ازدواج سنتی هنوز جواب می دهد؟!

ازدواج سنتی هنوز جواب می دهد؟!

آسیب شناسی ازدواج در گفت و گو با نصرالله پورجوادی؛ پرسش اصلی این است: وقتی همه چیز جامعه تغییر کرده است آیا شکل ازدواج سنتی هنوز می تواند پاسخگوی نیاز انسان امروز باشد؟

کد خبر : ۴۱۵۰۴
بازدید : ۱۹۰۷
آسیب شناسی ازدواج در گفت و گو با نصرالله پورجوادی؛ پرسش اصلی این است: وقتی همه چیز جامعه تغییر کرده است آیا شکل ازدواج سنتی هنوز می تواند پاسخگوی نیاز انسان امروز باشد؟

به گزارش هفته کرگدن، این روزها درباره ازدواج حرف ها زیادی شنیده می شود مسئولین و مومنین راه حل بسیاری از معضلات اجتماعی- اعتقادی را ازدواج می دانند و همواره در سخنرانی ها و قانون گذاری ها و مدیریتشان سعی می کنند موانع مادی و معنوی را از سر راه ازدواج بردارند، مزدوج شدن جوانان را تسهیل کنند و تمهیداتی بیندیشند که قبل از این که دختر و پسرها به گناه آلوده شوند، طیب و طاهر و حلال عروسی کنند و به خانه بخت برود.

در عمل اما ازدواج به امری پیچیده بدل شده و در مسرش گرفتار گره های کوری شده که بازکردنشان ساده نیست. بالا رفتن آمار طلاق، رضایتمند نبودن اکثر زوج ها، بالارفتن سن ازدواج، پرهیز از بچه دارشدن و مسائلی از این دست، زنگ خطری است که ما را وا می دارد تا قدری توقف کنیم و بر سر اصل و فرعی ازدواج بحث کنیم.

ازدواج سنتی هنوز جواب می دهد؟!
بعضی از روانشناس ها و جامعه شناس ها- حتی آن ها که گرایش های شدید مذهبی و معنوی دارند- به این جا رسیده اند که باید تامل کرد و امر ازدواج را در روزگار کنونی مورد مطالعه قرار داد... البته جامعه منتظر اندیشمندان و روشنفکران نمی نشیند تا راه جلوی پایش بگذارند. جامعه مسیرش را می پیماید و کار خودش را می کند. آنچه ما می کنیم و در پی آنیم، آگاه شدن از وضع موجود، تبیین مسیر جامعه و در نهایت اصلاح بعضی ساختارهایی است که به دلیل کهنگی و فرسودگی، نیازهای روزگار مدرن را جواب نمی دهد... خدمت استاد ارجمند جناب آقای دکتر نصرالله پورجوادی رسیدیم و بعد از گفتن مقدمه ای از معضلات اجتماعی، ترویج بی بند و باری های اخلاقی، عدم وفاداری و مشکلات حقوقی، فرهنگی، اجتماعی و از این قبیل، خواهش کردیم به سوالات ما جواب بدهند.

برای شروع بحث پرسیدیم آیا می شود در اصل ازدواج چون و چرا کرد؟
اولا توجه داشته باشیم که ازدواج به هر حال لازم است و نیاز هر جامعه برای رشد و تعالی است. یعنی در هر جامعه ای زن و مرد به هم نیاز دارند و به هر نحوی که مرسوم است، تشکیل خانواده می دهند و بچه دار می شوند یا نمی شوند. به هر حال ما هیچ جامعه ای را نمی توانیم پیدا کنیم که در آن ازدواج نباشد. مسئله بر سر مشکلاتی است که ازدواج ممکن است پیش بیاورد.

هر جامعه ای مطابق با نیازهای خود به دنبال شکل خاصی از ازدواج می رود. تعریف خاصی از رابطه ای که زن و مرد در ازدواج دارند می کنند و این رابطه هم در نهایت پای حقوق زن و مرد را به میان می کشد. ما در جامعه ای زندگی می کردیم که به شکلی سنتی حق و حقوقی برای زن قائل بود و حق و حقوقی هم برای مرد.

