در حریم خصوصی ناصر محمدخانی!
ناصر همزمان با زندگی با همسری که دو پسر کوچک از او داشت، در رابطه عشقی دیگری درگیر شده بود.
کد خبر :
۴۷۶۷۰
بازدید :
۱۸۳۳۰
فرادید | حاشیه در زندگی هنرمندان و چهرههای سرشناس و به قول معروف سلبریتیها تمامی ندارد. گاهی این حواشی از دروغها و شوخیهای فضای مجازی شروع میشود و گاهی از واقعیت زندگی این افراد میآید. اگر پای صحبت این افراد بنشینید همه بدون استثنا از این حواشی شکایت دارند.
به گزارش فرادید ؛ هنرمندان و چهرههای سرشناس اعتقاد دارند ما هم انسانیم و مثل دیگران حق زندگی داریم. مردم، اما چنین اعتقادی ندارند، آنها میگویند هنرمند یا ورزشکار متعلق به همه مردم و جامعه است و باید در شرایطی زندگی کند که حرف در آن نباشد و اگر کار خلافی از او سر زد باید به همه مردم جوابگو باشد.
با کمی بررسی در زندگی سلبریتیها میبینیم کمتر کسی است در میان آنهاست که یک بار حداقل درگیر این حاشیه سازیها نشده باشد. برخی با حرفها یا مصاحبه هایشان، برخی با خبر ازدواج و طلاقشان برخی با رها کردن پوشش و خلاصه هر کدام به یک دلیلی یک زمان به مردم پاسخگو بودند.
یکی از جنجالیترین حاشیه سازان عصر حاضر ناصر محمد خانی ستاره فوتبال تیم پرسپولیس بود. او زمانی به غزال تیز پا شهرت داشت و امروز به مردی با حاشیههای فراوان. خبر پر سر و صدای زندگی او و کشته شدن همسرش به دست معشوقه اش به قدری داغ بود که هنوز میتواند تیتر اول رسانهها باشد. آن زمان او دو پسر کوچک داشت که امروز با گذشت چند سال زندگی در خارج از کشور هنوز درگیر ماجرا هستند.
پسر بزرگتر تمام این سالها حامی پدرش بوده و معتقد است او کار بدی نکرده و اگر اشتباهی از او سر زده تمام شده. پسر کوچک، اما سکوت کرده و هیچ واکنشی به این ماجراها ندارد.
قصه شهلا و ناصر
ناصر همزمان با زندگی با همسری که دو پسر کوچک از او داشت، در رابطه عشقی دیگری درگیر شده بود. شهلا یک علاقمند به فوتبال، پرسپولیس و ناصر بود. کسی که توسط یکی از دوستان فوتبالی ناصر به او معرفی شده بود، وارد زندگیاش شد و همه چیز را بهم ریخت.
شهلا میگفت: از کودکی عاشق ناصر بوده و بالاخره او را تصاحب کرده است. اما این اتفاق کمی دیر افتاده بود. ناصر ازدواج کرد و دو فرزند داشت. اما دست رد به سینه این معشوقه نزد و زندگی موازیای را با او شروع کرد. همین ماجرا در همین حد هم میتواند یک تراژدی سینمایی باشد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد. شهلا که حالا چند سال از اعدامش میگذرد گویا نتوانست حضور زن اول را تاب بیاورد و سرانجام او را از بین برد.
خودش، اما زمانی به این قتل اعتراف کرد که میگفتند از ناصر قول بخشش گرفته بود. اینکه چقدر واقعیت دارد را کسی جز خود او که زیر خروارها خاک خوابیده نمیداند. شهلا جاهد در ۱۷ مهر ۱۳۸۱ در خانهای واقع در میدان کتابی تهران، به جرم قتل لاله سحرخیزان همسر عقدی ناصر محمدخانی قصاص محکوم و بامداد ۱۰ آذر ۱۳۸۹ در زندان اوین به دار آویخته شد. خانواده شهلا جاهد هنوز هم این اتهام را باور ندارند و معتقدند او بی گناه اعدام شده است.
