سحرگاه سیاه دختر نوجوان
٥ جوان آبادانی در یک سناریوی هولناک از بالای دیوار وارد خانهای شدند و دختر نوجوان را در برابر دیدگان نامزدش مورد آزار و اذیت قرار دادند. نقشه اصلی این ماجرای سیاه را دایی یکی از متهمان که مرد متأهلی است، طراحی کرده و تحت تعقیب ماموران قرار دارد.
کد خبر :
۳۹۲۲۳
بازدید :
۱۴۶۰۴
نقشه اصلی این ماجرای سیاه را دایی یکی از متهمان که مرد متأهلی است، طراحی کرده و تحت تعقیب ماموران قرار دارد.
به گزارش شهروند، ٥ جوان آبادانی در یک سناریوی هولناک از بالای دیوار وارد خانهای شدند و دختر نوجوان را در برابر دیدگان نامزدش مورد آزار و اذیت قرار دادند. نقشه اصلی این ماجرای سیاه را دایی یکی از متهمان که مرد متأهلی است، طراحی کرده و تحت تعقیب ماموران قرار دارد.
به گزارش شهروند، ٥ جوان آبادانی در یک سناریوی هولناک از بالای دیوار وارد خانهای شدند و دختر نوجوان را در برابر دیدگان نامزدش مورد آزار و اذیت قرار دادند. نقشه اصلی این ماجرای سیاه را دایی یکی از متهمان که مرد متأهلی است، طراحی کرده و تحت تعقیب ماموران قرار دارد.
سحرگاه دوشنبه ٢٢ خردادماه امسال دختر نوجوانی در خانه مادربزرگش در آبادان سرگرم درسخواندن بود و هنوز لحظاتی از ورود نامزدش نگذشته بود که صدای مرموزی از حیاط خانه به گوش رسید. ناگهان چند مرد که چاقو و قمه به دست بودند از بالای دیوار خانه وارد حیاط شده و خودشان را به داخل خانه رساندند. نامزد نسرین با دیدن این صحنه شوکه شده بود که مردان خشن او را هدف ضربات چاقو قرار داده و در ادامه مردان جوان در اقدامی سیاه دختر نوجوان را در برابر دیدگان نامزدش مورد تجاوز قرار دادند.
این مردان شرور پس از اجرای نقشه سیاهشان دست به سرقت وسایل با ارزش داخل خانه زده و پا به فرار گذاشتند که در این مرحله نسرین به پدر و مادرش که در شهر ماهشهر زندگی میکردند، تماس گرفت و از آنها درخواست کمک کرد. خانواده نسرین زمانی که به خانه مادربزرگ وی رسیدند و با ماجرای تلخ زندگی دخترشان روبهرو شدند، تصمیم گرفتند تا راز این سناریوی سیاه را نزد پلیس فاش کنند.
روز ٢٢ خرداد نسرین همراه خانوادهاش پای در کلانتری آبادان گذاشت و زمانی که در برابر مامور پلیس قرار گرفت و با یادآوری صفحه سیاه زندگیاش شروع به گریه کرد و با صدایی لرزان ماجرا را بازگو کرد و گفت: «به خاطر بیماری مادربزرگم از ماهشهر به آبادان آمدم و در خانه مادر بزرگم در منطقه جمشیدآباد زندگی میکردم. همه چیز خوب بود تا اینکه شرایط مادربزرگم سختتر شد و به بیمارستان منتقل شد. روز حادثه در خانه سرگرم درسخواندن بودم که نامزدم به دیدنم آمد و هنوز لحظاتی نگذشته بود که احساس کردیم کسی وارد حیاط شده است که به همین خاطر نامزدم به سمت در خانه رفت که ناگهان در برابر ٣ مرد چاقو به دست قرار گرفت.
مردان خشن ابتدا نامزدم را هدف چند ضربه چاقو قرار دادند و ابتدا فکر میکردیم آنها قصد سرقت دارند اما یکی از آنها که مرد ٣٤سالهای بود، به سمت من آمد و با تهدیدهایش متوجه نیت شوم او شدم. هرچه التماس کردم، بیفایده بود اما مرد جوان و دو همدست دیگرش مرا در برابر دیدگان نامزدم هدف نیت سیاهشان قرار دادند و در پایان وقتی که قصد فرار داشتند، طلا و وسایل با ارزش کوچک را همراه خودشان بردند.»
در این مرحله بازپرس پورعسگر از شعبه سوم دادگستری آبادان دستور داد تا تیمی از ماموران دایره جنایی پلیس آگاهی برای دستگیری عاملان این اقدام وحشیانه وارد عمل شوند.
کارآگاهان در گام نخست تحقیقات تصویر آلبوم مجرمان سابقهدار را پیشروی دختر نوجوان قرار دادند و خیلی زود تصویر ٣ متهم که سابقهدار بودند، شناسایی شد. ماموران در این شاخه از تجسسها پی بردند که مرد ٣٤ساله در همسایگی خانه مادربزرگ نسرین زندگی میکند و زمانی که برای دستگیری وی وارد عمل شدند، مشخص شد وی با اطلاع از تحت تعقیببودن پا به فرار گذاشته است. ردیابیهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه ماموران یکی دیگر از متهمان پرونده که خواهرزاده متهم اصلی پرونده است را شناسایی کردند و مخفیگاه و محل رفتوآمدهای وی تحت نظر ماموران قرار گرفت.