زن و مرد دارای حقوق و حقوقی بودند که با نوع جامعه ای که در آن زندگی می کردند، تناسب داشت. جامعه ما در گذشته جامعه ای کشاورزی بود. در جامعه کشاورزی تقسیم کار به صورتی است که مختص همان جامعه است و با تقسیم کار در جامعه صنعتی فرق دارد. مرد در جامعه کشاورزی وظایف خاصی داشت و زن هم وظایف خاصی. درواقع زمانی که تشکیل خانواده می دادند به شکلی متداول تقسیم کار می کردند.

فی المثل زن در خانه کار می کرد و مرد بیرون از خانه. مرد که متکفل درآمد و امور معیشت و مالی و اقتصادی خانواده بود، حقوقی داشت و زن که متکفل مالی نبود، حقوق دیگری. مثلا می گفتند به زن نفقه تعلق می گیرد و از این قبیل. این تقسیم کار و درآمدها به گونه ای بوده و نقششان برای درآمدزایی به گونه ای بوده و عدالت نیز چنین حکم می کرده که مرد به زن نفقه بدهد، اما حالا شکل و محتوای آن جامعه عوض شده.

طبیعی است که هم حقوق باید بازنگری شود و هم تقسیم کار و هم خیلی چیزهای دیگر. خواه یا ناخواه ما دیگر در یک جامعه کشاورزی نیستیم. ما در جامعه ای صنعتی هستیم. و این یک واقعیت است. جامعه صنعتی یعنی این که ادوات و ابزار تولید در این جامعه ماشین است، در حالی که در جامعه کشاورزی ابزار تولید ادوات دستی و انسانی است.

مثلا ببینید در گذشته برای درست کردن یک جفت گیوه چند نفر باید کار می کردند؟ یکی دست دوزی می کرد، یکی چرمش را دباغی می کرد و چندین نفر دست به دست هم مشغول می شدند تا یک جفت گیوه درست کنند؛ ولی امروزه تمام این کارها ماشینی شده و تولید کفش با ماشین های اتوماتیک صورت می گیرد و حتی خود کشاورزی هم مکانیزه شده و ماشینی شده و نقش نیروی انسانی در آن به حداقل رسیده. دیگر کسی نیست که بیل بزند و آبیاری کند، برداشت محصول کند، بلکه همه این کارها را ادوات ماشینی انجام می دهند.

در زمان قدیم زن در داخل خانه بود و مایحتاج زندگی را تهیه می کرد؛ ترشی می انداخت؛ حبوبات را پاک می کرد، خانه را مرتب و تمیز نگه می داشت و حتی نان می پخت و کارهای دیگر.

ازدواج سنتی هنوز جواب می دهد؟!

این ها همه کارهایی بود که وقتی تقسیم کار می کردند، به عهده زن می گذاشتند. و اما در جامعه جدید که تقسیم کار فرق کرده و وظایف زن ها تغییر کرده، حقوق آن ها هم باید تغییر کند و وقتی حقوق زن در جامعه فرق کرد، تکالیف او هم باید تغییر کند. زن قبلا در خانه بود و کارهای خاصی می کرد، ولی الان در جامعه صنعتی، زن همان کاری را می کند که مرد در جامعه صنعتی آن را انجام می دهد. حتی در خیلی از موارد که فکر می کردند این کار را مرد فقط می تواند انجام بدهد، حالا معلوم شده یا به این نتیجه رسیده اند که زن هم می تواند آن کار را انجام دهد و چه بسا بهتر از مردان هم از پس انجام آن برآید.

الان پزشکان در تمامی تخصص ها هم مرد هستند، هم زن. یا در آزمایشگاه ها و ادارات و سازمان ها. حتی امروز ما راننده تاکسی زن داریم که همان کار مرد را می کند. رانندگی کامیون که به نظر می رسید یک کار مردانه است، زنان هم انجامش می دهند. در یک کارخانه بزرگ زن ها و مردها دوشادوش هم کار می کنند. ممکن است در یک کارخانه مرد کار طراحی را انجام بدهد، اما زنی بتواند از او هم بهتر طراحی کند. منظورم این است که جامعه عوض شده و همان کارهایی را ه قبلا مردان انجام می دادند، امروزه زن ها هم می توانند انجام بدهند و از عهده آن بربیایند.

تقسیم کار عوض شده و زن و مرد هر دو با هم صبح بیدار می شوند، با هم از خانه بیرون می زنند و وارد محیط های کار در جامعه می شوند. حتی شکل بچه داری هم عوض شده. قبلا وظیفه زن ها بود که بچه را نگه دارند، اما حالا به گونه ای دیگر از بچه نگهداری می کنند. خانواده شکلش عوض شده و حقوق زن و مرد و خانواده هم عوض شده اند.

