«بهنام بانی»، ستارهای جدید در کهکشان موسیقی
«بهنام بانی» چند سالی است که در عرصه موسیقی فعالیت دارد اما در یک سال اخیر طعم موفقیت را چشیده است. او از سال گذشته همکاری با «حامد برادران» را آغاز کرده و درست یک سال پیش قطعه موفق «علاقه خاص» را منتشر کرد و پس از آن همهی قطعاتش با استقبال مخاطبین روبرو شده است.
کد خبر :
۴۱۶۷۷
بازدید :
۴۶۲۵
«بهنام بانی» چند سالی است که در عرصه موسیقی فعالیت دارد اما در یک سال اخیر طعم موفقیت را چشیده است. او از سال گذشته همکاری با «حامد برادران» را آغاز کرده و درست یک سال پیش قطعه موفق «علاقه خاص» را منتشر کرد و پس از آن همهی قطعاتش با استقبال مخاطبین روبرو شده است.
به گزارش موسیقی ما، «بهنام بانی» مردادماه امسال در حالی طی 12 سانس روی استیج میرود که فروش بلیت کنسرتهایش در زمان بسیار کوتاه و تمدیدهای پیاپی باعث شد در کانون توجهات اهالی موسیقی قرار بگیرد.
عصر یک روز تابستانی با این خواننده محبوب و «حامد برادران» که مدیریت هنری فعالیتهایش را بر عهده دارد از شروع فعالیت هنریاش تا امروز گپ زدیم.
چه شد که به سمت خوانندگی آمدی؟
بهنام: من از کودکی به خواندن علاقه داشتم. از 8 سالگی قرائت قرآن را شروع کردم. پدرم هم نوازنده آکاردئون بود و از همان زمان به موسیقی گرایش پیدا کردم. بعدها نواختن پیانو در حد معمولی را هم یاد گرفتم. خودم خیلی به خواندن علاقه داشتم و از طرفی استقبال و تشویق اطرافیان انرژی و انگیزهی بیشتری به من میداد و باعث میشد به شکل جدیتری خوانندگی را دنبال کنم.
خوانندگی را به شکل جدی از کی شروع کردی؟
تا برداشتت از جدی چه باشد!
اینکه به صورت حرفهای کار کنی و اثری منتشر کنی.
از سال 90 با آهنگ «ای کاش» شروع شد. کار را با «بهنام ابطحی» شروع کردم. حدود دو سال با هم کار کردیم اما نتیجه مطلوبی حاصل نشد. موفقیتی کسب نکردیم و این همکاری ادامه پیدا نکرد.
به عنوان خوانندهای که در آغاز فصل جدید فعالیتهایش قرار دارد، از مسیری که طی کردی بگو.
راه و مسیر خیلی سختی است و هر کسی میخواهد در این راه قدم بگذارد باید خیلی قوی و خیلی صبور باشد. باید تلاش زیادی کرد و در کنار آن، مسئلهی هزینه هم هست، چون به هر حال برای رسیدن به هدف باید هزینه کرد. یک سری در این مسیر به من خیلی کمک کردند و یک سری هم من را عقب انداختند.
اما من میگویم در همه این اتفاقات حکمتی وجود دارد. به عقیده من تا نوبتت نشود اتفاقی برایت رخ نمیدهد و من این را از بزرگترها یاد گرفتهام. به مرور اتفاقات خیلی خوبی برای من افتاد که بابت آنها خوشحالم و خدا را شکر میکنم. از حدود سه سال پیش حس خوبی به حامد برادران داشتم و احساس میکردم که میتوانیم اتفاقات خوبی را با هم رقم بزنیم. دورادور با هم آشنایی داشتیم. یک روز به واسطه یکی از دوستان به استودیو حامد رفتم. همان روز یکی از کارهایی که حامد ساخته بود را خواندم و خیلی به دلم نشست. البته در نهایت آن کار با صدای من پخش نشد.
چه شد که به سمت خوانندگی آمدی؟
بهنام: من از کودکی به خواندن علاقه داشتم. از 8 سالگی قرائت قرآن را شروع کردم. پدرم هم نوازنده آکاردئون بود و از همان زمان به موسیقی گرایش پیدا کردم. بعدها نواختن پیانو در حد معمولی را هم یاد گرفتم. خودم خیلی به خواندن علاقه داشتم و از طرفی استقبال و تشویق اطرافیان انرژی و انگیزهی بیشتری به من میداد و باعث میشد به شکل جدیتری خوانندگی را دنبال کنم.
خوانندگی را به شکل جدی از کی شروع کردی؟
تا برداشتت از جدی چه باشد!
اینکه به صورت حرفهای کار کنی و اثری منتشر کنی.
از سال 90 با آهنگ «ای کاش» شروع شد. کار را با «بهنام ابطحی» شروع کردم. حدود دو سال با هم کار کردیم اما نتیجه مطلوبی حاصل نشد. موفقیتی کسب نکردیم و این همکاری ادامه پیدا نکرد.
به عنوان خوانندهای که در آغاز فصل جدید فعالیتهایش قرار دارد، از مسیری که طی کردی بگو.
راه و مسیر خیلی سختی است و هر کسی میخواهد در این راه قدم بگذارد باید خیلی قوی و خیلی صبور باشد. باید تلاش زیادی کرد و در کنار آن، مسئلهی هزینه هم هست، چون به هر حال برای رسیدن به هدف باید هزینه کرد. یک سری در این مسیر به من خیلی کمک کردند و یک سری هم من را عقب انداختند.
اما من میگویم در همه این اتفاقات حکمتی وجود دارد. به عقیده من تا نوبتت نشود اتفاقی برایت رخ نمیدهد و من این را از بزرگترها یاد گرفتهام. به مرور اتفاقات خیلی خوبی برای من افتاد که بابت آنها خوشحالم و خدا را شکر میکنم. از حدود سه سال پیش حس خوبی به حامد برادران داشتم و احساس میکردم که میتوانیم اتفاقات خوبی را با هم رقم بزنیم. دورادور با هم آشنایی داشتیم. یک روز به واسطه یکی از دوستان به استودیو حامد رفتم. همان روز یکی از کارهایی که حامد ساخته بود را خواندم و خیلی به دلم نشست. البته در نهایت آن کار با صدای من پخش نشد.
حامد از آشنایی و همکاری با بهنام بگو.