خواهر شهلا در مصاحبهای بعد از اعدام او گفته بود:
*چرا با وجود این همه دلیل و مدرک نتوانستید این زندگی مخفیانه را باور کنید؟
چون من خواهرم را میشناسم. او بسیار مستقل بار آمده بود. ببینید، بر فرض که گفتههای شما درست باشد. شهلا کسی نبود که بتواند آدم بکشد. این هشت سال همه از جزئیات قتل گفتند. از تکهتکه شدن زنی که بیگناه کشته شد و همه هم شهلا را متهم ردیف اول مطرح کردند. اما هیچ وقت این نکته را باز نکردند که شهلا نمیتوانست آدم بکشد. او نه دلش را داشت و نه جسارت انجام چنین کاری را. او خانوادهاش را دوست داشت و برای اینکه پدرم عذاب کمتری بکشد و خانوادهاش در مشقت نباشند اعتراف کرد.
از طرف دیگر تمام رسانهها و مردم معتقد بودند او به دلیل اعتراف شخصی محکوم به این قتل است، ولی با همه اینها تلاش افراد سرشناس برای جلب رضایت از خانواده سحرخیزان بی نتیجه ماند و شهلا اعدام شد. این حادثه ضربه سنگینی در زندگی حرفهای ناصر محمدخانی بود. او در یک زمان هر دو زندگی اش را از دست داد و مجبور شد فرزندانش را به خارج از ایران بفرستد. خودش از فوتبال کناره گرفت و تا سالها در سایه زندگی کرد.
زندگی پر ماجرا
اما زندگی برای او به همین سادگی نبود. همین که سروصدای قتل و اعدام شهلا خوابید رسانهها بمب دیگری از زندگی او منفجر کردند. او دوباره درگیر ماجرایی با یک زن شده بود. این بار برادران همسرش او را دزدیده بودند؛ چرایش البته جذابتر از داستان قبلی بود.
خانواده یک زن میانسال که ناصر او را به عقد موقت خود درآورده بود، به دلیل اختلافات مالی این چهره سرشناس فوتبال را در بدو ورود به کشور از یک سفر خارجی ربوده بودند. ناصر ادعا داشت مبلغ حدود ۳۰ میلیون تومان اختلاف حساب بینشان، چکی بوده که در آتش سوزی پلاسکو سوخته و دود شده، ولی آنها اعتقاد داشتند این بازیکن سابق پول هایشان را نمیدهد. کار دوباره به دادگاه رسید؛ دوباره رسانهها و دوباره جنجال.
از این ماجرا هم یک سال گذشت تا اینکه خود ناصر عکسی از حضورش در کنار ستارههای پرسپولیس منتشر کرد. او دوباره و این بار با یک خانم نقاش که حدودا ۱۵ سالی از خودش کوچکتر است ازدواج کرده است. باز ناصر در راس اخبار قرار گرفت و سوژه فضای مجازی شد؛ ازدواجهای متوالی اش، داستان زندگی اش و ماجراهای مربوط به شهلا ، لاله و زنی که برادرانش ناصر را دزدیده بودند.
هر روز و هر روز دیگر انگار همه عادت کرده اند زندگی شخصی ناصر به دلیلی برایشان سوژه شود. اینکه او با تصمیماتش اینگونه در راس اخبار قرار بگیرد و درباره اش بنویسند. در باره زندگی قبلی او و ماجرای قتل همسرش فیلمی هم ساخته شد که ظاهرا خیلی برای او خوشایند نبود. «خشم و هیاهو» فیلمی از هومن سیدی بود که به طور غیر مستقیم به زندگی و ماجرای قتل همسر عقدی ناصر محمدخانی به دست همسر صیغه اش اشاره میکرد.
عناوین مرتبط:
معرفی فیلم «خشم و هیاهو»
چرا محمدخانی ناراحت است؟
ناصر محمدخانی که حالا از رسانهای شدن خبر ازدواج سومش حسابی شاکی است، در گفت و گو با سازندگی میگوید که تمایلی به مصاحبه ندارد و اگر سوالی درباره مسائل فوتبالی داریم میتوانیم از او بپرسیم. او میگوید: «من اصلا نمیخواستم ماجرای ازدواجم رسانهای شود اینها تجاوز به حریم خصوصی است.»
او در پاسخ به این سوال که پس عکس را چه کسی منتشر کرد میگوید: «عکس را یکی از دوستان گرفت. من که بیکار نیستم بخواهم این مساله را رسانهای کنم. میخواستم یک جشن کوچکی باشد و با خانواده همسرم و دوستانم دور هم باشیم؛ حالا یک شیطنتی شد و این عکس به رسانهها رسید. من صالا نمیخواهم درباره این مساله صحبت کنم.»
حمایت پسر بزرگتر از پدر
حالا که ۱۵ سال از کشته شدن مادر دو پسر ناصر محمدخانی میگذرد و آنها بزرگ شده اند یکی از آنها به حمایت از پدر و کارهای او بلند شده است. علی پسر بزرگ ناصر محمدخانی با اینکه در شرایط روحی بدی در کودکی قرار گرفت و مادرش را با بدترین اتفاق ممکن از دست داد و همه اینها به خاطر گناه پدرش بود، اما باز از او حمایت میکند و در مصاحبه با سازندگی گفته:
*بخشی از این حرف هایی که گفته میشود در حمایت از شما دو تا است. یک جوری انگار ناصر خان نماد خشونت علیه زنان شده چیزی که شاید خود شما به آن باور نداشته باشید.
کسی که ناصر محمدخانی را بشناسد میداند چطور آدمی است. مردم خیلی به ما لطف دارند که این حرفها را میزنند و میخواهند پشت ما باشند، ولی بیشتر از اینکه پشت ما باشند دارند ما را خراب میکنند. این همه حرفهای بد و زشتی که پشت ما میگویند. ولی در مجموع اگر بخواهم بگویم ناصر کار اشتباهی کرده شاید همه اشتباه کنند.
*دیروز حتی بعد از قرعه کشی هم درباره ناصر محمدخانی نوشته بودند؟
متاسفانه همینطور است. من خیلی چیزها خواندم. یکی درباره ناصر و دیگر رامبد جوان بنده خدا. در مجموع اینها هم حق زندگی دارند من نمیدانم برای چی اینطور قضاوت میکنند. ناصر یک اشتباهی در گذشته کرده الان حق زندگی ندارد؟ تا وارد زندگی نشوی نمیتوانی قضاوت کنی. من که در زندگی بابا نیستم، ولی خدا میداند این خانمی که الان همسر بابا است قبلا چطور بوده؟ الان چطور است و در آینده میخواهد چطور باشد؟ ما از این هم میترسیم که در آینده اینها به مشکل بخورند. اگر این اتفاق بیفتد چه میکنند؟
با این همه حاشیه که در زندگی ناصرمحمدخانی وجود دارد و میتواند به تنهایی سوژه یک فیلم سینمایی باشد، باز هم او از اینکه ازدواج جدیدش سوزه رسانهها شد ناراحت است. عکسهایی که همین چند روز گذشته از ناصر محمدخانی در کنار همسر جدیدش منتشر شد، افکار عمومی را به سالها پیش برد، به سالهایی که ماجرای قتل لاله سحرخیزان، همسر این فوتبالیست، توسط شهلا جاهد به یک معمای بزرگ تبدیل شده بود. این ازدواج مجدد و یادآوری آن پرونده، در شرایطی رخ داد که خواسته یا ناخواسته، با سالگرد قتل شهلا جاهد همزمان شد.
ناصر محمدخانی که حالا از رسانهای شدن خبر ازدواج سومش حسابی شاکی است، در گفت و گو با سازندگی میگوید که تمایلی به مصاحبه ندارد و اگر سوالی درباره مسائل فوتبالی داریم میتوانیم از او بپرسیم. او میگوید: «من اصلا نمیخواستم ماجرای ازدواجم رسانهای شود اینها تجاوز به حریم خصوصی است.»