کار و شغل و نقش زن و مرد در اقتصاد عوض شده است. الان ما خانواده ای داریم که مثلا نیمی از سال را مرد بیکار است و زن امور مالی خانواده را برعهده دارد. پس در این زمان حقوق زن و مرد هم باید عوض شود و وقتی جامعه به این صورت باشد، در داخل خانه هم تاثیر دارد و در ازدواج و حقوق طرفین هم تاثیر دارد.

این جا آیا ما با مباحث اعتقادی سر و کار نداریم؟ آیا باورهای عقیدتی نیستند که تکالیف و حقوق را معلوم می کنند؟
به نظر من ازدواج در اسلام به مراتب بهتر از ازدواج در یهودیت و مسیحیت است. شما در نظر بگیرید زمانی که یک مرد کاتولیک و یک زن کاتولیک می خواهند در آیین مسیحیت با هم ازدواج کنند، این ها برای ازدواج نیاز دارند به یک کشیش و بعد این کشیش می گوید ازدواج یک امر مقدس است و این شخص روحانی از جانب خود این وصلت را به وجود می آورد. زمانی که کلمه مقدس آورده می شود، یعنی کار خداست، لذا کشیش هم به نوعی مقدس شمرده می شود و او چنین وانمود می کند که از جانب خدا دارد این کار را می کند؛ اما در اسلام می گویند ازدواج سنت پیامبر است و نمی گویند این یک امر الهی و مقدس بین دو نفر است.

به نظر من این ازدواجی که در اسلام رسوم شده، بیشتر یک قرارداد اقتصادی و حقوقی است. درواقع اسلام به ازدواج متداول آن روزگار یک شکل حقوقی داده که بعدا زن و مرد و به خصوص زن ها بتوانند احقاق حق کنند. حرف من هم این است که می گویم چون جامعه عوض شده، این قرارداد حقوقی و اقتصادی هم باید متناسب با جامعه عوض شود.

ولی حافظان سنت به اصولی استناد می کنند که از دید آن ها لایتغیر است. مثلا بحث تبعیت زن از مرد را یک اصل بدیهی و فرازمانی فرض می گیرند که نمی توان تغییرش داد.

این سلسله مراتب جنسیتی متعلق به جامعه ای بوده که خوب یا بد، امروز از بین رفته است. قبلا مرد نان آور بود و با رفتن به بازار یا جالیز اقتصاد خانواده را تامین می کرد. زن هم خانه دار بود و امور خانه را مدیریت می کرد؛ اما امروز همه این چیزها عوض شده. الان شما خانواده ای می بینید که فی المثل مرد بیکار است و زن پزشک است و شاغل. در این حالت آیا یکی به دیگری برتری دارد؟ این معیار برتری متعلق به جامعه دیگر است. در جامعه ما امروز حالاتی هست که زن را باید بهتر از مرد دانست.

من متوجه فرمایش شما هستم، ولی فکر می کنم بحث بیشتر از آن که به اقتضائات زمان مربوط باشد، به عقاید مربوط است. مثلا چیزی که درباره زن ناشزه می گویند خیلی تابع زمان و تغییرات اجتماعی نیست.

بله، متوجه منظور شما هستم. برای همین هم الان نشسته ایم و داریم بحث می کنیم. ما باید بپذیریم که این ها عوض شده اند و برای زن باید حقوق دیگری در نظر بگیریم.

اصلا تعریف ما از جایگاه زن و مقام و منزلت زن عوض شده. خیلی از بزرگان قدیم به زن طور دیگری نگاه می کردند و او ار تکامل نیافته فرض می گرفتند. حتی از فلاسفه متاخر هم نقل کرده اند که زن موجودی است بین انسان و حیوان و این حرف که امروزه از نظر فلسفی و علمی باطل است و اصلا حرف متحجرانه و عقب افتاده تلقی می شود، یک زمانی مورد پذیرش خیلی ها بود؛ ولی ما از این نوع تلقی ها عبور کرده ایم. ما ان ها را پشت سر گذاشته ایم. حالا نگاه دیگری به زن در جامعه حکمفرماست. آن هایی که ذهنیت و تفکرشان نسبتی با جامعه جدید ندارد، باید تجدیدنظر کنند و فکرشان را اصلاح کنند.

ازدواج سنتی هنوز جواب می دهد؟!

نصفی از جمعیت این جامعه ما زنان هستند. همان سنتی هایی که این حرف را می زنند، قطعا خودشان دختر و همسر دارند و همان دخترانشان امروز در جامعه دنبال حق و حقوق خود هستند. امروز زن ها در جامعه ما قدرتمند شده اندو ارگ فشار بیاورید، آن ها هم شماها را پس می زنند و این فشارها باعث می شود که همه چیز در جامعه به هم بریزد.

چیزی پیچیده ای در این جا وجود ندارد. زن ها می خواهند حقوقی متناسب با وضع جدید خود در جامعه داشته باشند و این حقوق را ما نمی توانیم از ایشان دریغ کنیم. زنان قدرت دارند و انصافا هم حق با زنان است و ما نمی توانیم براساس ذهنیتی که متعلق به قدیم و جامعه ای است که دوره اش سپری شده، تصمیم بگیریم.

باز هم من عرضم را تکرار می کنم. با تاکید بر این که «باید عوض شود»، چیزی عوض نمی شود. ذهنیت هم چیزی نیست که به راحتی عوض شود. ما باید انسان شناسی مان عوض شود، عقایدمان اصلاح شود تا بالاخره به اصلاح حقوق برسیم.

چند چیز را باید از هم تفکیک کنیم؛ اولی شناخت واقعیت ها و شناخت مسئله، بعد راه حل برای مسئله و سوم اجرای آن ها.

الان بحث من مورد اول و دوم است. اگر ما با زور و فشار چیزی را بر زنان تحمیل کنیم، نتیجه آن چه خواهدشد؟ تردید نکنید که ما روز به روز فحشای بیشتری خواهیم داشت، اعتیاد بیشتری خواهیم داشت و گسیختگی خانواده ها بیشتر خواهدشد و انواع و اقسام مشکلات روابط نامشروع و غیرقانونی و همه این ها تراشیده این است که ما از طریق نامعقول و غیرمنطقی مسائل را حل کنیم.

ازدواج سنتی هنوز جواب می دهد؟!
من می گویم بله؛ چون جامعه ما با شکل جامعه قبل فرق کرده است. حقوق زن چیزهای دیگری شده که در قدیم نبود و نگاه ما به زن باید عوض بشود و کیفیت ازدواج هم باید دگرگون شود و این دگرگونی را می توانیم در داخل قوانین اسلامی خودمان تعریف کنیم و تحول ایجاد کنیم. مثلا کسی که ازدواج کرده و برای بار دوم می خواهد زن بگیرد، باید از همسر اولش اجازه بگیرد و این نوع حق و حقوق برای زن اول است و یکی از مقتضیات تساوی حقوق زن و مرد.

این تحول و ارتقا دادن سطح بسیار خوب است و یک قدم پیشرفت به حساب می آید. الان ازدواج یک نهاد تشکیل خانواده است و ازدواج موقت در جامعه رخ می دهد، بدون این که از آن اسمی به میان بیاورند. در حالی که به نظر من ازدواج موقت یک نهاد کارآمد است.

جامعه گذشته مسائل را می توانسته با ازدواج موقت حل کند، ولی الان در جامعه امروز ازدواج موقت تقبیح شده و بار منفی پیدا کرده و این به این دلیل است که ما ازدواج موقت را به نوعی تقلیل داده ایم به ازدواج یک شبه. در صورتی که ازدواج موقت خودش می تواند انواع و اقسامی داشته باشد. شما وقتی ازدواج موقت را تقلیل دادید به ازدواج یک شبه، نه مسائل گذشته را با آن می توانید حل کنید و نه مسائل و مشکلات جدیدی را که پیدا شده.

ازدواج سنتی هنوز جواب می دهد؟!
انقلاب که شد، یکی از مسائل فرهنگی ما در داخل کشور مسئله ازدواج بود و مسئله ازدواج جوانان را باید حل می کردیم. الان نزدیک به چهل سال است که مشکلات ازدواج حل نشده، جوانان مشکلات خود را به نحوی دیگر حل می کنند. آن نهادی که قبلا بوده و حلال مشکلاتی بوده، الان خودش تبدیل به مسئله شده و کار را سخت کرده است.