حامد: یکی از دوستان من در عرصه موسیقی، یک بار همراه بهنام به دفترم آمد. بعد از سلام و احوالپرسی، بلافاصله به بهنام گفت بخوان! قصدش این بود که اول صدای خوب بهنام را بشنویم و بعد صحبت کنیم. با صدای بهنام ارتباط برقرار کردم و دیدم که خواننده خوب و درجه یکی است ولی فضای مناسب برای کارش را پیدا نکرده است. از آنجایی که او با چند نفر دیگر صحبت کرده بود و من هم درگیر همکاری با خوانندههای دیگری بودم، به او گفتم که در صورت فراهم شدن برخی شرایط میتوانیم همکاری کنیم.
چرا که میخواستم خوانندهای باشد که انرژیام را روی او بگذارم و در واقع روی کارش متمرکز شوم. شبیه همکاریای که با سینا شعبانخانی یا چند نفر دیگر داشتم. اخلاق حرفهای میگفت باید تکلیف روشن شود تا بتوانیم با هم کار کنیم. چون من با چند خوانندهی دیگر این مسیر را رفته بودم و میدانستم اگر همه چیز مشخص نباشد چه مشکلاتی به وجود خواهد آمد. به هر حال آن زمان اتفاقی رخ نداد و یک سال و نیم گذشت. حتی من یک ماکت هم برای بهنام ساختم ولی به نتیجهای نرسیدیم.
بهنام: در نشستی که با حامد داشتیم یک سری شرایط خاص برای من گذاشت که به تفاهم نرسیدیم و همکاری ما شکل نگرفت. ولی من دوست داشتم با حامد همکاری کنم چون گاهی اوقات حس تو میگوید که قرار است اتفاقات خوبی رخ دهد و آن زمان من چنین حسی داشتم.
بهنام: در نشستی که با حامد داشتیم یک سری شرایط خاص برای من گذاشت که به تفاهم نرسیدیم و همکاری ما شکل نگرفت. ولی من دوست داشتم با حامد همکاری کنم چون گاهی اوقات حس تو میگوید که قرار است اتفاقات خوبی رخ دهد و آن زمان من چنین حسی داشتم.
من چند قطعه هم با «راشا تقیپور» کار کردم که غیر از اینکه همکار بودیم، دوست خیلی خوب من بوده و هست. خیلی تلاش کردیم اما برایم خیلی عجیب بود که چرا آن کارها شنیده نمیشوند؟ هر کسی من را میدید میگفت تو که صدایت خیلی خوب است چرا آهنگ منتشر نمیکنی؟! و من با تعجب میگفتم که 4-5 آهنگ منتشر کردهام!
همکاریات با بهنام ابطحی و راشا تقیپور چطور شکل گرفت؟
به دلیل علاقه زیاد به زندهیاد ناصر عبداللهی و کارهایی که بهنام ابطحی برایش تولید کرده بود، سراغ او رفتم. راشا تقیپور هم با بهنام کار میکرد و وقتی از بهنام جدا شدم، پیشنهاد همکاری داد. تلاش زیادی هم کردیم ولی موفق نشدیم. تا اینکه من بالاخره دل را به دریا زدم. فکر کردم با تجربیاتی که تا کنون کسب کردهام میتوانم به درستی کسی را انتخاب کنم که همه میگویند خوب است و خودم هم حس خوبی به او دارم. با حامد تماس گرفتم و قرار گذاشتیم و به طور جدی و مثبت صحبت کردیم و همکاری ما شروع شد.
ایدههای ذهن حامد برادران خیلی نزدیک به اهداف من بود. من از بیست سالگی، هر سال به خودم میگفتم امسال دیگر سال من است! آن زمان در شاهرود درس میخواندم و از سال 84 تا 89 کنسرتهایی در فضای دانشجویی برگزار میکردیم. سال اولی هیچکس تحویلمان نگرفت! سال دوم شناخته شدیم، سال سوم Sold Out کردیم و سال چهارم کنسرتمان چند سانس تمدید شد. در یک اجتماع کوچک، احساس میکردم اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است، اما هر سال منتظر اتفاق اصلی بودم. آن زمان قطعهای هم منتشر نکرده بودم.
من 5 سال منتظر تهیهکننده بودم. البته نهاینکه به دنبالش باشم، اما فکر میکردم کسی میآید و میگوید تو صدای خوبی داری و رویت سرمایهگذاری میکنم. ناگفته نماند خیلیها پیشنهاد دادند. از چند بازیگر و مجری بگیر، تا چند سرمایهدار بزرگ! همه میآمدند و صحبت میکردند، اما نمیدانم چرا در نهایت اتفاقی نمیافتاد.
چه شد که صحبتهایت با حامد، بر خلاف موارد قبلی نتیجه داد؟
طرز فکر و صحبتهای حامد خیلی به من انرژی داد. همان لحظه که از دفتر حامد خارج شدم، به خدا گفتم که انشاالله دیگر این بار میشود. حدوداً یک سال و نیم پیش بود. مدام از حامد پیگیر میشدم که کار اول را کی میسازیم! یک هفته بعد، حامد «علاقهی خاص» را ساخت و به من گفت روی آن کار کن.
آن را خواندم و دیدم که با کارهایی که قبلاً میخواندم خیلی فرق دارد. در عین زیبایی، خیلی ساده بود اما با توجه به فضای قبلیِ کار من، خواندنش برایم سخت بود و این را به حامد گفتم. ولی او گفت که باید به این فضا عادت کنی. با هم تبادلنظر داشتیم و این همفکریها را ادامه دادیم تا بتوانیم فضا و سبک جدیدی ارائه کنیم و به آنچه مد نظر داریم برسیم.
آن کار را خواندم و اتودش را هم گرفتم. اعضای خانوادهی خودم خیلی از آن استقبال کردند و تحسین و تشویقهایشان برای آن قطعه، خیلی به من انرژی داد تا اینکه کار را سر و سامان دادیم و منتشر کردیم. آن سال اتفاقات بسیار خوبی رخ داد و در واقع «علاقهی خاص» شروع شنیده شدن و هیت شدن کارهای من بود.
اغلب خوانندههایی که مثل تو صدای حجیم دارند، سراغ فضای ارکسترال و تحریرمحور میروند. این جابهجایی از آن فضا به فضایی مدرن و متفاوت قطعاً سخت است.
بله همانطور که گفتم خیلی خیلی برایم سخت بود. ضمن اینکه دوست داشتم استایل خودم را حفط کنم، باید فضا و نوع خواندن و تحریرهایم را تغییر میدادم و این خیلی سخت بود. اما تکنیکهایی که در خواندن به وجود آوردیم، برایم خیلی شیرین و جالب بود. فهمیدم چقدر نکات ساده و زیبایی وجود داشته که به آن دقت نمیکردم. اینکه میتوان به دور از پیچیدگی، اثر زیبایی خلق کرد نکتهی خیلی مهمی است. با تنظیمکنندههای قبلی، کارها را خیلی بالا و پایین میکردیم و شاید یک کار را 10 بار میخواندم و روی تحریرها خیلی وسواس داشتم.
