چرا استقلال کردستان شکست خورد
حوادث بعد از برگزاری همهپرسی نشان داد که آن اقدامی سیاسی و کاملا نسنجیده بوده است. نتیجهاش اینکه اقلیم دستاوردهای گذشته خود در دو سال قبل را از دست داد. نیروهای پیشمرگه مجبور به عقبنشینی تا مرزهای ٢٠٠٣ شدند. کرکوک کاملا در اختیار دولت مرکزی قرار گرفت و رهبران اقلیم مجبور شدند نتایج همهپرسی را لغو کنند.
کد خبر :
۴۵۶۹۴
بازدید :
۲۰۱۷
الخلیج | حسام میرو ، اقلیم کردستان عراق از طریق برگزاری همهپرسی استقلال میخواست از حق قانونی و شناختهشده ملتها در تعیین سرنوشت خود استفاده کند، حقی که سازمان ملل نیز پشتیبان آن است؛ اما روشن است که چنین حقی، صرفنظر از استناد حقوقی یا بینالمللیاش، در نهایت نمیتواند جدا از منازعات منطقهای و بینالمللی در یک لحظه تاریخی معین تحقق یابد.
منازعاتی که در تناقض ارادهها یا تناسب امکانات عملی برای اجرای این حق قابلتعریف است. هیچ حقی جدا از امکان تحقق آن، حتی در چارچوبهای حقوقی، امکان تحقق پیدا نمیکند. هر قانونی به یک قدرت اجرائی نیاز دارد و این قدرت اجرائی الزاما با شرایط معینی مرتبط خواهد بود. درنظرنگرفتن این مسئله یعنی توازن بین یک حق و امکان تحقق آن در شرایط موجود، یکی از عوامل مهم ناکامی دولتها و ملتها بوده است.
در عمل ما شاهد بودیم مسعود بارزانی بر برگزاری همهپرسی «تعیین سرنوشت» پافشاری کرد. او در این رابطه به دو توازن داخلی در اقلیم و خارجی - بین عراق و کل منطقه- چشم دوخته بود؛ اما بهلحاظ داخلی در برابر بارزانی چند چالش مهم وجود داشت، یکی برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری زیرا دوران ریاست او از سال ٢٠١٥ به بعد تمام شده بود.
دیگری نزاع بین اربیل و سلیمانیه که به قوت خود باقی بود یا رقابت شدیدی که بین حزب دموکرات کردستان به رهبری بارزانی و جنبش گوران دومین فراکسیون در پارلمان، وجود داشت.
بارزانی میخواست با برگزاری رفراندوم مشروعیت خود را از طریق یک اجماع بزرگ قومی دوباره احیا و آرزوی کردها برای داشتن یک دولت مستقل را برآورده کند. به این ترتیب او به یک نماد ملی و شخصیتی فراتر از همه گروهها تبدیل میشد. جایگاهی که بهسختی میشد از آن عبور کرد، زیرا اعتبار جدید و فراگیری را بین کردها در داخل اقلیم و خارج از اقلیم به دست میآورد.
در سطح خارجی نیز نیروهای پیشمرگه در دو سال گذشته دستاوردهای زیادی داشتند و از طریق مبارزه با «داعش» توانسته بودند ضمن سیطره بر کرکوک و دشت نینوا اعتبار خوبی به دست آورند. در مارس گذشته بود که پرچم کردستان بر فراز نهادهای دولتی کرکوک برافراشته شد.
این در حالی بود که عراق وضعیت خوبی نداشت و ارتش عراق بهویژه بعد از استیلای داعش بر موصل در مظان اتهام قرار داشت. از همان زمان اختلافاتی درون ارتش بروز کرد و فرماندهان یکدیگر را به فرار از برابر دشمن متهم میکردند.
با وجود همه مواضع منطقهای و بینالمللی مخالف برگزاری رفراندوم یا دیدگاه کسانی که خواستار درنگ دراینباره بودند، مسعود بارزانی بر این گزینه پافشاری کرد. او باور داشت که میتواند روی تناقضات بین ترکیه و ایران حساب کند؛ دو دولتی که بیشترین منافع را در عراق دارند و با هم بهشدت رقابت میکنند. بارزانی تصور میکرد خواهد توانست از تضاد منافع بین ایران و ترکیه بهنفع خود و استقلال کردستان استفاده کند، اما این تصور باطلی بود.
به نظر میرسد سه برداشت اشتباه موجب شد اقلیم در کسب استقلال خود شکست بخورد. یکی ارزیابی نادرست از حجم تناقضات درون اقلیم بین کردها و قدرت اثرگذاری نیروهای رقیب بارزانی بود.
دوم ارزیابی نادرست از رقابتهای ایران و ترکیه؛ اشتباهی که حتی از روی آمارهای رسمی مبادلات اقتصادی بین آنکارا و تهران نیز میشد حدس زد. از آن گذشته تحولات سیاسی ترکیه بعد از کودتای شکستخورده سال ٢٠١٦ و حساسیت پرونده کردها در چارچوب امنیت ملی ترکیه نیز باید محاسبه میشد که نشد.
سوم؛ برداشت اشتباه از موضعگیری آمریکا بود. با وجود اینکه آمریکا پیشرفت نیروهای پیشمرگه در مقابل داعش را تحسین میکرد، اما نباید فراموش کرد که هدف اصلی آمریکا در عراق مهار نقش ایران است. ازاینرو واشنگتن از نخستوزیری حیدر العبادی در مقابل نوری المالکی دفاع میکند و بههیچوجه حاضر نیست شکست العبادی را تحمل کند.
بهویژه اینکه انتخابات پارلمانی عراق نیز پیشِروست. حوادث بعد از برگزاری همهپرسی نیز نشان داد اقدامی سیاسی و کاملا نسنجیده بوده است. نتیجهاش اینکه اقلیم دستاوردهای گذشته خود در دو سال قبل را از دست داد. نیروهای پیشمرگه مجبور به عقبنشینی تا مرزهای ٢٠٠٣ شدند. کرکوک کاملا در اختیار دولت مرکزی قرار گرفت و رهبران اقلیم مجبور شدند نتایج همهپرسی را لغو کنند. این شکست یک بار دیگر اختلافها را به داخل نیروهای کردی منتقل کرد؛ مسئلهای که خود را در موضوع جانشینی مسعود بارزانی و پیامدهایش بیشتر نشان میدهد.
۰