بیزینس شوم
روایت فیلم «زرد» روایت خروج از گرداب نبودن است. تلاش برای زنده ماندن پسر جوانی که پیش از این کودکی را ناخواسته به کام مرگ کشانده
کد خبر :
۴۴۴۱۳
بازدید :
۱۷۵۶
منوچهر دینپرست | در چرخه گسترده و بی انتهای زندگی، روزهایی خودنمایی می کنند که رفتار فردی در قبال کنش اجتماعی معنایی از پیچیدگی معرفت به زندگی را آشکار می کنند.
«بودن» یا «نبودن» انسانی در جهان نمی تواند به سادگی هر کسی را به کناری سوق دهد تا ایستاده بر تمام این ماجرای ملتهب بنگرد. شاید بر اساس همین نگاه است که مسئله انسان امروز مسئله شناخت نیست،مسئله سرنوشت است.
روایت فیلم «زرد» روایت خروج از گرداب نبودن است. تلاش برای زنده ماندن پسر جوانی که پیش از این کودکی را ناخواسته به کام مرگ کشانده. البته این نکته فیلم را باید انحرافی تلقی کنیم، چرا که فیلم «زرد» به بیزنس فروش اعضای بدن مربوط است.
فارغ از تمامی حواشی فیلم که داستانی ناپخته و نامنسجم را به مخاطب القا می کند، اما مضمونی که اثر به آن دست انداخته را نمی توان به سادگی از کنارش گذشت. بیزنس اعضای بدن چند سالی است که در کشور ما رخ نشان داده و بخشی از وضعیت بحرانی جامعه غبارگرفته، نامنظم از نظر اخلاقی و رو به زوال به لحاظ اقتصادی را هدف گرفته است.
موضوع فیلم جدید نیست. سالها پیش کیانوش عیاری با توجه به بحث پیوند قلب فیلمی را با عنوان «بودن یا نبودن» ساخت؛ فیلمی در خور توجه که نشان از درک جدی کارگردان از یک پدیده جدید در جامعه ایرانی معاصر داشت.
اما فیلم «زرد» بدون توجه به چنین پیشینه ای موضوعی جدی و مهم را که هر روز عده قابل توجه ای از ایرانیان را درگیر خودساخته اسیر داستانی غبارآلود کرده است. فیلم فارغ از ضعف های ساختاری و حتی پژوهشی در حوزه فیلمنامه، موضوع مهمی را هدف قرار داده است.
«زرد» در نگاه کلی ما را در فضاهایی قرار می دهد که میان مثلث قضاوت اخلاقی، سرنوشت محتوم و فضای مسموم جامعه قرار می گیریم. فارغ از اینکه ما در فیلم با ملودرامی اخلاقی - وجدانی رو به رو هستیم اما پرده از تجارتی شوم برداشته می شود.
به نظر می رسد پیکره داستان در فضایی ملتهب قرار گرفته تا کلیت مسموم و آلوده بخشی از جامعه آشوب زده و نابسامانی که اسیر تجارت شوم اعضای بدن شده را نشان دهد.
تجارتی که از یکسو، سود قابل توجه ای را برای عده ای رقم می زند که از پیکر از دست رفته انسانهای نگون بخت، به پول می رسند و از سوی دیگر کنش انسانی توام با ترحم اخلاقی را که نجات انسانی دیگر است،به فراموشی می سپارد.
تصاویر پر از احساس، ما را در چالشی قرار می دهد که قضاوت درباره آن اگرچه سخت است، اما نمی توانیم از کوششی که همسر پسری که در کما قرار دارد رها شویم. اما کانون اصلی فیلم این نکته را روایت نمی کند.
تصاویر پر از احساس، ما را در چالشی قرار می دهد که قضاوت درباره آن اگرچه سخت است، اما نمی توانیم از کوششی که همسر پسری که در کما قرار دارد رها شویم. اما کانون اصلی فیلم این نکته را روایت نمی کند.
بجای آن فیلم می خواهد ما را از نقطه مرکزی تجارت شوم اعضای بدن به حاشیه ها سوق دهد؛ می خواهد نشان دهنده وضعیتی بحرانی باشد که اخلاق را فروپاشیده و نظام "بودن" یا "نبودن" را به هر قیمتی به تصویر بکشد.
موفقیت یا عدم موفقیت فیلم در نمایش لحظه های ناب بودن در جهان را باید در کشاکش روابط ناعادلانه اجتماعی و اقتصادی دید. خط گسل این کشاکش را کارگردان در تهیه پولی برای نجات پسری از مرگ نشان می دهد که این وضعیت اسیدی است که جامعه را به سوی «همه چیز پول است» سوق می دهد. این حقیقتی تلخ اما فرو رفته در حلق جامعه ماست.
موضوع پیوند اعضا چند سالی است که کشور ما را درگیر خود ساخته است. از لحاظ علم پزشکی توجه به پیوند اعضا ویژگی های خاص خود را دارد و هر کشوری چنین امکانی را ندارد.
اما دستگاه پزشکی ایران با دست یابی به چنین دانشی فضایی ویژه برای درمان بیماران فراهم کرده است. از این رو هنرمندان کشور هم سعی کردند در این امر مهم انسانی به خلق آثار ویژه ای اهتمام داشته باشند. «زرد» روایتی از چالش و بحران بیمارها و خانواده ها و دستگاه پزشکی کشور و تمامی حواشی آن است.
زد و خوردها، فحاشی ها، آشکار شدن خیانتها، تزویرها، وضعیت پر از استرس بیمارستانها که تاسف آور است بخشی از نکات ملتهب فیلم است که کارگردان آنها را به مخاطب القا می کند. اما پرسش این است که چرا کارگردان به این نکته مهم - فعالیتهای غیر قانونی و غیر اخلاقی کسانی است که تجارت شوم اعضای بدن را سامان می دهند- توجه کرده است؟
«زرد» بیشتر از آنکه که فیلمی آگاهی بخش و جامعه شناختی از وضعیت ما باشد، با قرار دادن سکانسهای مختلف نظم داستانی را چنان پیش برده که مخاطب درگیر تصمیم گیری های ویژه و اصلی نشود و کانون و معنای فیلم را رها می گذارد.
به نظر نگارنده، مصطفی تقی زاده فیلمی واقعی اما سرگرم کننده ساخته است که آن را باید در بستری اجتماعی دید، چرا که این فیلم می تواند فضایی را برای شناخت بهتر اهدای عضو و گسترش این کنش اخلاقی و انسانی فراهم سازد.
به نظر نگارنده، مصطفی تقی زاده فیلمی واقعی اما سرگرم کننده ساخته است که آن را باید در بستری اجتماعی دید، چرا که این فیلم می تواند فضایی را برای شناخت بهتر اهدای عضو و گسترش این کنش اخلاقی و انسانی فراهم سازد.
«زرد» در طرح شرط لازم برای بازتعریف مناسبات فردی و اخلاقی از تجارت اعضای بدن ناکام مانده است. اما در لایه های زیرین خود می گوید که همه چیز جامعه به یکباره فرو نریخته بلکه طبقه به طبقه بر یکدیگر فرو ریخته اند و حال با تلنباری از ویرانی هایی رو به رو هستیم که آواربرداری از آن نیازمند تصمیم جدیدی است حتی اگر این تصمیم ایستاده بر جنازه عزیزترین کسان ما باشد.
منبع: درامانقد
۰