در صورتی که آن موارد آنقدرها مهم نبود. امروز مردم دوست دارند همراه با خواننده، کار را بخوانند و این نکته مهمی است که من به آن دقت نمیکردم و میخواستم قدرت صدای خودم را در کارها ارائه کنم. دوستان تنظیمکننده هم همین نظر را داشتند.
اغلب خوانندههایی که مثل تو صدای حجیم دارند، سراغ فضای ارکسترال و تحریرمحور میروند. این جابهجایی از آن فضا به فضایی مدرن و متفاوت قطعاً سخت است.
بله همانطور که گفتم خیلی خیلی برایم سخت بود. ضمن اینکه دوست داشتم استایل خودم را حفط کنم، باید فضا و نوع خواندن و تحریرهایم را تغییر میدادم و این خیلی سخت بود. اما تکنیکهایی که در خواندن به وجود آوردیم، برایم خیلی شیرین و جالب بود. فهمیدم چقدر نکات ساده و زیبایی وجود داشته که به آن دقت نمیکردم. اینکه میتوان به دور از پیچیدگی، اثر زیبایی خلق کرد نکتهی خیلی مهمی است. با تنظیمکنندههای قبلی، کارها را خیلی بالا و پایین میکردیم و شاید یک کار را 10 بار میخواندم و روی تحریرها خیلی وسواس داشتم.
در صورتی که آن موارد آنقدرها مهم نبود. امروز مردم دوست دارند همراه با خواننده، کار را بخوانند و این نکته مهمی است که من به آن دقت نمیکردم و میخواستم قدرت صدای خودم را در کارها ارائه کنم. دوستان تنظیمکننده هم همین نظر را داشتند.
مثلاً بهنام ابطحی میگفت هر چقدر تحریر بلد هستی بزن. یا میگفتیم خواندن را از اوج شروع کنیم، یا اینکه 15 لاین ارکستر زهی داشته باشیم! ولی آن فضا در بازار امروز موسیقی چندان جواب نمیدهد. شاید مثلاً برای خوانندهای در فضای کاری «سالار عقیلی» جواب بدهد و خود من هم دوست داشته باشم.
تغییراتی که گفتی در فضای ترانههایت هم اتفاق افتاد. مثلاً در قطعهای خوانده بودی «یه شهرزاد دیگه باش، پایان این کابوس شو...» که این را در کارهای امروزت نمیشنویم.
بله. البته این قطعهای که گفتی یک کار سفارشی برای یک تیتراژ تلویزیونی بود.
بهنام بانی : رقابت بین چهرههای نسل جدید موسیقی پاپ لذتبخش است
این تغییر استایل برای این بود که کارها بازاریتر شود؟
حامد: من از روز اول بر اساس شناخت از صدای بهنام و فضای ذهنی خودم، سعی کردم سبک متفاوتی ارائه کنم. نمیگویم سبک جدیدی را جا انداختم، ولی همیشه دوست داشتم سبک مورد علاقهی خودم را به خوانندهها ارائه کنم. یعنی سبکی که همیشه خودم دوست داشتم بخوانم یا ملودیهای مورد علاقهی خودم را به بهنام دادم که بخواند. خیلیهایش کارهایی بوده که برای خودم ساختم اما حس کردم با توجه به توانایی بهنام، کار به حقش میرسد.
تغییراتی که گفتی در فضای ترانههایت هم اتفاق افتاد. مثلاً در قطعهای خوانده بودی «یه شهرزاد دیگه باش، پایان این کابوس شو...» که این را در کارهای امروزت نمیشنویم.
بله. البته این قطعهای که گفتی یک کار سفارشی برای یک تیتراژ تلویزیونی بود.
بهنام بانی : رقابت بین چهرههای نسل جدید موسیقی پاپ لذتبخش است
این تغییر استایل برای این بود که کارها بازاریتر شود؟
حامد: من از روز اول بر اساس شناخت از صدای بهنام و فضای ذهنی خودم، سعی کردم سبک متفاوتی ارائه کنم. نمیگویم سبک جدیدی را جا انداختم، ولی همیشه دوست داشتم سبک مورد علاقهی خودم را به خوانندهها ارائه کنم. یعنی سبکی که همیشه خودم دوست داشتم بخوانم یا ملودیهای مورد علاقهی خودم را به بهنام دادم که بخواند. خیلیهایش کارهایی بوده که برای خودم ساختم اما حس کردم با توجه به توانایی بهنام، کار به حقش میرسد.
همیشه تفکرم در تولید کار، حرکت بر مبنای علاقهی خودم بوده و حالا این اتفاق افتاده که موج علاقه مردم با علاقه من یکی شده و کارها با استقبال روبرو شد. چیزی که دوست داشتم را به بهنام دادم و خدا را شکر چیزی که من دوست داشتم را مردم هم دوست داشتند و این باعث شد کارها با استقبال مخاطبین روبرو شود.
چه فرمول و استایلی برای بهنام در نظر گرفتی؟
حامد: من در نظر داشتم هم از تواناییهای بهنام در خواندن استفاده کنیم و هم اینکه از ملودیهایی استفاده کنیم که امروز مورد پسند همه باشد. این را بگویم که با احترام بسیار زیاد برای همه خوانندگان کشورمان، من نوع خواندن خیلی از خوانندههای قدیمیمان را دوست ندارم.
شاید خیلی از کارهای فلان خواننده که بهنام یا خیلیهای دیگر در خلوتشان گوش میدهند را اصلاً دوست ندارم و ژانر کاریام قدیمی نیست. آهنگهای ترکی و عربی را فوقالعاده دوست دارم. آهنگهای غربی را هم تا حدودی گوش میکنم تا بتوانم در زمینه تنظیم خودم را بهروز نگه دارم. اما نوع تفکر ملودی من، تلفیقی از ملودیهای ایرانی و ملودیهای ترکی و عربی است و این برایم جذابیت دارد. اما علایق بهنام چیز دیگری بود و روزی که میخواست «علاقه خاص» را بخواند، برایش قابل هضم نبود! من میگفتم تحریر نزن و این برای کسی که همه برای تحریرهایش دست میزدند خیلی سخت بود. مثل اینکه به علی دایی بگویی هِد نزن!
