اعتراض دولت آبادی به جعل و پخش کتابش
محمود دولت آبادی در مراسم اختتامیه جایزه احمد محمود با انتقاد از مسوولان فرهنگی به خاطر جلوگیری از چاپ شدن آثار احمد محمود به جعل و فروش غیر قانونی آثار ادبی اعتراض کرد. عصر امروز چهارم دیماه همزمان با سالروز تولد احمد محمود اختتامیه نخستین جایزه احمد محمود در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار شد و این جایزه در دو بخش مجموعه داستان و رمان برگزیدههای خود را معرفی کرد.
کد خبر :
۴۷۸۲۱
بازدید :
۱۸۰۱
محمود دولت آبادی در مراسم اختتامیه جایزه احمد محمود با انتقاد از مسوولان فرهنگی به خاطر جلوگیری از چاپ شدن آثار احمد محمود به جعل و فروش غیر قانونی آثار ادبی اعتراض کرد. عصر امروز چهارم دیماه همزمان با سالروز تولد احمد محمود اختتامیه نخستین جایزه احمد محمود در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار شد و این جایزه در دو بخش مجموعه داستان و رمان برگزیدههای خود را معرفی کرد.
در بخشی از این مراسم محمود دولتآبادی در سخنانی گفت: وقتی رمان همسایههای احمد محمود منتشر شد، در جایی نوشتم خجسته باد تولد چنین اثری در ادبیات ایران. هنوز هم این را میگویم. او با بیان اینکه شانس این را داشته که سالها با احمد محمود و ابراهیم یونسی بگذراند، گفت: مقدم بر ادبیات آدمیت احمد محمود بود.
این نویسنده ادامه داد: از طرف آدمهای دیگری که هرگز آدمهای خوبی هم نبودند اصطلاح زشتی به وجود آمده بود.آن عبارت این است: «بهترین سرخپوست آنی است که نباشد». درباره نویسندگان و نگاه به نویسندگان در جامعه ایران ذهن من اندکی به این عبارت زشت نزدیک شد که بله. وقتی احمد محمود نباشد مجوز آثارش داده و عزیز و گرامی داشته میشود. مهم نیست.
نه برای احمد محمود مهم بود و نه نزدیکان او و نه باید برای امثال احمد محمود اهمیت داشته باشد. برخوردهای سیاسی و انگهایی که هدفش جز حذف فرهنگی نیست و چیزهای دیگر زیرا فکری هم در جامعه ما وجود دارد؛ اینکه فکر میکنند اگر احمد محمود نباشد آنها خواهند بود. این اوج تنگنظری، خست و کمبینی است.
دولتآبادی سپس گفت: چیزی که احمد محمود به آن رسیده بود و هر نویسنده جدیای به آن میرسد، خودبودگی است. خودبودگی احمد محمود آموختنی بود، بینیازیش از دریافتهای مابهازاهای اجتماعی، رفاقت و سادگیاش، قناعت و بزرگواریاش، رفتارش با دوستان و نزدیکانش آموختنی بود. در تمام طول سالیانی که در دیدارهای هفتگی با او بودم، فقط یک بار دیدم که او تند شود و آن هم یک جمله بود. مثلا اینکه «لطفا در این موضوع بحث نکنید». او این حرف را به من نگفت، ولی من شاهد بودم که این تنها نکتهای بود که در آن کمی درشتی کرد.
نویسنده رمان کلیدر ادامه داد: من یا دوست ندارم یا اگر دوستی داشته باشم با تمام قلبم دارم و این دوستانی هر کدام که رفتهاند، تکهای از قلبم را با خود بردهاند. او به خاطرهای با احمد محمود اشاره کرد که در آن جان احمد محمود به خطر افتاده بود و سپس گفت: پس از این اتفاق ما دو نفر به این نتیجه رسیدیم که جان آدمیزاد در کشور ما یکی از بیاهمیتترین چیزهاست.در دورههای سخت اگر دوستان با هم نبودند شاید تحملش تقریبا غیرممکن بود. بودن رفاقتها در کنار هم نجاتبخش است.
دولتآبادی همچنین با یادآوری اینکه تولد رمان«همسایهها» یک اتفاق بود، گفت: متاسفم که این کتاب همچنان ممنوع است، ولی برای دزدها آزاد است. به این بهانه به مسوولان فرهنگی مملکت میگویم آقایان اگر یک کتاب ممنوع است اقلاً به عهد خود وفادار باشید و جلو جعل و پخش آن را هم بگیرید. اگر این کار را نمیکنید پس شما با بعضی از نویسندگان خصومت دارید.
این خصومت کاملا فردی و از جانب شماست. در کشوری که هنوز وقتی یک قصیده از رودکی میخوانید یک هفته سرشارید، اما در این کشور شما مسوول فرهنگی شدهاید و هنوز آثار احمد محمود ممنوع است. بروید ببینید نویسنده «داییجان ناپلئون» در چه شرایطی زندگی میکند. یک بار نپرسیدهاید چه کسی کتابهای او را چاپ میکند؟! آقایان شما تقویم هستید و ما تاریخ.
در بخش دیگری از این مراسم لیلی گلستان به ذکر خاطراتی از مصاحبه با احمد محمود در کتاب«حکایت حال» که درباره رمان «مدار صفر درجه» است، پرداخت و گفت: اگر به تعهد، شرف، سعه صدر و نجابت فکر کنیم قیافه احمد محمود جلوی چشممان میآید. آقای احمد محمود یکی از شریفترین آدمهایی بود که من در عمرم دیده بودم.
گلستان گفت: زمانی که برای مصاحبه به دیدار او میرفتم راجع به سانسور از او پرسیدم. او جواب داد، هیچ وقت خودم را سانسور نمیکنم. مینویسم و به دست کسی میدهم که باید سانسور کند. تا جایی هم که بتوانم سعی میکنم آثارم کمتر سانسور شود. البته همه کتابهای او سانسور دارد و به اصطلاح برای چاپ اصلاحیه خورده است. همچنین وقتی از او پرسیدم آیا موقع نوشتن به مخاطب فکر میکنید، جواب داد که اصلا به مخاطب و منتقد فکر نمیکنم، فقط به خودم فکر میکنم و اینکه از جملهای که نوشتهام راضی هستم یا نه.
اجرای این مراسم را محمدحسن شهسواری برعهده داشت. او در ابتدای سخنانش گفت: ۱۰، ۱۱ سال است که در خانه هنرمندان به رسمیت شناخته نشدهایم. آخرین بار بیرون این محل و در مراسم تشییع کورش اسدی حاضر شده بودیم که خود او از فعالان جایزههای خصوصی بود.
او با یادکردی از علیاشرف درویشیان گفت: امروز خوشحالم که خانه هنرمندان باعث شده دوباره دور هم جمع شویم. همچنین رجبی معمار - مدیرعامل خانه هنرمندان - نیز به نویسندگان حاضر در این مراسم خوشامد گفت و از ابراهیم حقیقی خواست که درباره احمد محمود صحبت کند. حقیقی نیز در سخنانی گفت: احمد محمود برای من بسیار بزرگ و گرامی بود.
او با اشاره به طراحی جلد رمان «همسایهها»ی احمد محمود گفت: هنوز هم هر جا که قرار است کاری از خود نشان دهم رمان «همسایهها» را نشان میدهم تا خودم را به احمد محمود بچسبانم. او هم گفت: احمد محمود بیش از آنکه رماننویس بزرگی باشد انسان بزرگ و بسیار شریفی بود. معتقدم بهترین رمانهای درباره جنگ را احمد محمود نوشته است چون همان زمانی نوشته شدند که جنگ در جریان بود.
همچنین بابک اعطا فرزند احمد محمود در سخنانی گفت: امروز روز تولد پدرم است. برگزاری چنین جایزه ادبی به نام پدر که با همت و اصرار برگزارکنندگان این جایزه ایجاد شده است بهانهای برای یادبود احمد محمود است و من از دوستان برای ایجاد این بهانه تشکر میکنم.
