببندد، میدانست که علاوه بر خانواده و دوستانش، آخرین اثرش را نیز ناتمام رها خواهد کرد.
به گزارش فرادید به نقل از سی ان ان، کیارستمی از سه سال پیش از مرگش به دلیل ابتلا به سرطان در سن 76 سالگی، پروژه شخصیاش را آغاز کرده بود. بخشهایی از آخرین فیلم کیارستمی در سال 2015 در جشنواره فیلم مراکش به نمایش درآمده بود. اما او تنها هشت ماه زنده ماند و کار ناتمامش بر عهده پسرش احمد افتاد.
اما فیلم "24 فریم" در 23 مه سال جاری در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. کیارستمی بخش عمدهای از شهرتش را به واسطه نخل طلای فیلم طعم گیلاس مدیون همین جشنواره است.
24 فریم شامل 24 عکس است که هر کدام به مدت چهار دقیقه و نیم به نمایش درمیآید. عباس کیارستمی در این فیلم از عکسهایی استفاده کرده بیشترشان را خودش در طول 40 سال عکاسی کرده بود. فیلم کیارستمی مینیمال، ناراحت کننده اما زیبا است و یک یادگاری خوب از این کارگردان بزرگ به حساب میآید.
از این رو، سی ان ان در حاشیه جشنواره کن به گفتگو با احمد کیارستمی، فرزندش، پرداخت تا از وی در مورد میزان دشواری اتمام آن پروژه ناتمام و همچنین حفاظت از میراث جاودانه پدر بپرسیم.
احمد کیارستمی
CNN: چه چیزی پدرت را تشویق کرد تا تصاویر بیجان را به یک فیلم تبدیل کند؟
احمد کیارستمی: او با نقاشی آغاز کرد. او گفته بود: «این نقاشها، فقط یک صحنه را نقاشی میکنند. فقط یک برداشت است. نمیدانم که قبل و بعد از آن چه اتفاقی رخ میدهد؟»
او با نمایش نقاشی "شکارچیان در برف" اثر پیتر بروگل کارش را شروع میکند... و بعد همین کار را با عکسهایی که خودش در طول 40 سال انداخته بود، انجام میدهد. در نهایت او اِلمانهایی از تصاویر مختلف را جمع کرد تا صحنه کلی ایجاد شود.
او بیش از 40 فریم ساخت. نتوانست همه آنها را تمام کن و از بعضیهایش خوشش نمیآمد... اما تصاویری که در این فیلم مشاهده میکنید، همان چیزهایی است که خودش انجام داده است.
این فریمها چگونه ساخته شدند؟
یک نفر بود که تمام پروژه را (با عباس) انجام داد، علی کمالی. او تمام فریمها را در خانه و به کمک رایانه شخصیاش انجام داد... آنها تمام کارها را در خانه انجام دادند. فکر نمیکنم که هیچ کاری را در استودیو انجام داده باشند. آنها فقط یک کروماکی (پرده سبز) در خانه داشتند.
یکی از تصاویر بیجان فیلم 24 فریم
به عهده گرفتن این پروژه کار دشواری بود؟
به چند دلیل پروسه بسیار دشواری بود. از نظر عاطفی، کار سادهای نیست - که البته بدیهی است. خوشبختانه دوستی در تورنتو دارم که در کار پستولید فعالیت میکند. او به من کمک کرد تا بحث فنی کار را مدیریت کنم و فراتر از آن، چون او از دوستان قدیمی من بود و پدرم و آثارش را میشناخت، بسیار سودمند بود.
چالش برانگیزترین جای کار برایم آنجایی بود که باید جای پدرم تصمیم میگرفتم؛ اینکه چگونه فکر میکند. زیرا پروژه آماده و مرتبی نبود... باید مرتب به خودم یادآوری میکردم که من آن کسی نیستم که تصمیم میگیرد؛ من باید به نیابت از پدرم تصمیم گیری کنم.
او همیشه میگفت: «دوست دارم قصه بگویم. او خودش باور نداشت که یک فیلم ساز است. او گفته بود: «من یک هنرمندم و ابزاری دارم که به واسطه آن میتوانم حرفم را بزنم. فیلم فقط یکی از آن ابزار است.»
در سالهای اخیر او گفته بود که از عکاسی بیشتر از فیلم سازی لذت میبرد زیرا نه به بودجه خاصی نیاز دارد و نه قرار است با گروه بزرگی از افراد کار کند. او خودش هزینههای این پروژه را تامین کرد. فقط دو نفر با او کار میکردند.
داشتم با علی صحبت میکردم... او گفت که پدرم روزانه 10، 12 و گاهی اوقات 14 ساعت کار میکرد... او شش ساعت کار میکرد و تا ساعتها فقط به یک صحنه زل میزد. او شش ساعت کار میکرد و بعد میگفت: «کافیه. خسته شدیم. بیا حالا روی عکسها کار کنیم.»