چه فرمول و استایلی برای بهنام در نظر گرفتی؟
حامد: من در نظر داشتم هم از تواناییهای بهنام در خواندن استفاده کنیم و هم اینکه از ملودیهایی استفاده کنیم که امروز مورد پسند همه باشد. این را بگویم که با احترام بسیار زیاد برای همه خوانندگان کشورمان، من نوع خواندن خیلی از خوانندههای قدیمیمان را دوست ندارم.
شاید خیلی از کارهای فلان خواننده که بهنام یا خیلیهای دیگر در خلوتشان گوش میدهند را اصلاً دوست ندارم و ژانر کاریام قدیمی نیست. آهنگهای ترکی و عربی را فوقالعاده دوست دارم. آهنگهای غربی را هم تا حدودی گوش میکنم تا بتوانم در زمینه تنظیم خودم را بهروز نگه دارم. اما نوع تفکر ملودی من، تلفیقی از ملودیهای ایرانی و ملودیهای ترکی و عربی است و این برایم جذابیت دارد. اما علایق بهنام چیز دیگری بود و روزی که میخواست «علاقه خاص» را بخواند، برایش قابل هضم نبود! من میگفتم تحریر نزن و این برای کسی که همه برای تحریرهایش دست میزدند خیلی سخت بود. مثل اینکه به علی دایی بگویی هِد نزن!
اما من برای بهنام شرط گذاشتم که باید سبکش را تغییر دهد. یکی از دلایل موفقیت او، انعطافش در این قضیه بود. بزرگترین نقطه قوت ما، اعتماد بهنام به من بود. حتی پیش آمده بود کاری که ساخته بودیم و کاملاً آمادهی انتشار بود، اما در لحظهی آخر نظرم عوض شد و به بهنام گفتم منتشر نکنیم، او هم پذیرفت. من با هر آرتیستی که اعتمادش به من صددرصد بوده جواب گرفتهام.
مثلاً «سینا شعبانخانی» در مورد تنظیم به من اعتماد کرده یا حتی «محمد علیزاده» در آهنگ «کجا میری» حتی یکبار هم به من نگفت کدام بخش را چطور انجام بدهم. چون به عنوان یک آرتیست حرفهای میداند که کار را به دست یک آدم حرفهای سپرده که با خلاقیت خودش کار را انجام بدهد و اگر آن فرد را قبول نداشت اصلاً با او کار نمیکرد.
خدا را شکر بهنام با علم نزد من آمد. خودش تجربه کسب کرده بود و شرایط مختلف را دیده بود و در واقع همه چیز را بلد بود و وقتی پیش من آمد، فقط باید برنامهریزی میکردیم و کار را شروع میکردیم. خدا را شکر با کمک دوستان مخلتف، همه چیز دست به دست هم داد تا ما آنطور که باید پیش برویم و کارها نتیجه بدهد. دلیل تغییر فضا برای بهنام این بوده که کارهای قبلی او، خواندنش، تنظیمهایش و... واقعاً خوب بودند اما برایشان اتفاقی نیفتاد و باید تغییر مسیر میداد.
در نهایت چه تصمیمی برای فضای کاری بهنام گرفتید؟
حامد: در مورد کارهای بهنام و استایلی که برایش در نظر گرفتیم، خواستیم به هر ژانری تلنگر بزنیم و چیزی که از بهنام بانی میشنوید، برایند چند فضای پرطرفدار است. در واقع قطعات بهنام جامعیت دارد و سلیقههای مختلف را در بر میگیرد.
تا حالا چندکار با حامد داشتی؟
بهنام: هشت قطعه و خدا را شکر همگی هم موفق بودند. اولین کار «علاقه خاص» بود. دومین کار «عشق پاییزی» بود که من خیلی دوستش داشتم. برای این کار کاور هم آماده کرده بودیم و قرار بود سه روز بعد پخش شود که حامد گفت این کار خوب نیست و پخش نکنیم. من ته دلم گفتم شاید کار را به شخص دیگری داده! ولی چیزی نگفتم و کار بعدی که «من یه دیوونم» بود را پخش کردیم.
آنجا بود که موجهای مثبت را دریافت کردم. وقتی در خیابان راه میروی و صدای خودت را میشنوی، احساس بسیار خوبی به آدم میدهد. سالها آرزویم این بود که مردم صدایم را بشنوند و نزد مردم محبوب باشم. خدا را شکر احساس میکنم چنین دیدگاهی را از مردم دریافت میکنم.
حامد تو الان در چه قالبی با بهنام کار میکنی؟
حامد: من «مدیر هنری» هستم ولی ما به عنوان رفیق هر کاری بتوانیم برای هم انجام میدهیم. تهیهکنندگی کنسرتهای تهران و مدیریت برنامههای بهنام را به شرکت «آوای فروهر» و برادران حاتمپور سپردیم و امیدواریم اتفاقات خوبی با هم رقم بزنیم.
خیلیها معتقدند قطعات «چی بگم»، «من یه دیوونم» و «علاقه خاص» فضای شبیه به هم دارند. موافقی؟
حامد: از لحاظ تکنیکی هیچ شباهتی به هم ندارند. الان تم بیشتر تنظیمها شبیه و نزدیک به هم شده و این تفاوتها در چیدمان لاینها خودشان را نشان میدهند. الان موجی راه افتاده که باید روی آن سوار شوی و بروی. برخی دوستان ناراضی هستند و میگویند کارهای ما شنیده نمیشود، مافیا وجود دارد و... اگر مافیا وجود داشت من نمیتوانستم وارد این عرصه شوم.
همینطور بهنام بانی و خیلیهای دیگر. همه چیز به تلاش، هوش و برنامهریزی افراد بستگی دارد.
حامد تو الان در چه قالبی با بهنام کار میکنی؟
حامد: من «مدیر هنری» هستم ولی ما به عنوان رفیق هر کاری بتوانیم برای هم انجام میدهیم. تهیهکنندگی کنسرتهای تهران و مدیریت برنامههای بهنام را به شرکت «آوای فروهر» و برادران حاتمپور سپردیم و امیدواریم اتفاقات خوبی با هم رقم بزنیم.
خیلیها معتقدند قطعات «چی بگم»، «من یه دیوونم» و «علاقه خاص» فضای شبیه به هم دارند. موافقی؟
حامد: از لحاظ تکنیکی هیچ شباهتی به هم ندارند. الان تم بیشتر تنظیمها شبیه و نزدیک به هم شده و این تفاوتها در چیدمان لاینها خودشان را نشان میدهند. الان موجی راه افتاده که باید روی آن سوار شوی و بروی. برخی دوستان ناراضی هستند و میگویند کارهای ما شنیده نمیشود، مافیا وجود دارد و... اگر مافیا وجود داشت من نمیتوانستم وارد این عرصه شوم.