او گفت: من شانس این را داشتم که با پدرم زندگی میکردم. روزی به من گفت اگر من یک روز نتوانم بنویسم میمیرم. من این جمله را فراموش نمیکنم. اعطا افزود: احمد محمود شاید یکی از شریفترین آدمهایی بود که من در تمام زندگیام دیدهام. او اصلا نمیدانست دروغ یعنی چه. آنقدر شریف بود که باورکردنی نبود. با صداقت مینوشت و میگفت اگر در نوشتههایم صداقت نباشد مردم میفهمند. همچنین سارک اعطا دختر احمد محمود نیز داستان کوتاه «قاب یک تصویر» را خواند.
ادامهبخش این مراسم اجرای گروه موسیقی پالت بود که قطعات موسیقی اجرا کرد. در بخش دیگری از این مراسم کامران محمدی گزارشی از روند این جایزه ارائه کرد و گفت: عدهای تلاش میکردند که بگویند خانواده احمد محمود از ایجاد این جایزه راضی نیستند اما امروز خوشحالم که زحمات همه دوستان در این جایزه به نتیجه رسیده است.
او سپس به سه مرحله داوری صورت گرفته بر روی آثار در دو بخش مجموعه داستان و رمان اشاره کرد و گفت: ما صادقانه تلاش کردیم که رایها را با دقت تمام بشماریم. با این حال هر جایزهای ممکن است ضریب خطایی داشته باشد. از کسانی که ممکن است به خاطر خطای ما در این جایزه نادیده گرفته شده باشند، به عنوان دبیر جایزه عذرخواهی میکنم.
در ادامه مهدی ربی بیانیه هیات داوران در بخش مجموعه داستان را خواند که در بخشی از این بیانیه گفته شد کیفیت مجموعه داستانهای بررسی شده در این جایزه به نسبت سالهای قبل افت کیفی پیدا کرده است. در بخش مجموعه داستان نهایتاً کتابهای «بیباد بیپارو» نوشته فریبا وفی و کتاب «همین امشب برگردیم» نوشته پیمان اسماعیلی برگزیده شدند و به نویسندگان آنها تندیس، لوح تقدیر و جایزه نقدی تعلق گرفت.
فریبا وفی پس از گرفتن جایزهاش گفت: از گرفتن این جایزه خوشحالم و خودم را ادامهدهنده راه احمد محمود میدانم. همچنین مهدی یزدانی خرم بیانیه هیات داوران جایزه احمد محمود در بخش رمان را خواند. در بخشی از این بیانیه آمده بود: رمان ایرانی در سال گذشته روند رو به رشدی داشت هم از منظر کمی هم کیفی.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده بود: روشن است که با توجه به جان گرفتن رمان ایرانی میان کوران حوادث جامعه ایران میان اتفاقهای مختلف و گاه خارج از ارادهای که بر این ادبیات میرود با درک این نکته که مرگ جوایز خصوصی ادبی خواسته برخی از سایهنشینان حالا در آفتاب آمده این ادبیات بود، ما بر این باوریم که جایزه احمد محمود تلاش کرده تا فارغ از هر گرایش سیاسی و عقیدتیای به رمانهای مذکور بنگرد.
احمد محمود در مقام نویسنده نه متعلق به چپ است نه راست. نه محافظهکار نه رادیکال. او از صافی زمان گذشته و از آن مخاطبان فراوانی است که معمولا هنگام خواندن رمانهایش به این گرایشها توجهی ندارند و این رمز ماندگاری محمود ماست. روح جانداری که حالا در سایهاش رمان مینویسیم، میخوانیم، انتقاد میکنیم و خوشحالیم از بودنش. پس از خوانده شدن این بیانیه رمان «یک پرونده کهنه» نوشته رضا جولایی به عنوان اثر برگزیده معرفی شد و تندیس، لوح تقدیر و جایزه نقدی این جایزه را گرفت.
۰