ازدواج موقت حتما اشکالاتی داشته که به لحاظ فرهنگی جا نیفتاده و تبدیل به امر مذموم شده. ما می توانیم آن اشکالات را شناسایی کنیم و از سر راه برداریم. به نظرم اگر در ازدواج موقت تغییراتی ایجاد کنیم، می توانیم پاره ای از مشکلات را با آن حل کنیم.

مهم ترین مسئله مربوط به حقوق زن است؛ حقوقی که در جامعه جدید به زن تعلق می گیرد، باید در ازدواج محترم شمرده شود. قبلا به زن اجحاف می کردند و کسی هم معترض نمی شد، اما امروز بحث حقوق جدی است و حتما باید مد نظر قرار گیرد.

چه حقوق دیگری در ازدواج موقت باید به زن داده شود؟
ما اسما دو نوع ازدواج داریم؛ یکی ازدواج دائم و دیگری ازدواج موقت که به آن صیغه می گویند. فرق میان این دو نوع یکی در زمان یا در مدت آن هاست و دیگری در مورد حقوقی است که در هر یک از آن ها برای زن قائل می شوند. در مورد فرق اول، یعنی مدت ازدواج باید درنظر داشت که ازدواج دائم زیاد هم دائم نیست. وقتی بیش از پنجاه درصد ازدواج های دائم بعد از دو، سه سال یا پنج، شش سال به طلاق می انجامد، پس ازدواج دائم چندان هم دائم نیست.

از طرف دیگر ازدواج موقت هم لزوما زیاد موقت (به معنی زودگذر و ناپایدار) نیست. ازدواج های موقت ممکن است حتی بیش از عمر زن و مرد باشد. ازدواج موقت 99 ساله یعنی چه؟ حتی ازدواج موقتی که ده سال باشد و هر ده سال هم زن و مرد با هم باشند و بعد هم آنرا تمدید کند، چه فرقی با ازدواج دائم دارد؟

ما باید میان ازدواج موقت زودگذر، مثلا یک شبه یا یک ماهه، با ازدواج موقت دیرپا مثل صیغه پنج یا ده یا بیست ساله فرق بگذاریم. اصلا به نظر من ازدواج موقت اگر بیش از یک ماه بود و مثلا یک سال یا دو سال یا بیشتر بود و چند بار هم تمدید شد، باید به اسم دیگری خوانده شود و حقوق زن و مرد هم نسبت به هم فرق کند.

اساس به نظر من آنچه ازدواج موقت را بدنام کرده است، تضییع حقوق زن در این نوع ازدواج است. شما وقتی با زنی فقط برای سکس آن هم چند ساعت یا یکی و دو روز صیغه می خوانید، دیگر اسمش را نمی توانید ازدواج بگذارید. این صیغه است. درست است که شما شرط می کنید و حق زن را هم می پردازید، ولی مشکل این جاست که شأن زن را پایین می آورید و این مشکلی است که هم اکنون در مورد صیغه وجود دارد. شأن زن را نباید پایین آورد. اگر شما مدت ازدواج موقت را بالا بردید و زن را درست مانند همسری که حقوق و شأنش حفظ شده است، در نظر گرفتید و به نحوی با او زندگی کردید، نه فقط از او کامجویی کرده باشید، در آن صورت ازدواج موقت نه تنها نهاد بدی نیست، بلکه می تواند کارآمد و راهگشا باشد.

بنابراین ما باید حالت یا حالت هایی داشته باشیم که زن و مرد با هم ازدواج کرده اند و حتی مدت هم تعیین کرده اند، ولی حقوق طرفین به خصوص حقوق زن حفظ شده است و تعیین درواقع برای هر دو طرف تسهیل ایجاد کرده باشد، نه بی آبرویی و تضییع حقوق برای هر یک از طرفین، به خصوص برای زن.