همینطور بهنام بانی و خیلیهای دیگر. همه چیز به تلاش، هوش و برنامهریزی افراد بستگی دارد.
مثلاً بعد از قطعه «من یه دیوونم»، چهل آهنگ مثل آن میآید و نمیگیرد ولی پنج قطعه از بین آنها میگیرد. روی این موج سوار میشوند تا شنیده شوند. خود من هم اگر ببینم فضایی خوب است و جواب میدهد و مردم دوست دارند، روی آن موج سوار میشوم. نه من میتوانم بگویم چون فلان فضا را من زدهام کسی نباید کار کند و نه دیگران در مورد من میتوانند بگویند. وقتی یک ساختمان زیبا ساخته میشود، چندین نفر از آن عکس میگیرند و مشابه آن را در جای دیگری میسازند!
من خدا را شکر با آرتیستهای خوب کار کردم و ویترین خوبی داشتم. فضاهایی که با آرتیستهای خوب جواب گرفته را دوباره در همکاریهای دیگرم پیاده کردم. چون مثلاً قشر مخاطب بهنام بانی و سینا شعبانخانی شاید تا 70 درصد مشترک باشند، ولی 30 درصد آنها هم تفاوت دارند. یا مثلاً مخاطبان رضا گلزار و بهنام شاید 90 درصد متفاوت باشند. برای همین تو به هر آرتیستی میتوانی آن فضای تنظیم را تغذیه کنی که این جواب را بگیرد.
بهنام: اینطور نبوده که این مسائل اتفاقی پیش بیاید! کاملاً آگاهانه و برنامهریزی شده بود. مثلاً بعد از «من یه دیوونم» و نتیجهای که داد خواستیم این فضا را برای خودمان تثبیت کنیم و «چی بگم» را منتشر کردیم که از «من یه دیوونم» هم بیشتر شنیده شد.
در مورد «عاشقم کرده» و «همه دنیام» هم این مسئله گفته میشود.
بهنام: بله. «همه دنیام» اصلاً قرار نبود منتشر شود. این کار را با سفارش «هادی قندی» عزیز برای برنامهای از شبکه «شما» تولید کردیم. قرار بود این برنامه در 12 شبکه استانی و بعد از دو ماه، از شبکه جامجم هم پخش شود و ما قصد داشتیم بعد از دو ماه، یعنی بعد از ماه مبارک رمضان این قطعه را منتشر کنیم و تا آن زمان فقط از تلویزیون پخش شود.
در قسمت دوم برنامه «من و شما»، به اتفاق مادرم میهمان برنامه بودیم که بازخورد جالبی هم در فضای مجازی داشت. بعد از آن برنامه یکی از دوستان زنگ زد و بابت آهنگ «همه دنیام» تبریک گفت و اصلاً آن برنامه را هم ندیده بود. گفتم من آهنگی به این اسم ندارم و بعد متوجه شدم کار از روی تلویزیون ضبط شده و با کیفیت پایینی آن را منتشر کردهاند. نه تنها اسم آهنگ به انتخاب ما نبود، حتی کاورش را هم ما طراحی نکرده بودیم! فضای کار هم به سفارش هادی قندی، شبیه به «عاشقم کرده» بود و در واقع انتخاب ما نبود.
هشت قطعهی اخیر تو با موسیقی «حامد برادران» و ترانههای «عاطفه حبیبی» منتشر شدهاند. آیا در ادامه راه هم قرار است همه کارهایت توسط این دو نفر تولید شوند؟
بهنام: یک تیم خوب هیچ وقت دست به ترکیبش نمیزند، البته میتواند به تیمش بازیکن اضافه کند. حامد در زمینه ترانه با «عاطفه حبیبی» کار میکرد و کلامش خیلی خوب روی کارهای او مینشست، این همکاری را ادامه دادیم و خدا را شکر تا به امروز جواب مثبتی گرفتهایم. هزچند بعضی از ما همیشه دوست داریم به یک چیزی گیر بدهیم! شاید در آینده تنوع در همکاریها هم داشته باشیم که به تشخیص حامد صورت خواهد گرفت.
پس اینکه حامد برادران مدیر هنری آثار بهنام بانی است و خودش هم آهنگساز و تنظیمکننده است، لزوماً معنایش این نیست که همهی کارها را خودش تولید کند!
حامد: مدیر هنری مشخص میکند که چه کسی چه کاری انجام دهد. شاید بعدها یک آلبوم با مدیریت هنری من برای بهنام بانی تولید شود که حتی یک آهنگش هم کار من نباشد. من تصمیم میگیرم چه کاری در چه زمانی با چه سبکی و توسط چه تیمی تولید شود تا بهترین اتفاق ممکن بیفتد.
«عاطفه حبیبی» هم به عنوان ترانهسرا نقش بهسزایی در تولید آثار داشته است.
حامد: بله، قطعاً. اینجا لازم است از «عاطفه حبیبی» تشکر کنم که به نظرم یکی از نوابغ ترانهسرایی در سالهای اخیر است. او متخصص نوشتن ترانه روی ملودی است و این را بارها ثابت کرده است. فوقالعاده باهوش و باشعور است و من از اینکه تیم کاریام از آدمهای باهوش پُر باشد لذت میبرم. همکاری ما از سال 88 آغاز شد. طی این سالها سلایق ما خیلی نزدیک شده ولی سعی میکنیم حواسمان به این باشد که به تکرار نخوریم و همهی تلاشمان بر این است با نقدهایی که به دیگران میشود مواجه نشویم.
به هر حال کسانی هستند که به کارهای شما هم نقدهایی دارند.
حامد: بله، طبیعی است. این اتفاق برای هر موفقیتی رخ میدهد. اما باید دید چه کسی نقد میکند و چه نقدی دارد. یک زمان مردم عادی انتقاد میکنند که این حق طبیعیشان است چیزی که میشنوند را بر اساس علاقه خودشان نقد کنند و نظرشان را بگویند. وقتی یک کارشناس موسیقی نقد میکند هم باید کارشناسانه پاسخ داد که یا میتوانی او را قانع کنی یا باید خودت را درست کنی. به امید خدا ما اجازه نمیدهیم که آثار بهنام تکرار شود و البته این سختترین کار است که هم هیت بمانی و هم تکراری نشوی.