او در پاسخ به این سوال که پس عکس را چه کسی منتشر کرد میگوید: «عکس را یکی از دوستان گرفت. من که بیکار نیستم بخواهم این مساله را رسانهای کنم. میخواستم یک جشن کوچکی باشد و با خانواده همسرم و دوستانم دور هم باشیم؛ حالا یک شیطنتی شد و این عکس به رسانهها رسید. من صالا نمیخواهم درباره این مساله صحبت کنم.»
نوید محمدزاده در فیلم خشم و هیاهو
محمدخانی در ادامه درباره اینکه چند روزی است دوباره حسابی بهانهای به دست فضای مجازی داده تا او را به سوژه تبدیل کنند میگوید: «الان چه اتفاقی افتاده؟ کار خلاف شرع که نکردم. من اصلا فضای مجازی و روزنامهها را نمیبینم. همین روزنامهای که عکس مراسم را انداخته بود یکی از دوستان برایم آورد. از طریق تلویزیون ورزش را دنبال میکنم هرازگاهی هم تیترهای روزنامهها را روی دکه میبینم. دنبال حاشیه هم نیستم و نمیخواهم بشنوم چه میگویند. نظر مردم برایم مهم است، ولی به هر حال هر کس برای خودش زندگی دارد و نمیخواهم کسی وارد حریم خصوصی ام شود.»
حمایت پسر بزرگتر از پدر
حالا که ۱۵ سال از کشته شدن مادر دو پسر ناصر محمدخانی میگذرد و آنها بزرگ شده اند یکی از آنها به حمایت از پدر و کارهای او بلند شده است. علی پسر بزرگ ناصر محمدخانی با اینکه در شرایط روحی بدی در کودکی قرار گرفت و مادرش را با بدترین اتفاق ممکن از دست داد و همه اینها به خاطر گناه پدرش بود، اما باز از او حمایت میکند و در مصاحبه با سازندگی گفته:
*بخشی از این حرف هایی که گفته میشود در حمایت از شما دو تا است. یک جوری انگار ناصر خان نماد خشونت علیه زنان شده چیزی که شاید خود شما به آن باور نداشته باشید.
کسی که ناصر محمدخانی را بشناسد میداند چطور آدمی است. مردم خیلی به ما لطف دارند که این حرفها را میزنند و میخواهند پشت ما باشند، ولی بیشتر از اینکه پشت ما باشند دارند ما را خراب میکنند. این همه حرفهای بد و زشتی که پشت ما میگویند. ولی در مجموع اگر بخواهم بگویم ناصر کار اشتباهی کرده شاید همه اشتباه کنند.
در یکی از این مسیج هایی که من خواندم، نوشته بود ناصر بسه! چقدر ااین کارها را میکنی؟ ولی من میخواهم بدانم خود آن فرد در طول زندگی اش به هیچ خانمی نگاه بد نکرده؟ ناصر که کار شرعی میکند، ولی طرفی که میآید نظر میدهد تا حالا خودش هیچ خلاف یا گناهی نکرده؟ اگر آنها بی گناه هستند پس حق دارند. هر کس هر حرفی بزند من قبول دارم، اما اگر یک درصد احتمال میدهد که خودش هم اشتباه کرده نباید این حرفها را بزند.
*دیروز حتی بعد از قرعه کشی هم درباره ناصر محمدخانی نوشته بودند؟
متاسفانه همینطور است. من خیلی چیزها خواندم. یکی درباره ناصر و دیگر رامبد جوان بنده خدا. در مجموع اینها هم حق زندگی دارند من نمیدانم برای چی اینطور قضاوت میکنند. ناصر یک اشتباهی در گذشته کرده الان حق زندگی ندارد؟ تا وارد زندگی نشوی نمیتوانی قضاوت کنی. من که در زندگی بابا نیستم، ولی خدا میداند این خانمی که الان همسر بابا است قبلا چطور بوده؟ الان چطور است و در آینده میخواهد چطور باشد؟ ما از این هم میترسیم که در آینده اینها به مشکل بخورند. اگر این اتفاق بیفتد چه میکنند؟
۰