چیزی از «روز عقیم» باقی نمی‌ماند

چیزی از «روز عقیم» باقی نمی‌ماند

من به آن‌ها گفتم که در این شرایط پیشنهادم انصراف از حضور است که با استقبال نظارت و ارزشیابی مواجه شد و من هم همان شب در یک نامه سرگشاده دلیل انصرافم را نوشتم و فردایش آن را منتشر کردم.

کد خبر : ۴۸۱۰۶
بازدید : ۱۳۷۴
چیزی از «روز عقیم» باقی نمی‌ماند
حسین کیانی به دلیل یک نامه خارج از اداره کل هنر‌های نمایشی که نمایش «روز عقیم» را برای حضور در بخش مرور و مسابقه بین‌المللی با ممیزی تازه‌ای همراه کرده، انصراف داد. او در کنار نام‌هایی مانند حمید امجد، محمد رحمانیان، محمد یعقوبی، نغمه ثمینی، کورش نریمانی، نادر برهانی‌مرند، کیومرث مرادی، امیررضا کوهستانی، ابراهیم پشت‌کوهی و... در جشنواره تئاتر فجر مطرح شده و بعد‌ها به جشنواره اعتبار بخشیده است. حالا با او درباره این انصراف و حضور‌های قبلی‌اش گفت‌وگو کرده‌ایم.

نخستین‌بار چگونه به جشنواره تئاتر فجر راه یافتید؟
فکر کنم از سال ٧٦ و ٧٧ به این شکل که درخواست متن و اجرا را ارائه کردم. در جشنواره می‌خواستم حاضر شوم، اما در این دو دوره رد شدم و از سال ٧٨ برای نخستین‌بار با نمایش «پنهانخانه پنج‌در»، در جشنواره تئاتر فجر حضور یافتم و متن و اجرا خیلی مورد توجه قرار گرفت و به‌شدت درخشید و آن متن، بهترین متن جشنواره شد که بعد‌ها هم برای اجرا در هفته هنر ایتالیا در پارما دعوت شد.
کماکان سال بعدش نمایش «رژیسور‌ها نمی‌میرند» را به جشنواره ارائه کردم که مورد توجه قرار گرفت و برخی از بازیگران که امروز برای خود در سینما و تلویزیون صاحب‌نام شده اند در آن کار حضور داشتند مانند امیر جعفری، احمد مهرانفر، رؤیا میرعلمی و... این‌ها هرکدام الان چهره‌های شناخته‌شده‌ای هستند.

یعنی این روال همچنان ادامه یافت؟
من سال ٨٠ نمایشی را ارائه کردم که در مرحله بازبینی رد شد و نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که خیلی از کار‌های شناخته‌شده و جوان را در مرحله بازبینی رد کردند. سال ٨١ با نمایش «مضحکه شبیه قتل» شرکت کردم و از سال ٨٢، ٨٣ و ٨٤ کار‌هایی را ارائه کردم که در بازبینی رد شدند. این کار‌ها تیاتر اجباری، تکیه ملت و وغ‌وغ ساهاب نام داشتند که دوتای اولشان را هرطوری بود اجرای عمومی کردم و بعد از آن هم تصمیم گرفتم که دیگر در جشنواره فجر حضور نداشته باشم.

یعنی تا همیشه؟
نه، سال ٩٢ اجرای شوره‌زار را دعوت کردند که شب آخر اجرایمان هم‌زمان بشود با شب اول اجرای تئاتر فجر و البته در این سال متن آن بهترین متن بخش بین‌الملل شد. من بعد از آن تا سال ٩٦ کاری نداشتم، اما امسال ترجیح دادم برای اینکه دوباره زحمت دوستان و همکاران دیده شود، ما نیز کار را به جشنواره ارائه کنیم و طبق فراخوان مراحل مختلف اداری را طی کردیم.
حتی کارمان در میان اسامی بخش مرور و مسابقه بین‌الملل هم آمده است، اما یک روز قبل از اعلام اسامی از شورای نظارت از من خواستند که به دفترشان بروم و در حقیقت در آنجا رئیس شورا و یکی از اعضای دائمی شورای نظارت بودند و پس از کمی احوال‌پرسی و انجام تعارفات گفته شد که نامه‌ای به اداره کل آمده است و از مدیر اداره کل خواسته شده که این نکات را به من متذکر شوند.
از نوع مطلب می‌فهمیدی که یک فرد غیرمتخصص در زمینه تئاتر این نامه را نوشته و نویسنده‌اش غیرکارشناس و ناآشنا با مسائل هنری است. از منظر نویسنده، آن نامه مشکلات فراوانی برای اجرا بود، به‌گونه‌ای که اگر قرار باشد همه آن موارد ممیزی در درون نامه اعمال شوند، چیزی از خود نمایش باقی نمی‌ماند، البته خود رئیس شورا و عضو دائمی آنجا هم متفق‌القول بودند که چیزی از اجرا باقی نمی‌ماند.
همچنین علاوه بر آن قسمت که درباره روز عقیم بود، درباره خود من هم چیز‌هایی نوشته بود که برای من نخواندند و من هم اصراری نکردم که بخوانند و البته به من هم نگفتند که نامه از کجاست و باز هم من اصراری نکردم که بدانم، اما می‌دانم که خارج از اداره کل هنر‌های نمایشی است.