درواقع شما می فرمایید که ما می توانیم اشکال و انواع دیگر ازدواج را متناسب با نیاز جامعه مطرح کنیم.
چه اشکالی دارد ما چند نوع ازدواج داشته باشیم؟ در تمامی آن ها حقوق زن که مهم ترین چیز است باید رعایت شود. یکی از مشکلاتی که در ازدواج موقت است، این است که زن ارث نمی برد. چرا در ازدواج موقت دیرپا نباید ارث ببرد؟ چرا حقوق مرد را پس از فوت به زنی که با او سال ها زندگی کرده (به اسم ازدواج موقت) نمی دهند؟ اگر دو نفر ده سال ازدواج کردند و یک شان بعد از پنج سال مرد، چرا طرف مقابل نباید ارث ببرد؟ به هر حال این ها چند سال با هم زندگی کرده اند و زن و شوهر بوده اند. حتی خیلی از ازدواج های موقت 99 ساله اند. در این موارد چرا زن را از این حق محروم می کنند؟

به نظر من برای زن باید حق و حقوق زیادتری بگذارند و تسهیلات فراهم شود تا دو نفر راحت بتوانند با هم زندگی کنند و ذهنیت های قدیمی پدر و مادرها باید عوض شود. باید خودشان اجازه دهند فرزندانشان راحت تر همسرشان را انتخاب کنند و زندگی کنند، با شرایطی که با وضع آن ها منطبق است. مثلا دو نفر می خواهند با هم ازدواج کنند، ولی مرد در هر هفته یک بار می تواند بیاید نزد همسرش یا دو نفر می خواهند با اخلاق هم آشنا شوند و مدتی موقتا با هم زندگی کنند.

ما باید بپذیریم که روابط زن و مرد در جامعه جدید عوض شده و لازم است متناسب با آن ها نوع ازدواج و حقوقی که طرفین باید در نظر بگیرند، تغییر کند. الان نسل امروز چیزهایی می گویند که حتی محال بود نسل قدیم چنین چیزهایی را قبول کنند. اتفاقا در گذشته خیلی راحت تر چیزهایی را می پذیرفتند، الان ما یک مقداری اخلاقمان تحت تاثیر معیارهای غربی قرار گرفته است. به هر حال ازدواج الزاما نباید شکل سنتی داشته باشد و می تواند شکل های دیگری داشته باشد و متناسب با جامعه امروز گسترش یابد.

آیا شما می گویید ما چیزهای گذشته را کنار بگذاریم و روی به آن چیزهای جدید بیاوریم؟
نه؛ در گذشته ما چیزهایی داشتیم که الان برایمان خنده دار است، ولی توجه نداریم که آن چیزها راه حل هایی بوده برای مسائل جامعه قدیم. یکی از آن ها صیغه یا ازدواج موقت بوده که ذکر کردیم. یکی دیگر محلل است. محلل درواقع یک راه حل بوده، ولی ما با آن برخورد بد کردیم و ذهنیت منفی علیه آن ساختیم. بحث شخصی نیست. من هم شخصا از محلل خوشم نمی آید؛ ولی یادمان باشد این یک راه حل بوده برای مسئله ای پیچیده. شما می توانید زن و مردی را فرض کنید که با هم ازدواج کرده اند و بعد از پنج یا شش سال می خواهند با هم نباشند، به طور موقت با هم نباشند، مثلا برای دو سال. چرا نباید این ها از ازدواج موقت دیگری استفاده کنند، البته با ضوابط و شرایطی.

من می خواهم بگویم که در گذشته جامعه مسائلی داشته و راه حل هایی برای آن مسائل هم ابداع کرده، اما رفت رفته وضع عوض شده و آن راه حل ها دیگر مناسب وضع موجود نیست و حتی در چشم ما خوار شده است. صیغه هم همین بلا سرش آمده، طوریکه طرح آن در جامعه عکس العمل منفی در پی دارد. صیغه یک راه حل مناسب برای مسائل جامعه بوده.

اگر در جامعه امروز ما مشکلات و مسائل دیگری داریم، اما راه حلش را نداریم، بگردیم و پیدا کنیم و از گذشته هم بیاموزیم.

نه این که آن ها را تحقیر کنیم. راه حل های شرعی را نباید مسخره کرد. راه حل های شرعی یعنی راه حل های قانونی. قانون برای حفظ حقوق وضع می شود. اگر قانونی امروز نمی تواند حقوق افراد را حفظ کند، دلیل بر این نیست که در گذشته هم نمی توانسته است. ما باید از گذشته چیز بیاموزیم. یاد بگیریم پیشینیان چگونه مسائل خود را حل می کردند. اگر ما قبل از هر چیز بیاییم ارزش داوری کنیم و گذشته را مسخره کنیم، نمی توانیم از آن چیزی بیاموزیم.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید