هفته پژوهش و یادی از دکتر محمد عبداللهی
اگر نتوانیم یافتههای گذشته را به حال و آینده مرتبط کنیم، موضوع پژوهش در کشور شکل نخواهد گرفت. پژوهش برای این انجام میشود که از یافتهها استفاده شود، مثل نسخه پزشک که باید اجرا شود والا اگر نسخهای را تجویز کنیم ولی بیمار آن را رعایت نکند، اصولا چه فایدهای برای دانش پزشکی میتوان تصور کرد؟
کد خبر :
۴۷۴۳۳
بازدید :
۱۳۲۹
عباس عبدی | از بس درگیر مسائل جاری سیاست و اقتصاد شدهایم از موضوعات اصلی تا حدود زیادی غفلت کردهایم. یکی از این موضوعات پژوهش است که ٢٧ آذر آخرین روز هفتهای است که به نام پژوهش نامگذاری شده است. البته در مقام آیین و بزرگداشت، آنقدر به پژوهش اهمیت میدهیم که نه یک روز بلکه یک هفته را به نام پژوهش نامگذاری و بطور طبیعی نیز مراسمی را در این هفته برگزار میکنیم.
ولی پرسش اساسی این است که جامعه و ساختار مدیریتی ایران تا چه حد پژوهشمحور است؟ میتوان درباره پژوهش به معنای عام شامل پژوهشهای علوم پایه (ریاضی، شیمی، فیزیک و زیستشناسی)، مهندسی، پزشکی و سایر علوم مشابه و نیز علوم اجتماعی و انسانی سخن گفت.
برای ورود به چنین بحثی نیازمند آشنایی با همه حوزهها هستیم، لذا بنده فقط به پژوهشهای اجتماعی و با تمرکز به جامعهشناسی و نظرسنجی اشاره میکنم.
نخستین نکته در انجام هر پژوهش داشتن مساله است. فرد یا جامعه تا هنگامی که مساله نداشته باشد و فاقد دغدغه باشد، موردی برای پژوهش پیدا نمیکند؛ بنابراین باید مساله داشته باشیم.
در عین حال بپذیریم که رسیدن به پاسخ مساله فراتر از درک و فهم عادی است و باید از طریق ابزارها و شیوههای علمی به کندوکاو پرداخت تا پاسخ مساله روشن شود. اگر گمان کنیم پاسخ هر مسالهای را خودمان میتوانیم پیدا کنیم، در این صورت پژوهشی شکل نمیگیرد؛ بنابراین هرگونه اقدامی را باید موکول به دریافت نتایج پژوهش و پاسخ مساله کنیم.
نکته دوم این است که پژوهشگر و ساختار پژوهشی باید استقلال نسبی داشته باشند. به عبارت دیگر آنها تحت امر سفارشدهنده نباشند تا پاسخی مناسب سلیقه و علاقه سفارشدهنده را پیدا کنند! اگر قرار باشد که نتیجه پژوهش منجر به این شود که پاسخ مطابق میل سفارشدهنده بیرون آید، این پژوهش جز خیانت و اتلاف منابع چیز دیگری نخواهد بود.
نکته سوم در اختیار بودن آمار و اطلاعات و نیز بودجه کافی برای پژوهش است. اگر آمار و اطلاعات توزیع نشود و دسترسی به منابع و سوژهها ممکن نباشد، کتابخانهها پر میشود از پژوهشهای ذهنی و بیثمر که هیچ دستاوردی در حوزه نظریه و عمل نخواهد داشت.
نکته بعدی و چهارم نقد و ارزیابی پژوهش است که جز از طریق انتشار عمومی آن یا حداقل دسترسی افراد صاحبنظر به آن ممکن نخواهد بود. یکی از عللی که برخی پژوهشگران علاقهای به انتشار مطالعه خود ندارند همین است که از نقد شدن آن ترس دارند.
بالاخره نکته پنجم و پایانی تبدیل شدن نتایج پژوهش به گفتمان و ایده راهنمای عمل است. اگر پژوهش درباره مسالهای، پاسخی را ارایه میدهد، که از دالان نقد نیز سربلند رد شده است، بنابراین دستاوردها و نتایج آن باید مورد توجه عموم و به ویژه سیاستگذاران قرار گیرد، زیرا پژوهش میتواند فصلالخطاب در اختلافات باشد.
در جامعه ما هر پنج ویژگی در جایگاه نامناسبی قرار دارند. در درجه اول کمتر سیاستگذاری است که به طور جدی «مسالهدار» باشد. بعضا هم آنقدر مساله مطرح میکنند که عملا پاسخ یافتن برای همه آنها غیرممکن است.
بسیاری از آنان خودشان پاسخهای بستهبندی شده و آماده هم برای پرسشها دارند. به علاوه آنقدر مسائل زیاد شده که کسی نمیداند به کدام آنها بپردازد. علوم اجتماعی نیز حالت سهل و ممتنع دارند.
هرکس گمان میکند همهچیز را میداند، به راحتی نظرات دیگران را رد میکند و نمیپذیرد. در نتیجه در سطح مسالهیابی برای پژوهش در حوزه اجتماعی و سیاسی دچار مشکل جدی هستیم. ضعیفترین حلقه پژوهش اجتماعی در ایران وجود نهادهای پژوهشی قدرتمند و مستقل است.
چنین نهادهایی ممکن است در پژوهشهای فنی و مهندسی پیدا شوند، چون کمتر عاملی استقلال آنها را تهدید میکند، ولی در حوزه اجتماعی انگیزههای زیادی برای جلوگیری از حیات پژوهشگر و پژوهشکده مستقل وجود دارد. مدیران استقلال زیادی در انجام وظایف اصلی پژوهشی خود و بسط و انتشاریافتهها ندارند.
در زمینه دسترسی به آمار و اطلاعات یا داشتن بودجه کافی، نیازی به شرح زیادی نداریم. بارها در برنامههای توسعه سهم پژوهش را از تولید ناخالص داخلی بالا بردهاند، ولی در عمل زیاد نشده و اگر جایی کمبود بودجه میآورند، از نخستین ردیفهایی که بودجه را حذف کرده یا برمیدارند، پژوهش است.
دسترسی به آمار و اطلاعات نیز یک قصه غمبار است که فقط پژوهشگران میتوانند آن را درک کنند. هر کس خود را مالک اطلاعاتی میداند که در حوزه خودش تولید شده است و حاضر نیست آن را در اختیار دیگران و محققان قرار دهد.
وضعیت نقد و ارزیابی پژوهش نیز تفاوت چندانی با نقد در سایر حوزهها ندارد. نقد و ناقد را نوعی دشمنی میدانند و اینکه نقدکننده فلان انگیزه شخصی را دارد و... انتشار پژوهشها نیز کمابیش محدود است و بسیاری از پژوهشهای خوب نیز به دلایل گوناگون منتشر نمیشوند. پژوهش امری پیوسته و تراکمی است.
اگر نتوانیم یافتههای گذشته را به حال و آینده مرتبط کنیم، موضوع پژوهش در کشور شکل نخواهد گرفت. پژوهش برای این انجام میشود که از یافتهها استفاده شود، مثل نسخه پزشک که باید اجرا شود والا اگر نسخهای را تجویز کنیم ولی بیمار آن را رعایت نکند، اصولا چه فایدهای برای دانش پزشکی میتوان تصور کرد؟
اگر در سیاستگذاریهای جامعه ما چند مورد پیدا شد که مبتنی بر یافتههای پژوهشی بود، در این صورت باید دیگران را خبر و شاباش دریافت کرد! سوم دیماه هفتمین سالروز درگذشت روانشاد دکتر محمد عبداللهی است.
حیف است که از پژوهش اجتماعی سخن بگوییم ولی یادی از این استاد جامعهشناسی و پژوهشگر ارزشمند نکنیم. این یادداشت را به نام و یاد ایشان تقدیم علاقهمندان به پژوهش اجتماعی میکنم.
۰