بهنام: در مورد مسئلهی شبیه بودن کارها، یادم نمیآید تا به حال به حامد برادران گفته باشم برای من کاری شبیه یک قطعه دیگر بسازد. اما شاید در فضاهایی که خودمان کار کردیم و جواب هم گرفته مجدداً کار کرده باشیم اما در آنها هم کارهای جدید انجام دادیم. وقتی موفق میشود و مورد پسند مردم قرار میگیرد، فکر نمیکنم ایرادی در آن باشد. اینکه برخی از حامد برادران یا عاطفه حبیبی میخواهند کاری در فضای فلان کار موفق ما بسازد نشان میدهد آن کار خوب بوده است.
حامد: هر خواننده با توجه به صدا و استایلش باید فضای منحصر به فرد خودش را داشته باشد. نمیشود که یک خواننده در هر قطعه یک فضای متفاوت را کار کند. مثلاً قالب بهنام بانی تقریباً مشخص شده و اگر از قالب خودش خارج شود ممکن است دیگر شنیده نشود چون مردم بهنام را با این فضا دوست دارند. ما آنقدر راحت میتوانیم در کارمان تنوع ایجاد کنیم که فکرش را هم نمیکنید! اما موضوع این است که نتیجه نمیدهد. هر خوانندهای اگر از قالبش خارج شود مورد نقد قرار میگیرد. مثلاً «آرش ایپی» اگر سنتی بخواند جواب میگیرد؟ نه، چون آرش را با آن فضا دوست دارند.
از سال گذشته چهرههای جدیدی به عرصه موسیقی پاپ وارد شدند که در واقع نسل جدید خوانندههای پاپ را تشکیل میدهند. فکر میکنی تو در این میان چه اتفاقی برایت خواهد افتاد؟
بهنام: اول اینکه از این اتفاق خیلی خوشحال هستم. صداهای خوبی در حال ورود به بازار موسیقی هستند و این تنوع برای شنونده لذتبخش است، چون بازار موسیقی چندوقتی یکنواخت شده بود. کارهای خوبی در حال تولید است و خوشحالم که مردم کارهای خوب گوش میکنند. این رقابت خیلی لذتبخش است. هیچوقت نمیتوانی احساس کنی که بهترین هستی و هر وقت به خودت مغرور شوی با سَر به زمین میخوری! همین باعث میشود هر کس به تکاپو بیفتد که خوب کار کند. اولین حرفی که به حامد گفتم این بود که کاری ندارم دیگران چه میخوانند، ولی ما کار خوب تولید کنیم. خدا را شکر خوشحالم که این اتفاق رخ داد.
قصد انتشار آلبوم داری؟
ما قطعات مختلفی تولید کردهایم که به تدریج آنها را منتشر میکنیم و فکر میکنم تکآهنگها بیشتر از آلبوم شنیده میشوند. اما شاید در آینده آلبومی هم به عنوان یادگار در اختیار مخاطبین عزیز قرار دهیم.
چه ایدهآلی در موسیقی مدنظر داری؟
اینکه مردم آهنگهایم را بشنوند و با آن خاطره بسازند و آهنگهایم برایشان تکراری نشود. خدا را شکر امروز که به این شکل است و خیلی خوشحالم در شرایطی که بسیاری از موزیکها تاریخ مصرف دارند، هنوز «علاقه خاص» هم شنیده میشود.
فکر میکنی با کدام خواننده رقابت داری؟
بهنام: با همه رقابت دارم! همانطور که گفتم این رقابت لذتبخش است و نتیجه خوبی خواهد داشت که به نفع موسیقی است.
کدام خوانندهها را دوست داری؟
بهنام: ازخوانندههای قدیمی، محمد اصفهانی و محمد علیزاده را دوست دارم و تا چند سال پیش قطعات حامی را هم گوش میکردم. مرحوم ناصر عبداللهی هم الگوی من بوده، البته من ژانرم را عوض کردم. در میان خوانندههای نسل جدید هم سینا شعبانخانی، مسعود صادقلو و شهاب مظفری را دوست دارم.
خیلی از خوانندگانی که این روزها به موفقیت رسیدهاند، صداهایی حجیم دارند. بهنام بانی، آرش ایپی، شهاب مظفری و... . چه نظری درباره این مسئله دارید؟
حامد: در موفقیت یک آهنگ، صدای خواننده ۳۰ درصد نقش دارد و در واقع صدای خوب، شرط لازم است ولی کافی نیست. همانطور که گفتم، به نظر من موفقیت در موسیقی بر اساس موج است. مثلاً شهاب مظفری یا آرش ایپی چندین سال است که فعالیت میکنند و در همین فضا هم میخواندند. اما امروز موج سلیقه مردم با آنها منطبق شده و محبوبیتشان بیشتر شده است. معلوم نیست مردم یک سال بعد چه فضایی را دوست خواهند داشت. چند سال قبل خوانندهای به موفقیت رسید و موجی به راه انداخت. او سال بعدش هم همان سبک را خواند، اما دیگر موفق نبود. چون موج سلیقه مردم تغییر کرد.
در مورد «سیروان» هم همین نظر را داری؟
حامد: اگر فضای کاری سیروان در آلبوم «تو خیال کردی بری» در سال 1384 را با موسیقی امروز او مقایسه کنیم، تفاوتهای زیادی میبینیم. فرق سیروان با بقیه این است که خودش موج میسازد. محمد علیزاده هم باهوش و انعطافپذیر است و همین موضوع دلیل ماندگاری او در این سالها بوده است.
تمریناتتان برای کنسرت را از کی آغاز کردید؟
بهنام: ماهها است که مشغول تمرین برای کنسرت هستیم تا آمادگی کامل را به دست آوریم. حامد برادران ارکستر را جمع کرده و روی آن نظارت دارد و تنظیم قطعات برای ارکستر را هم حامد انجام داده است. خدا را شکر خیلی خوب پیش رفتیم و برای اجراهای زنده آمادهایم.
فکرش را میکردی اولین کنسرتت با استقبال اینچنینی مواجه شود؟
بهنام: در این مدت از محبت مردم برخوردار شده بودم و میدانستم که حمایت میکنند. ولی واقعاً انتظارش را نداشتم در این حد لطف خدا و حمایت مردم شامل حالم شود. دست تکتکشان را میبوسم و امیدوارم در کنسرتهایی که برگزار خواهیم کرد شبهای خاطرهانگیزی برایشان بسازیم.
با این اتفاق فکر میکنم کارتان در ادامه مسیر سختتر شده.
بهنام: صد در صد مسئولیتمان سنگینتر شده. اما ما همیشه برنامهریزی بلندمدت داشتهایم. وقتی «علاقه خاص» را منتشر میکردیم روی 3-4 قطعه بعدی هم فکر کرده بودیم و الان هم برای آینده برنامه مفصلی داریم. حامد برادران همیشه آیندهنگری داشته و در این زمینه به من کمک کرده است. انشاالله بتوانیم با قدرت برنامههایمان را عملی کنیم تا مردم را راضی نگه داریم.
و کلام پایانی...
بهنام: لازم میدانم از دوستانی که کنارم بودهاند قدردانی کنم. ما اتاق فکری داریم که ایمان ابراهیمی، یاسر داوودیان و محمدرضا گلزار در آن حضور دارند و از آنها بابت همفکریهایشان ممنونم. از خانواده و مخصوصاً پدر و مادرم، اعضای گروه موسیقی دانشجویی روژان در شاهرود، راشا تقیپور و همچنین از آقایان حاتمپور و میلاد حسینی تشکر میکنم.
هشت قطعهی اخیر تو با موسیقی «حامد برادران» و ترانههای «عاطفه حبیبی» منتشر شدهاند. آیا در ادامه راه هم قرار است همه کارهایت توسط این دو نفر تولید شوند؟
بهنام: یک تیم خوب هیچ وقت دست به ترکیبش نمیزند، البته میتواند به تیمش بازیکن اضافه کند. حامد در زمینه ترانه با «عاطفه حبیبی» کار میکرد و کلامش خیلی خوب روی کارهای او مینشست، این همکاری را ادامه دادیم و خدا را شکر تا به امروز جواب مثبتی گرفتهایم. هزچند بعضی از ما همیشه دوست داریم به یک چیزی گیر بدهیم! شاید در آینده تنوع در همکاریها هم داشته باشیم که به تشخیص حامد صورت خواهد گرفت.
پس اینکه حامد برادران مدیر هنری آثار بهنام بانی است و خودش هم آهنگساز و تنظیمکننده است، لزوماً معنایش این نیست که همهی کارها را خودش تولید کند!
حامد: مدیر هنری مشخص میکند که چه کسی چه کاری انجام دهد. شاید بعدها یک آلبوم با مدیریت هنری من برای بهنام بانی تولید شود که حتی یک آهنگش هم کار من نباشد. من تصمیم میگیرم چه کاری در چه زمانی با چه سبکی و توسط چه تیمی تولید شود تا بهترین اتفاق ممکن بیفتد.
«عاطفه حبیبی» هم به عنوان ترانهسرا نقش بهسزایی در تولید آثار داشته است.
حامد: بله، قطعاً. اینجا لازم است از «عاطفه حبیبی» تشکر کنم که به نظرم یکی از نوابغ ترانهسرایی در سالهای اخیر است. او متخصص نوشتن ترانه روی ملودی است و این را بارها ثابت کرده است. فوقالعاده باهوش و باشعور است و من از اینکه تیم کاریام از آدمهای باهوش پُر باشد لذت میبرم. همکاری ما از سال 88 آغاز شد. طی این سالها سلایق ما خیلی نزدیک شده ولی سعی میکنیم حواسمان به این باشد که به تکرار نخوریم و همهی تلاشمان بر این است با نقدهایی که به دیگران میشود مواجه نشویم.
به هر حال کسانی هستند که به کارهای شما هم نقدهایی دارند.
حامد: بله، طبیعی است. این اتفاق برای هر موفقیتی رخ میدهد. اما باید دید چه کسی نقد میکند و چه نقدی دارد. یک زمان مردم عادی انتقاد میکنند که این حق طبیعیشان است چیزی که میشنوند را بر اساس علاقه خودشان نقد کنند و نظرشان را بگویند. وقتی یک کارشناس موسیقی نقد میکند هم باید کارشناسانه پاسخ داد که یا میتوانی او را قانع کنی یا باید خودت را درست کنی. به امید خدا ما اجازه نمیدهیم که آثار بهنام تکرار شود و البته این سختترین کار است که هم هیت بمانی و هم تکراری نشوی.
بهنام: در مورد مسئلهی شبیه بودن کارها، یادم نمیآید تا به حال به حامد برادران گفته باشم برای من کاری شبیه یک قطعه دیگر بسازد. اما شاید در فضاهایی که خودمان کار کردیم و جواب هم گرفته مجدداً کار کرده باشیم اما در آنها هم کارهای جدید انجام دادیم. وقتی موفق میشود و مورد پسند مردم قرار میگیرد، فکر نمیکنم ایرادی در آن باشد. اینکه برخی از حامد برادران یا عاطفه حبیبی میخواهند کاری در فضای فلان کار موفق ما بسازد نشان میدهد آن کار خوب بوده است.
حامد: هر خواننده با توجه به صدا و استایلش باید فضای منحصر به فرد خودش را داشته باشد. نمیشود که یک خواننده در هر قطعه یک فضای متفاوت را کار کند. مثلاً قالب بهنام بانی تقریباً مشخص شده و اگر از قالب خودش خارج شود ممکن است دیگر شنیده نشود چون مردم بهنام را با این فضا دوست دارند. ما آنقدر راحت میتوانیم در کارمان تنوع ایجاد کنیم که فکرش را هم نمیکنید! اما موضوع این است که نتیجه نمیدهد. هر خوانندهای اگر از قالبش خارج شود مورد نقد قرار میگیرد. مثلاً «آرش ایپی» اگر سنتی بخواند جواب میگیرد؟ نه، چون آرش را با آن فضا دوست دارند.
از سال گذشته چهرههای جدیدی به عرصه موسیقی پاپ وارد شدند که در واقع نسل جدید خوانندههای پاپ را تشکیل میدهند. فکر میکنی تو در این میان چه اتفاقی برایت خواهد افتاد؟
بهنام: اول اینکه از این اتفاق خیلی خوشحال هستم. صداهای خوبی در حال ورود به بازار موسیقی هستند و این تنوع برای شنونده لذتبخش است، چون بازار موسیقی چندوقتی یکنواخت شده بود. کارهای خوبی در حال تولید است و خوشحالم که مردم کارهای خوب گوش میکنند. این رقابت خیلی لذتبخش است. هیچوقت نمیتوانی احساس کنی که بهترین هستی و هر وقت به خودت مغرور شوی با سَر به زمین میخوری! همین باعث میشود هر کس به تکاپو بیفتد که خوب کار کند. اولین حرفی که به حامد گفتم این بود که کاری ندارم دیگران چه میخوانند، ولی ما کار خوب تولید کنیم. خدا را شکر خوشحالم که این اتفاق رخ داد.
قصد انتشار آلبوم داری؟
ما قطعات مختلفی تولید کردهایم که به تدریج آنها را منتشر میکنیم و فکر میکنم تکآهنگها بیشتر از آلبوم شنیده میشوند. اما شاید در آینده آلبومی هم به عنوان یادگار در اختیار مخاطبین عزیز قرار دهیم.