استراحت کردن برای او به معنای کار کردن بر روی عکسها بود.
در هر فریم داستانی پنهان شده است. مثلا به تصویری بنگرید که پرندهای در حال تیر خوردن است. پدرم دوستی داشت که مثل دخترش بود. آن خانم حدودا یک سال و نیم یا دو سال پیش در یک سانحه رانندگی جانش را از دست داد. او این فریم را برای آن خانم ساخت.
همانطور که مشاهده میکنید، اولش همه چیز آرام است اما بعد آنها شیون میکنند. اما بعد پرندهها برمیگردند و دوباره پرواز میکنند.
نقش انسانیت در فیلم 24 فریم چیست؟ انگار انسان نقش مخربی دارد...
او هرگز از انسانها گلایه نکرد. فکر نمیکنم چیزی علیه انسانها داشت. اما عاشق طبیعت بود. او "چشمهایش را با طبیعت میشست." - خودش از این اصطلاح استفاده میکرد. او باید به طبیعت میرفت. ایدهآلش این بود که تنهایی و یا با یک دوست برود؛ فقط بین کوهها رانندگی کند و عکس بگیرد.
او به جشنوارههای فیلم میرفت و از شور و حال این جور مکانها هم دور نمیمانند، اما طبیعت جایی بود که شیفتهاش بود.
اغلب فریمهای کیارستمی دربرگیرنده پرندگان هستند. فرزندش میگوید که او عاشق طبیعت بود
پدرت هیچگاه مخاطبی که در ایالات متحده و اروپا داشت را در ایران نداشت. چرا اینطور بود؟
در طول 30 سال گذشته ایران شرایط متفاوتی را تجربه کرده است. گاهی اوقات حساسیت پیرامون برخی مسائل بیشتر میشود. مثلا وقتی من بزرگ میشدم، نمیشد همراه با یک دختر در خیابان قدم زد. اما حالا شرایط فرق کرده است.
بخشی از مسئلهای که اشاره کردید، به این دلیل است که کار پدرم نُرم نیست - سرگرم کننده نیست. بیشتر یک هنر ناب است تا یک سرگرمی. با توجه به مسائل ایران، فعالیتهای سرگرم کننده نقش مهمتری را در زندگی مردم ایفا میکند.
به نظرتان آیا آثار پدرت مجدد مورد ارزیابی ایرانیها قرار خواهد گرفت؟ و آیا مردم ایران در آینده به فیلمهای پدرت بیشتر دسترسی پیدا خواهند کرد؟
امیدوارم. چند موسسه در سراسر جهان میشناسم که تمایل دارند به آثار پدرم ادای دین کنند. در چند ماه گذشته با شرکت MK2 همکاری داشتهام - قرار است تمام فیلمهای پدرم را به کیفیت 4K تبدیل کنیم. افراد زیادی پس از درگذشت او در مورد آثارش نوشتند و کارهایش را بازبینی کردند. اما حتی پیش از آن نیز چنین بحثهایی مطرح شده بود که اتفاق بسیار خوشایندی بود.
نمایی از یک پرنده
شما بنیاد کیارستمی را تاسیس کردید. چه برنامهای برای آن دارید؟
تصمیم داریم تا این فیلم را در موزهها نمایش دهیم... و در مذاکراتمان با مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو (پاریس) و موزه هنر مدرن (نیویورک) تا جای خوبی پیش رفتیم. امیدوارم که به زودی توافق صورت بگیرد.
ما چند مجموعه عکس نیز داریم. یک سری از عکسها با تمام عکسهایی که تاکنون از او دیدهاید متفاوت است. یک سری عکس دیگر نیز داریم که آنها هم با بقیه تفاوت دارند. همین. سری اول در مورد رابطه بین انسان و آثار هنری است. تفاوتش نیز در حضور انسان در عکسها است زیرا در مجموعههای دیگر فقط طبیعت را در آثارش مشاهده میکنیم. سری دوم نیز از ترکیب تابلوهای مونه با عکسهای خودش است. ترکیب خوبی است که "مونه و من" نامیده میشود.
آیا برنامهای برای نمایش "24 فریم" در ایران دارید؟
البته. دوست دارم که این فیلم را در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درآورم. هنوز مذاکراتمان را شروع نکردهایم اما قصد چنین کاری را داریم زیرا ایران برای پدرم و فیلمهایش بسیار اهمیت داشت. به طور رسمی هیچ ممنوعیتی در نمایش آثار پدرم در ایران وجود نداشت اما آنها 20 سال از اکران فیلمهایش خودداری کردند. اما پس از آنکه بالاخره این مهم صورت گرفت، او به من گفت: «به همه جشنوارهها میروم اما اتفاقاتی که در خانه میافتند، احساس دیگری به من میدهند.» او از این تغییر بسیار خرسند بود.
منبع: CNN
ترجمه: وبسایت فرادید
۰