دستگیری نخستین متهم
ماموران روز ٢٧ خردادماه با اقدامات فنی و تخصصی پی بردند که یکی از متهمان پرونده در خیابان اروسیه، بلوار ولایت سوار بر موتورسیکلتش درحال پرسهزنی است.
همین کافی بود تا تیمهای ویژه برای دستگیری این جوان وارد عمل شوند و درحالی که متهم به صورت نامحسوس تحتنظر قرار داشت، ماموران متوجه شدند که وی قصد کیفقاپی دارد که در این لحظه ماموران دست به کار شده و این جوان شرور را دستگیر کردند. مهدی ٢٣ساله در تحقیقات ابتدایی ماموران خود را بیگناه میدانست اما وقتی در برابر دختر جوان قرار گرفت، به ناچار لب به سخن باز کرد.
مهدی روز ٢٨ خردادماه برای افشای جزییات این پرونده پیشروی بازپرس پورعسگر قرار گرفت و گفت: «ما ٥ نفر بودیم. شب حادثه در خانه داییام درحال استراحت بودم که دایی ابوذر به سراغم آمد و در مورد دختر نوجوانی که در همسایگی آنها زندگی میکرد، صحبت کرد. دایی میگفت که دختر همسایه به خاطر بیماری مادربزرگش از ماهشهر به آبادان آمده و چند روزی است که مادربزرگش به بیمارستان رفته و در خانه تنهاست و گاهی اوقات پسر غریبهای سوار بر پراید در جلوی خانه آنها توقف کرده و به خانه دختر نوجوان میرود. همسر و فرزند ابوذر خواب بودند و تا اینکه ساعت ٥ صبح تسلیم وسوسههای ابوذر شدم و تصمیم گرفتم همراه ٤ تن از دوستانمان به خانه دختر نوجوان برویم و او را در برابر چشمان پسر جوان مورد آزار و اذیت قرار دهیم.»
مهدی گفت: «همگی چاقو و قمه به دست بودیم و از بالای دیوار وارد خانه شدیم و ابتدا به سراغ پسر جوان رفتیم و او را به باد کتک گرفتیم، سپس به سراغ دختر نوجوان که جزوههای مدرسهاش در برابرش بود، رفتیم و در همین لحظه متوجه شدیم پسر جوان نامزد این دختر است. دیگر نمیتوانستیم تصمیمی که گرفته بودیم را عملی نکنیم و در این لحظه درحالی که نامزد دختر نوجوان هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود و از ترس قدرت اعتراض نداشت و هر ٥نفر دختر نوجوان را به صورت جداگانه هدف آزار و اذیت قرار دادیم.
پس از اجرای نقشهمان در زمان خارجشدن از خانه اقدام به سرقت وسایل با ارزش کرده و به سرعت پا به فرار گذاشتیم. پس از اجرای نقشهمان فکر میکردیم دختر نوجوان و نامزدش از ترس آبرویشان از این ماجرا حرفی نمیزنند و اقدام ما پنهان میماند که چند روز بعد از دایی ابوذر شنیدم که تحت تعقیب هستیم و او که در همسایگی خانه دختر نوجوان بود، پا به فرار گذاشت.»
اظهارات نامزد دختر نوجوان
نامزد این دختر که در دادسرا حضور داشت، درباره روز حادثه به بازپرس گفت: «نسرین در خانه مادربزرگش تنها بود که برای دیدنش به خانهشان رفتم و پس از چند ساعت وقتی از خانه خارج شدم، فهمیدم که ریموت در خانه پدریام در خانه نسرین جا مانده و زمانی که به خانه بازگشتم، درحال صحبت با همسرم بودم که ناگهان ٣ مرد وارد خانه شده و این صحنه تلخ را با زخمیکردن من رقم زدند.»
دستگیری دومین متهم
پس از افشاگری مهدی به اقدام سیاهشان تجسسهای پلیسی برای دستگیری دیگر همدستان وی به دستور بازپرس پرونده کلید زده شد تا اینکه مخفیگاه محمد در منطقه ایستگاه ١٠ قدس آبادان ردزنی شد.
کارآگاهان سحرگاه ٣١ خردادماه برای دستگیری محمد وارد عمل شدند و این متهم که سرگرم مصرف موادمخدر بود، دستگیر شد.
این متهم ابتدا سعی داشت با داستانسراییهایش خود را در ماجرای اقدام سیاه دوستانش بیگناه معرفی کند اما وقتی دید مهدی پرده از راز این ماجرا برداشته، لب به اعتراف گشود.
بنا به این گزارش، با دستور بازپرس پورعسگر تحقیقات فنی ماموران آبادان برای دستگیری دیگر متهمان این پرونده ادامه دارد.
۰