چه ایدهآلی در موسیقی مدنظر داری؟
اینکه مردم آهنگهایم را بشنوند و با آن خاطره بسازند و آهنگهایم برایشان تکراری نشود. خدا را شکر امروز که به این شکل است و خیلی خوشحالم در شرایطی که بسیاری از موزیکها تاریخ مصرف دارند، هنوز «علاقه خاص» هم شنیده میشود.
فکر میکنی با کدام خواننده رقابت داری؟
بهنام: با همه رقابت دارم! همانطور که گفتم این رقابت لذتبخش است و نتیجه خوبی خواهد داشت که به نفع موسیقی است.
کدام خوانندهها را دوست داری؟
بهنام: ازخوانندههای قدیمی، محمد اصفهانی و محمد علیزاده را دوست دارم و تا چند سال پیش قطعات حامی را هم گوش میکردم. مرحوم ناصر عبداللهی هم الگوی من بوده، البته من ژانرم را عوض کردم. در میان خوانندههای نسل جدید هم سینا شعبانخانی، مسعود صادقلو و شهاب مظفری را دوست دارم.
خیلی از خوانندگانی که این روزها به موفقیت رسیدهاند، صداهایی حجیم دارند. بهنام بانی، آرش ایپی، شهاب مظفری و... . چه نظری درباره این مسئله دارید؟
حامد: در موفقیت یک آهنگ، صدای خواننده ۳۰ درصد نقش دارد و در واقع صدای خوب، شرط لازم است ولی کافی نیست. همانطور که گفتم، به نظر من موفقیت در موسیقی بر اساس موج است. مثلاً شهاب مظفری یا آرش ایپی چندین سال است که فعالیت میکنند و در همین فضا هم میخواندند. اما امروز موج سلیقه مردم با آنها منطبق شده و محبوبیتشان بیشتر شده است. معلوم نیست مردم یک سال بعد چه فضایی را دوست خواهند داشت. چند سال قبل خوانندهای به موفقیت رسید و موجی به راه انداخت. او سال بعدش هم همان سبک را خواند، اما دیگر موفق نبود. چون موج سلیقه مردم تغییر کرد.
در مورد «سیروان» هم همین نظر را داری؟
حامد: اگر فضای کاری سیروان در آلبوم «تو خیال کردی بری» در سال 1384 را با موسیقی امروز او مقایسه کنیم، تفاوتهای زیادی میبینیم. فرق سیروان با بقیه این است که خودش موج میسازد. محمد علیزاده هم باهوش و انعطافپذیر است و همین موضوع دلیل ماندگاری او در این سالها بوده است.
تمریناتتان برای کنسرت را از کی آغاز کردید؟
بهنام: ماهها است که مشغول تمرین برای کنسرت هستیم تا آمادگی کامل را به دست آوریم. حامد برادران ارکستر را جمع کرده و روی آن نظارت دارد و تنظیم قطعات برای ارکستر را هم حامد انجام داده است. خدا را شکر خیلی خوب پیش رفتیم و برای اجراهای زنده آمادهایم.
فکرش را میکردی اولین کنسرتت با استقبال اینچنینی مواجه شود؟
بهنام: در این مدت از محبت مردم برخوردار شده بودم و میدانستم که حمایت میکنند. ولی واقعاً انتظارش را نداشتم در این حد لطف خدا و حمایت مردم شامل حالم شود. دست تکتکشان را میبوسم و امیدوارم در کنسرتهایی که برگزار خواهیم کرد شبهای خاطرهانگیزی برایشان بسازیم.
با این اتفاق فکر میکنم کارتان در ادامه مسیر سختتر شده.
بهنام: صد در صد مسئولیتمان سنگینتر شده. اما ما همیشه برنامهریزی بلندمدت داشتهایم. وقتی «علاقه خاص» را منتشر میکردیم روی 3-4 قطعه بعدی هم فکر کرده بودیم و الان هم برای آینده برنامه مفصلی داریم. حامد برادران همیشه آیندهنگری داشته و در این زمینه به من کمک کرده است. انشاالله بتوانیم با قدرت برنامههایمان را عملی کنیم تا مردم را راضی نگه داریم.
و کلام پایانی...
بهنام: لازم میدانم از دوستانی که کنارم بودهاند قدردانی کنم. ما اتاق فکری داریم که ایمان ابراهیمی، یاسر داوودیان و محمدرضا گلزار در آن حضور دارند و از آنها بابت همفکریهایشان ممنونم. از خانواده و مخصوصاً پدر و مادرم، اعضای گروه موسیقی دانشجویی روژان در شاهرود، راشا تقیپور و همچنین از آقایان حاتمپور و میلاد حسینی تشکر میکنم.
بیش از همه قدردان زحمات «حامد برادران» هستم. او از نظر من خواننده بسیار خوبی است که میتواند کارهای خوبش را خودش بخواند، اما این قطعات در اختیار دیگران قرار میدهد. کمتر کسی چنین کاری میکند. از او بهخاطر همهی زحماتش ممنونم. بزرگترین آرزوی من هم برگزاری کنسرت است و لحظهشماری میکنم که 20 مرداد فرا برسد و مردم با من همصدا شوند.
حامد: خواننده زمانی میتواند موفق شود که بعد از ۵ قطعه هیت، کنسرت برگزار کند. زمانی که شما استیج ندارید، برای بقا میجنگید تا به صحنه برسید و اسمتان بماند. در چنین شرایطی خطرناک است که تغییر سبک داشته باشید. ولی وقتی کنسرت برگزار کنید میتوانید سبکهای دیگر را هم کمکم بین کارهایتان بیاورید.
کنسرت بهنام بانی 28 و 29 مرداد (هر شب دو سانس) در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی و 25 و 26 مرداد (هر شب دو سانس) در مرکز همایشهای برج میلاد روی صحنه خواهد رفت.
حامد: خواننده زمانی میتواند موفق شود که بعد از ۵ قطعه هیت، کنسرت برگزار کند. زمانی که شما استیج ندارید، برای بقا میجنگید تا به صحنه برسید و اسمتان بماند. در چنین شرایطی خطرناک است که تغییر سبک داشته باشید. ولی وقتی کنسرت برگزار کنید میتوانید سبکهای دیگر را هم کمکم بین کارهایتان بیاورید.
کنسرت بهنام بانی 28 و 29 مرداد (هر شب دو سانس) در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی و 25 و 26 مرداد (هر شب دو سانس) در مرکز همایشهای برج میلاد روی صحنه خواهد رفت.
۰