در نهایت چه تصمیمی گرفتید؟
من به آن‌ها گفتم که در این شرایط پیشنهادم انصراف از حضور است که با استقبال نظارت و ارزشیابی مواجه شد و من هم همان شب در یک نامه سرگشاده دلیل انصرافم را نوشتم و فردایش آن را منتشر کردم.

اما آقای مهدی شفیعی، مدیرکل هنر‌های نمایشی، چیزی دیگری را می‌گویند و آن را در حد اصلاح چند مورد بنابر خواست شورای نظارت دانسته‌اند؟
من دقیقا نمی‌گویم این نامه از مجرایی غیر از اداره کل وارد شده، بلکه می‌دانم از جای دیگری غیر از این نهاد است و البته آن‌طور که به من ابلاغ شد، دیگر چیزی برای اجرا باقی نخواهد ماند و خوشبختانه دستیارم هم همراهم بود و شنیده که رئیس شورا و عضو دائمی‌اش چه به من گفته‌اند.
من پیش از حضور در آنجا فکر می‌کردم به من خواهند گفت که ما در زمان اجرا به تو مواردی را گفته‌ایم و تو رعایت نکرده‌ای و نکاتی از این دست، اما دیدم قضیه چیز دیگری است و ممیزی‌ها از جای دیگری است و به نظر آمد که نمی‌توان زیر بار این ممیزی‌ها رفت، چون این کار یک کار فرسایشی است و اعمال این ممیزی‌ها یکی از فرسایشی‌ترین کار‌هایی است که یک کارگردان باید برای دو اجرای عمومی در یک جشنواره انجام دهد و مطمئن‌ترین و معقول‌ترین تصمیم این بود که گرفته شد.

چه انتظاری از مدیر مرکز هنر‌های نمایشی دارید؟
الان واکنش مدیرکل مشخص می‌کند که از این انصراف راضی یا ناراضی هستند. اگر آن‌ها راضی نباشند، روی حرفشان می‌ایستند و تحت‌تأثیر هیچ نامه‌ای قرار نخواهند گرفت و در اجرای جشنواره نیز از ما می‌خواهند که بنابر همان‌چیزی که در اجرای عمومی تأیید شده‌ایم، حضور داشته باشیم. اگر هم از این تصمیم و انصراف خشنود باشند که دیگر هیچ واکنشی نخواهند داشت.

فکر کنم شما هم از آن دسته کارگردانان و نمایش‌نامه‌نویسانی باشید که از طریق تئاتر فجر مطرح شده‌اید؟
درواقع ما نسلی از جوانانی بودیم که در دوره اصلاحات در جشنواره‌های تئاتر فجر حضور یافتیم و مطرح شدیم و جشنواره فجر نیز برای همه ما یک سکوی پرتاب بود که از سال ٧٦ تا ٨٣ چنین روالی شکل گرفت و همه ما در فضایی نیمه‌باز متن‌هایمان را اجرا کردیم؛ اما این روی خوب آن بود و رفته‌رفته چند روی دیگر هم نشان داد که گویا برای همه پدیده‌ها یک روی خوب هست و روی‌های دیگر که تئاتر هم از آن مستثنا نیست.
به‌همین‌دلیل سال‌های بعد تئاتر فجر اُفت کرد. به‌هر‌حال جشنواره هم مثل همان جنبشی است که فرزندانی را متولد می‌کند و بعد فرزندانش را می‌خورد و از بین می‌برد و اعتنایی هم نمی‌شود که این‌ها از خودش هستند. الان هم جشنواره دارد حفظ ظاهر و پوسته می‌کند تا اینکه بخواهد جریان‌سازی کند و با آنکه این جشنواره از جوان‌سالی‌اش عبور کرده و پا به میان‌سالی گذاشته است.
اما هنوز نمی‌تواند جریان‌ساز و تعیین‌کننده تئاتر ما باشد و نمی‌تواند هویت تئاتری ما را مشخص کند و شناسنامه فرهنگی‌مان به شمار آید. به‌همین‌دلیل نمی‌تواند نماینده تام و تمام افکار و ایده‌ها و آرمان‌های ما باشد و در حقیقت دیگر آنانی که به جشنواره تئاتر فجر اعتبار می‌بخشیدند، از آن دور شده یا کنار گذاشته شده‌اند.

