مهران مدیری، تصویرگر خودزنی
دیروز خانوادگی به تماشای فیلم «ساعت 5 عصر» ساخته مهران مدیری نشستیم. یکی از دانشجویانم چند سال قبل پایاننامه کارشناسی ارشدش را درباره ساختههای مهران مدیری نوشت و از آنجا که تقریباً همه ساختههای تلویزیونی او را دیدهام، فکر میکنم اکنون میشود تصویری از تجربه هنری مدیری ارائه کرد. فیلمسازی او در درجه اول برایم مهم نیست، بلکه ایدهای که او روایت میکند قابل نقد است.
کد خبر :
۴۱۲۳۴
بازدید :
۲۶۷۱
محمد فاضلی در خبرآنلاین نوشت: دیروز خانوادگی به تماشای فیلم «ساعت 5 عصر» ساخته مهران مدیری نشستیم. یکی از دانشجویانم چند سال قبل پایاننامه کارشناسی ارشدش را درباره ساختههای مهران مدیری نوشت و از آنجا که تقریباً همه ساختههای تلویزیونی او را دیدهام، فکر میکنم اکنون میشود تصویری از تجربه هنری مدیری ارائه کرد. فیلمسازی او در درجه اول برایم مهم نیست، بلکه ایدهای که او روایت میکند قابل نقد است.
مهران مدیری بیش از یک دهه است که «گفتمان خودزنی» را با تصویر روایت میکند. منظورم از «گفتمان خودزنی» مجموعه ایدهها، متون، تصاویر و کردارهایی است که بر این تصور بنا شدهاند که ایرانیان ملتی قانونگریز، بیاخلاق، بینظم، فاقد تفکر سیستمی، اقتدارگرا، فاسد، مالدوست، طمعکار و شماری دیگر از صفات ناپسند هستند. این گفتمان، ویژگیهای ناپسند ایرانیان را ذاتی فرهنگ آنها دانسته و در نظریترین و روشنگرترین بیانش راهکار توسعه و حل مشکلات ایران را کار فرهنگی و اصلاح تکتک مردم ایران معرفی میکند.
مهران مدیری راوی تصویری تلویزیونی - و نه سینمایی، حتی در ساعت 5 عصر - از گفتمان خودزنی است. سیامک انصاری نیز در نقشهای متعدد سریالهای پاورچین، نقطهچین، شبهای برره، شوخی کردم، و حتی مجموعه دورهمی، شخصیت عاقل، اخلاقی، مهربان، آزاداندیش و بیشتر «دانای کل»ی است که میان یک مشت بیاخلاق، منفعتطلب، نادان، حریص و بدون دوراندیشی گیر افتاده است. من وسوسه میشوم بگویم که «مدیری برداشت از خودش را در نقشهای متعدد سیامک انصاری به تصویر میکشد.» استنداپهای مدیری در دورهمی نیز همین رویکرد را دارند. او هر بار جلوهای از آنچه را بیخردیهای جامعه میانگارد هجو میکند. سیامک انصاری و نقشهایش آنقدر تکرار شدهاند که توجیه میشوم بگویم مدیری دائم فاصله فهم و ادراک خودش با جامعهای را که تصور میکند مظلومانه در آن گیر افتاده است به دیگران یادآور میشود. برخی رفتارهای شخصی او نیز میتوانند برای تقویت این ایده بهکار گرفته شوند.
آخرین ساخته مدیری نیز تکرار همان گفتمان خودزنی است، این بار در قالب رسانه سینما، البته با ساختاری تلویزیونی؛ گویی سکانسهای مختلف فیلم را میشود از هم جدا کرد و به صورتی شبیه مجموعه «شوخی کردم» پخش کرد. هر بلایی که در این فیلم بر سر سیامک انصاری میآید، جدای از بقیه فیلم، با کمی ویرایش، یک هویت جداگانه دارد، و خیلی به دانستن پس و پیش داستان احتیاج ندارید. مهم این است که این «سینویزیون» (سریال تلویزیونی که ادای فیلم سینمایی درمیآورد) هیچ حرف عمیقی درباره مشکلات جامعه ایران و چرایی بروز آنها ارائه نمیکند.
مدیری عقلانیت و اخلاقی را که سیامک انصاری نمایندگی میکند در تصویر غلو شدهای از ناخرسندیهای جامعه ایران به تصویر میکشد؛ و خیلی با تعجب به معدود رفتارهای درست شهروندان مینگرد. سیامک انصاری به تنها پرستاری که کارش را در بیمارستان درست انجام میدهد میگوید «شما از سیاره دیگری آمدهاید؟» و به کارمند خوشخلق و اخلاقی بانک هم با نگاهی متعجب مینگرد. مدیری دائم نشان میدهد آنکه اعتماد کند قربانی میشود، و دیگران بیصبرانه منتظرند تا دیگران را تیغ بزنند.
اینها دقیقاً حرفهای گفتمان خودزنی است که گاه روایت تصویری پیدا میکند یا در نوشتههای مختلفی درباره خلقیات ایرانیان تکرار میشود. روایان گفتمان خودزنی دست آخر مجبور میشوند خود را حکیم، دانای کل یا برگزیدهای معرفی کنند که شخصاً توانستهاند راه خود به سوی رستگاری فردی و مدرنشدن را برگزینند و از نادانی، بیاخلاقی و بلبشویی که دنیای انسان ایرانی را فرا گرفته است بگریزند. این راویان هرگز توضیح نمیدهند جامعهای که تا به این اندازه بههمریخته، نامنظم، بیعاطفه، سودجو و بیاخلاق است چگونه جلوههای مهمی از انسانیت، عقلانیت و سازمان اجتماعی از خود بروز میدهد. این راویان هرگز قادر نمیشوند یا جرأت نمیکنند تحلیل خود را به سمت ساختارهایی ببرند که در مواضع خاص بر آدمها فشار میآورند تا ملزومات عقلانیت، اخلاق یا زیست عاطفی را ترک کنند.
گفتمان خودزنی، اگرچه از سوی بسیاری به عنوان «فاشکننده جلوههای ناخوشایند شخصیت ایرانی» تقدیر میشود، اما در نهایت بیشتر از آنکه توضیحی برای توسعهنیافتگی و ناخرسندی جامعه ایرانی، یا حتی مشاهدهای منصفانه باشد، فخرفروشی راوی است به جامعهای که آنرا بسیار عقبماندهتر از خود میانگارد. ژست روشنفکری فخرفروشانهای است که گیشه را هم اگر فتح کند، اثر هنری از آن بیرون نمیآید؛ حتی اگر جنجالیترین حادثه یک دهه اخیر ایران را دستآویز خود قرار دهد.
۰