کمبود منابع آب جدی است
وقتی جمعیت بیش از دوبرابر میشود، فقط بحث نیاز روزانه به آب مطرح نیست، بلکه تقاضا در تمام زمینهها، اعم از اقتصاد، صنعت، کشاورزی و... هم دوبرابر میشود؛ درصورتیکه منابع آب شیرین ما ثابت است. و این موجب کمبود منابع آب در کشور میشود.
کد خبر :
۴۶۳۵۳
بازدید :
۱۶۵۰
محمدحسن پیوندی، مدیرعامل هلدینگ تاپیکو |
١ جهان امروز به دلایل مختلف در حال گرمشدن است و یخچالهای قطبی و کوههای یخی در حال فروریختن هستند و ازاینرو یکی از واقعیتهای پیشبینیشده و قابلانتظار، این است که در آیندهای نهچنداندور و در طول قرن جاری بعضی از جزایر یا کشورهایی که در احاطه اقیانوسها قرار دارند به زیر آب خواهند رفت.
وقتی حجم آب دریاها با گرمشدن کره زمین و اضافهشدن آب یخچالهای قطبی افزایش یابد، بهطور طبیعی فرایند تبخیر آب نیز افزایش یافته و بهتبع آن حجم بارندگی افزایش مییابد که برهمیناساس در بعضی کشورها نظیر هند و بنگلادش و بعضا کشورهای اروپایی شاهد سیلهای ویرانکننده هستیم و گاهی در شمال کشور ما نیز این پدیده دیده میشود، اگرچه در اکثر نقاط کشور ما اینگونه نیست.
٢ ایران کشور کمآبی است و این موضوع چیزی نیست که از کسی پنهان باشد. اجازه دهید از زاویه دیگری به این کمآبی نگاه کنیم. تجسمی از سلسلهجبال البرز و زاگرس داشته باشید؛ این دو رشتهکوه دو نقش متضاد منفی و مثبت برای تولید آب شیرین برای ما دارند؛ نقش منفی اینکه البرز و زاگرس راه نفوذ رطوبت از دریای خزر و نیز از طریق ترکیه و اروپا را به مرکز کشور سد کردهاند، اما از طرف دیگر و از جنبه مثبت، همین ارتفاعات، شکارچی رطوبت و تأمینکننده آب شیرین بخش عظیمی از کشورند.
٢ ایران کشور کمآبی است و این موضوع چیزی نیست که از کسی پنهان باشد. اجازه دهید از زاویه دیگری به این کمآبی نگاه کنیم. تجسمی از سلسلهجبال البرز و زاگرس داشته باشید؛ این دو رشتهکوه دو نقش متضاد منفی و مثبت برای تولید آب شیرین برای ما دارند؛ نقش منفی اینکه البرز و زاگرس راه نفوذ رطوبت از دریای خزر و نیز از طریق ترکیه و اروپا را به مرکز کشور سد کردهاند، اما از طرف دیگر و از جنبه مثبت، همین ارتفاعات، شکارچی رطوبت و تأمینکننده آب شیرین بخش عظیمی از کشورند.
جدا از خشکسالی و چاهها و سدها که باید به صورت جداگانه به آن پرداخته شود، چرا ما با مشکل کمبود آب و خشکشدن دریاچهها و رودهایی مثل زایندهرود مواجه هستیم؟ دلیل اصلی آن به اعتقاد نگارنده، افزایش روزافزون جمعیت است.
گفته شد که تنها منبع تأمین آب شیرین ما دو رشتهکوه البرز و زاگرس است که منبع اصلی تأمین رودخانههای ما هستند و البته بخشی هم از مرزها وارد میشود.
ما در دهه ٤٠ یا ٥٠، هیچگونه مشکل کمبود آب و بحرانهایی مثل دریاچه ارومیه یا زایندهرود و آلودگی هوا را نداشتیم، اما جمعیت هم بیش از ۳۵ میلیون نفر نبود.
امروز ما ۸۰ میلیون نفر هستیم. وقتی جمعیت بیش از دوبرابر میشود، فقط بحث نیاز روزانه به آب مطرح نیست، بلکه تقاضا در تمام زمینهها، اعم از اقتصاد، صنعت، کشاورزی و... هم دوبرابر میشود؛ درصورتیکه منابع آب شیرین ما ثابت است. طبیعی است که علاوه بر معضل خشکسالی، همان چاهها و سدها نیز برای تأمین همین نیاز دوبرابرشدن جمعیت به وجود آمدهاند.
٣ از همان ابتدا که بحث احداث خط لوله اتیلن غرب مطرح شد، بنده بهعنوان مدیر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی صنایع پتروشیمی کشور مخالف این طرح بوده و همچنان هم مخالف هستم، اما چرا؟ دلیل اصلی من موضوع محوری و کلیدی میزان دسترسی کشور به آب شیرین است.
منابع آب شیرین ما ثابت و محدود است و بنابراین دیدگاه اینجانب، چه در آن زمان و چه اکنون این است که نباید صنایع بزرگ، مثل پتروشیمیها را که برای بقای خود نیاز به منابع عظیم آب شیرین دارند، به داخل کشور آورد...
بلکه با این میزان از سواحل طولانی که در جنوب کشور و در کنار منابع خوراک گاز در کنار دریا داریم، باید این صنایع بزرگ و پرمصرف بهلحاظ آب را در سواحل احداث کنیم.
بلکه با این میزان از سواحل طولانی که در جنوب کشور و در کنار منابع خوراک گاز در کنار دریا داریم، باید این صنایع بزرگ و پرمصرف بهلحاظ آب را در سواحل احداث کنیم.
هنوز هم راهحل بحران دریاچه ارومیه به اعتقاد نگارنده این نیست که ما مسیر یک رودخانه را کج کنیم که این دریاچه را آبدار کنیم؛ چون همان قانون ظروف مرتبطه در این مورد هم صادق است و با این کار یک جای دیگر را خراب خواهیم کرد.
باید از منبعی خارج از محدوده سرزمین آب را به اینجا برسانیم. این راهی است که اگر اعتقاد داشته باشیم و اراده کنیم، مشکل دریاچه را حل خواهد کرد.
این پیشنهاد صرفا برای حفاظت و مبارزه با خشکسالی مطرح شده است. راهحل این است که به جای صادرات گاز به اروپا و هند و پاکستان، باید با استفاده از تجهیزات وسیع آبشیرینکن، آب دریا را شیرین کرده و با خط لوله به ارومیه یا هر دریاچه دیگری برسانیم.
مگر ما نفت خام یا فراوردههای نفت و گاز را با خط لوله از جنوب کشور به تهران یا حتی تبریز نمیبریم؟ انتقال آب که سادهتر است!
مگر گاز را با خط لوله به مرز ترکیه نمیبریم؟ نگاهی به ساحل جنوبی خلیجفارس بیندازیم؛ آنهمه فضای سبز از کجاست؟ جواب ساده است؛ از آبشیرینکن و برداشت از خلیجفارس!
بله باید همت کنیم، تدبیر به کار بریم، سرمایهگذاری کنیم و امید داشته باشیم که بتوانیم سهم خود را از رطوبت کره زمین از طریق خلیجفارس و دریای عمان بگیریم.
۰