آیا برای حضور در جشنواره سال جاری حمایت مالی درخوری هم در نظر گرفته شده است؟
طبق فراخوان به لحاظ مالی از شش تا ١٢ میلیون بنا بر نیاز‌ها و وسعت کار‌ها پرداخت خواهد شد؛ اما اگر قرار باشد ما حضور داشته باشیم، با توجه به اینکه دکورمان را دپو نکرده‌ایم؛ چون جایی برای این منظور نداشته‌ایم، بخش عمده‌ای از این هزینه صرف ساخت دوباره دکور خواهد شد؛ بنابراین چیزی نمی‌ماند که بخواهیم دستمزد همکاران را بپردازیم.

نگرانی این روزهایت در تئاتر ایران چیست؟
من نگرانی‌ام همانا بی‌اعتنایی و بی‌توجهی و حذف تئاتر اجتماعی، مستقل و منتقد است؛ چون این روز‌ها به شکلی دیوانه‌وار همه گرایش پیدا کرده اند به سمت تجارت و نگاهی یک‌سویه به گیشه دارند و این قضیه به تئاتر منتقد ضربه می‌زند و الان نمی‌شود به هر قیمت تئاتر کار کرد و باید همه‌چیز تحت همان شرایط انسانی و اجتماعی برای تئاتر وجود داشته باشد و این تاجران تئاتر به همه چیز لطمه می‌زنند و از طرف دیگر بی‌اعتنایی و بی‌توجهی مسئولان که نمی‌دانم آگاهانه یا ناآگاهانه است، به بدنه تئاتر اجتماعی بیشتر لطمه خواهد زد.
در‌حالی‌که تنها تئاتر اجتماعی می‌تواند شناسنامه ما باشد و هر چقدر هم از متون ترجمه و اقتباسی استفاده کنیم، در نهایت این‌ها شناسنامه فرهنگی ما نمی‌شوند و این اجتماعیات و اخلاق و رفتار و انسان روزگار ماست که بعد‌ها در نمایش‌نامه‌نویسی شناسنامه‌های ما را خواهند ساخت.
نگرانی‌ام بسیار عمیق است؛ دیگر دوستان نمایش‌نامه‌نویس یا نمی‌نویسند یا خسته شده اند یا اساسا ریل را عوض کرده اند و مسیر دیگری را دارند می‌روند که اسفناک و نگران‌کننده است. اگر فکری برای تئاتر اجتماعی نشود، این شناسنامه گم‌و‌گور خواهد شد و ما دچار فضای هولناکی خواهیم شد که ما را با خلأ مواجه خواهد کرد و این جبران‌ناپذیر خواهد بود.
به‌هر‌حال نمایش‌نامه‌نویسان و کارگردانان تئاتر اجتماعی نیاز‌های اقتصادی دارند و این‌ها برای تدریس در دانشگاه‌ها سفارش نمی‌شوند که حقوق‌های آن‌چنانی هم بگیرند؛ در‌حالی‌که آن سفارش‌شوندگان متأسفانه اتیکت هنرمند هم دارند و این‌ها خود زمینه‌ساز همان فضای تجارت در تئاتر خواهند شد و در مقابل بویی از تئاتر اجتماعی به مشام نخواهد رسید.

حرف آخر؟
این اتفاق اگر امروز برای من هست، فردا و پس‌فردا برای همکارانم تکرار خواهد شد؛ از همه می‌خواهم نسبت به آن کنش‌مند باشند و اینکه اگر قرار باشد نهادی بیرون از اداره کل در نمایش‌نامه‌ها و اجرا‌ها مداخله کند، این دیگر بسیار دردناک است و این مسئله جمعی و حرفه‌ای است که گریبان همه را خواهد گرفت.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید