«سد معبر»؛ داستان آدمهای کف خیابان
در حسرت این مانده بودم که یک کارگردان یک موقعیتی را درست تشریح کند. حتی گاهی اضافهکاری نکند. اصلا گاهی اوقات حرف نزند. یک سکانسی در فیلم هست بدون اینکه منو محسن با هم حرف بزنیم او به من نگاه کرد و گفت: میدانم حامد منظورم را متوجه شدی و گرفتیم.
کد خبر :
۴۸۶۸۶
بازدید :
۱۷۵۷
دومین فیلم محسن قرایی به طبقهای از اجتماع میپردازد که آدمهای قصه آن را در اطرافمان زیاد میبینیم. سدمعبر روایت آدمهای پیرامون ماست آنها را زیاد میبینیم، ولی به زندگیشان نگاه نمیکنیم. «سد معبر» با قصه ملموس از زندگی دستفروشها و البته با تلخی زیاد و بازیهای باورپذیر و اجرای مناسب نمونه یک فیلم استاندارد است که این روزها به خوبی با مخاطب خود ارتباط برقرار کرده است.
به بهانه اکران این فیلم گفتوگوی ما را با حامد بهداد و باران کوثری بازیگران و محسن قرایی کارگردان فیلم از نظر میگذرانید.
بحث را از نوع بازی حامد بهداد در فیلم «سد معبر» شروع کنیم. آقای بهداد تعریفی که شما از قاسم نصیری ارایه میدهید چقدر با کاراکترهای دیگری که بازی کردید متفاوت است؟ کما اینکه به نظرم میآید حامد بهداد چنین شخصیتهایی را در کارنامه خود دارد و قاسم نصیری را نمیتوانیم مجزای از دیگر بازیهای او بدانیم.
حامد بهداد: شاید در وهله اول به نظر برسد که این همان نقطهای است که به قول خودمانیها ما احتمالا یک چرخ عباسی زدیم و دوباره سر آن نقطه تلاقی سابق رسیدیم. این صحبت من مثل این میماند که ما پارسال سر چهارراه یکبار همدیگر را میبینیم و سال بعد یکبار دیگر سر همین چهار همدیگر را میبینیم؛ مهم اینجاست که ما دیگر آن آدمهای سابق نیستیم. بازی من در این فیلم ظاهرا شبیه همان فرمهایی است که پیشتر ارایه دادم، اما این بازی بیشتر از هر چیز وابسته به تحلیل است.
البته به این نکته باید اشاره کرد که کاراکتر قاسم در این فیلم وجهه دیگری از نوع بازی حامد بهداد را برملا میکند.
حامد بهداد: ببینید! اینکه فرم این کاراکتر شباهت بیرونی با نقشهای سابقی که در فیلمها به عهده داشتم دارد معتقدم صرفا در حد یک شباهت باقی میماند.
اما چه چیزی باعث جذب نقش قاسم نصیری برای شما شد؟
حامد بهداد: آن چیزی که باعث جذب نقش توسط بازیگر میشود به نظرم نکته بسیار مهمی است. طبیعتا اگر شرایط جامعومانع باشد آن فاکتور برای بازی تحلیل و آنالیز میشود؛ اما جامعهشناسی نقش هم اهمیت زیادی دارد؛ معتقدم وقتی از یک عددی رد میشویم و از یک مرز شعور عبور میکنیم یا وقتیکه پس رفت میکنیم یا نسبت به مسائل اطراف و جامعه سر و بیحس میشویم؛ این حس در سمتی که داریم و شغلمان شرایط مشابه را رقم میزند، اما از طرف دیگر در شعور و آنالیزمان دچار نوعی شوخطبعی میشویم.
فرض بگیریم در تحلیل نسبت به مسائل جامعه اطراف بیحس میشویم ولی طناز هم میشویم چرا که نمیتوانیم فریاد و اعتراض خود را بروز دهیم. در حقیقت یک نوع برونفکنی و واکنش منفی عصبی، اما با شکل دیگر. مسائل را برای ما چیپ و کوچک جلوه میدهد و از آنها خنده و شوخی استخراج میکند؛ در این میان ناگهان به پست تو به عنوان بازیگر یک فیلم کمدی بخورد که درواقع شرایط عصبی تو را بتواند به عنوان یک بازیگر تامین کند.
یعنی تخلیه روحی
حامد بهداد: به نظر من این یعنی تویی که به یک شعوری از طنازی رسیدی، تویی که واکنشت شکل دیگری گرفته، حالا به عنوان بازیگر میتوانی همان واکنش را بازیگری کنی، همان واکنشی را که زندگی میکردی، همان واکنشی که تو را ظاهرا خنثی کرده بود. همان واکنشی که باعث پسرفت تو شده بود وتو را بیخیال جلوه میداد حالا آنالیز تو را شوخطبع کرده، طناز کرده. در رابطه با فیلمهای اجتماعی هم وضع همینگونه است.
یعنی تخلیه روحی
حامد بهداد: به نظر من این یعنی تویی که به یک شعوری از طنازی رسیدی، تویی که واکنشت شکل دیگری گرفته، حالا به عنوان بازیگر میتوانی همان واکنش را بازیگری کنی، همان واکنشی را که زندگی میکردی، همان واکنشی که تو را ظاهرا خنثی کرده بود. همان واکنشی که باعث پسرفت تو شده بود وتو را بیخیال جلوه میداد حالا آنالیز تو را شوخطبع کرده، طناز کرده. در رابطه با فیلمهای اجتماعی هم وضع همینگونه است.
ممکن است ظاهر بازی من همان شکل گذشته باشد، اما من به عنوان قرینه ادبی به آن نگاه میکنم یا از تلاقی آدمها سر چهارراه که آدمهای گذشته نیستند و درنهایت این معنی را برایم متبادر میکند که نسبت به حوادثی که در جامعه اتفاق افتاده تحلیل جدید در اندرونی من بازیگر یا عوامل فیلم به وجود آمده.
چه آنکسی که سرمایه ساخت فیلم را میگذارد و چه کسی که خود فیلم را میسازد و همینطور دیگر عوامل همه دستبه دست هم میدهد تا از یک فکر مشابه، از یک تحلیل مشابه، دچار انسجام یک اثر شوند و یک فیلم سینمایی را میسازند که سر تحلیلش همه باهم متفقالقول هستند. کوتاه اگر بخواهم بگویم اینکه شرایط جدید تحلیل جدید را برای عوامل فیلم رقم میزند.
قاسم نصیری خیلی دور از آدمهای اجتماع ما نیست وقتی او را بر پرده میبینیم کاملا قابللمس است. میخواهم ببینم برای رسیدن به این کاراکتر چقدر از دادههایتان استفاده کردید؟
حامد بهداد: قصه این است که این دادهها در اطراف من نیستند، بلکه در درون من هستند. شما در درونت بین قطب شر و خیر، سیاهوسفید که تقسیم به خاکستریهای انواع و اقسام میشوی هزار شخصیت سراغ داری، بهشدت میتوانی ناامن باشی وقتی کسی به تو اعتماد میکند؛ میتوانی خائن باشی وقتی کسی به تو اعتماد میکند؛ شما خود همان آدمی؛ از دادهها ظرفیت و پتانسیل خودت داری استفاده میکنی؛ شما، من و همه ما انواع و اقسام کاراکترها راداریم زندگی میکنیم، این در ما هست قرار نیست ما دور برویم.
قاسم نصیری خیلی دور از آدمهای اجتماع ما نیست وقتی او را بر پرده میبینیم کاملا قابللمس است. میخواهم ببینم برای رسیدن به این کاراکتر چقدر از دادههایتان استفاده کردید؟
حامد بهداد: قصه این است که این دادهها در اطراف من نیستند، بلکه در درون من هستند. شما در درونت بین قطب شر و خیر، سیاهوسفید که تقسیم به خاکستریهای انواع و اقسام میشوی هزار شخصیت سراغ داری، بهشدت میتوانی ناامن باشی وقتی کسی به تو اعتماد میکند؛ میتوانی خائن باشی وقتی کسی به تو اعتماد میکند؛ شما خود همان آدمی؛ از دادهها ظرفیت و پتانسیل خودت داری استفاده میکنی؛ شما، من و همه ما انواع و اقسام کاراکترها راداریم زندگی میکنیم، این در ما هست قرار نیست ما دور برویم.
یک داده کوچک میتواند دیوی بزرگ در درون ما را روشن کند تا به آن بپردازیم؛ یک آدرس کوچک یک فیلمنامه کوچک ویک قصه کوچک یا نگاه کوچک به جامعه که متاسفانه دیگر این آدرسها کوچک نیستند خیلی بزرگشده اختلاسها، دزدیها، پنهانکاریها خیانت، جنایت دروغ و دروغ ابعادش آنقدرکلان شده که دامان و گلو و گریبان ما را سالهاست گرفته؛ آنها تبدیل به ما و ما تبدیل به آنها شدیم. اصلا دور از ما نیست.
هرگز لازم نیست فرافکنی کنیم و آن را به جامعه ربط دهیم. کافی است کمی انصاف داشته باشیم و ببینیم همانقدر خودمان خبیث، دروغگو، آلوده و قربانی هستیم.
آقای قرایی فیلم اول شما «خسته نباشید» از یک فضا و دنیای خاص و متفاوت از فیلم «سد معبر» برخوردار است با در نظر گرفتن این شرایط که «خسته نباشید» فیلم اول شما و با همراهی افشین هاشمی ساخته شد؛ ضمن اینکه این را هم در نظر بگیرید که شاید شرایط شما را به سمت ساخت فیلم اول سوق داد.
محسن قرایی: خیر «خسته نباشید» هم انتخاب خودمان بود. اینکه فضای این دو فیلم باهم تفاوت دارد معنیاش این نیست که «خسته نباشید» انتخاب ما نبود. طرح آن فیلم توسط آقای میر کریمی به ما پیشنهاد شد من و افشین هاشمی طرح را دوست داشتیم و آقای رضایی راد به عنوان فیلمنامهنویس طرح را نوشتند؛ در تمام پروسه نگارش کنارشان بودم و بهمانند «سد معبر» با آنها ارتباط نزدیکی داشتم. همچنان هم «خسته نباشید» را دوست دارم.
چرا حامد بهداد را به عنوان شخصیت اصلی برای این فیلم انتخاب کردید؟
محسن قرایی: قاسم نصیری کاراکتر اصلی فیلم پیچیدگیهای شخصیتی فراوانی دارد، چه در ظاهر و چه در درون. قاسم نصیری بهظاهر شخصیت برونگراست، اما در طول فیلم میبینیم که مسائل بسیار زیاد در درونش میگذرد.
آقای قرایی فیلم اول شما «خسته نباشید» از یک فضا و دنیای خاص و متفاوت از فیلم «سد معبر» برخوردار است با در نظر گرفتن این شرایط که «خسته نباشید» فیلم اول شما و با همراهی افشین هاشمی ساخته شد؛ ضمن اینکه این را هم در نظر بگیرید که شاید شرایط شما را به سمت ساخت فیلم اول سوق داد.
محسن قرایی: خیر «خسته نباشید» هم انتخاب خودمان بود. اینکه فضای این دو فیلم باهم تفاوت دارد معنیاش این نیست که «خسته نباشید» انتخاب ما نبود. طرح آن فیلم توسط آقای میر کریمی به ما پیشنهاد شد من و افشین هاشمی طرح را دوست داشتیم و آقای رضایی راد به عنوان فیلمنامهنویس طرح را نوشتند؛ در تمام پروسه نگارش کنارشان بودم و بهمانند «سد معبر» با آنها ارتباط نزدیکی داشتم. همچنان هم «خسته نباشید» را دوست دارم.
چرا حامد بهداد را به عنوان شخصیت اصلی برای این فیلم انتخاب کردید؟
محسن قرایی: قاسم نصیری کاراکتر اصلی فیلم پیچیدگیهای شخصیتی فراوانی دارد، چه در ظاهر و چه در درون. قاسم نصیری بهظاهر شخصیت برونگراست، اما در طول فیلم میبینیم که مسائل بسیار زیاد در درونش میگذرد.
برای من درآمدن فضای درون این شخصیت خیلی مهم بود و معتقدم چنین پرداختی خیلی کار را برای بازیگر پیچیده میکند. برای این شکل از شخصیتپردازی من انتخابهای زیادی نداشتم تعداد بازیگرهایی که بتوانند این کاراکتر را با این پیچیدگی بازی کنند خیلی کم است و به نظرم کس دیگری جز حامد بهداد توان اجرای این نقش را نداشت.
آقا ی بهداد کاراکتر قاسم نصیری در فیلم سدمعبر پر از افتوخیزهای پیشبینینشده است. این شخصیت بعضی لحظهها درونگرا و بعضی قسمتهای فیلم برونگرا میشود و بدون هیچگونه اغراقی نمایش خوبی از قاسم نصیری ارایه دادید.
حامد بهداد: بله کاراکتر قاسم نصیری پر از فراز و نشیب است و برای رسیدن به چنین کاراکتری هم در روخوانی و هم در فیلمبرداری با کمک محسن قرایی و اجرای خوبی که داشت به آن رسیدیم.
آقا ی بهداد کاراکتر قاسم نصیری در فیلم سدمعبر پر از افتوخیزهای پیشبینینشده است. این شخصیت بعضی لحظهها درونگرا و بعضی قسمتهای فیلم برونگرا میشود و بدون هیچگونه اغراقی نمایش خوبی از قاسم نصیری ارایه دادید.
حامد بهداد: بله کاراکتر قاسم نصیری پر از فراز و نشیب است و برای رسیدن به چنین کاراکتری هم در روخوانی و هم در فیلمبرداری با کمک محسن قرایی و اجرای خوبی که داشت به آن رسیدیم.
وقتی فیلمنامه خوبی برای کار باشد بازی و مدیریتش هم راحت است. بعضی فیلمنامهها نه موقعیت و نه شخصیتها به تو برای ایفای نقش مناسب کمک نمیکند و وقتی کسی هم که به عنوان فیلمساز و بازیگردان بالای کار قرار میگیرد تبحر نداشته باشد وضع بدتر هم میشود؛ اما آنچه مسلم است «سد معبر» سند خوبی از فراز و نشیبهاست.
آقای قرایی از ابتدا نقش قاسم نصیری را برای حامد بهداد نوشته بودید؟
محسن قرایی: بله از ابتدا طرح را با تصور و تخیل حامد بهداد نوشتیم.
با اعتراف به اینکه حامد بهداد بازی منحصربهفردی در فیلم «سد معبر» ارایه داده، اما همه میدانیم بازیگری است که ویژگی برجسته بازی وی برونگرایی است. این دلهره برای شما پیش نیامد که شخصیت قاسم نصیری از حامد بهداد دوباره کاراکتری عاصی و بهشدت برونگرا که اغلب به نقشهایش شبیه است را به مخاطب ارایه دهد؟
محسن قرایی: من واژه برونگرا را واژه غلطی برای بازی حامد بهداد در این فیلم میدانم. لزوما کاراکتر عاصی اگر جایی عصبی باشد و فریاد میزند معنی برونگرا ندارد و به همان میزان شخصیتی که سکوت میکند و دیالوگ ندارد لزوما درونگرا نیست. به نظرم این خطکشی، خطکشی درستی نیست.
پس اگر کاراکتر قاسم نصیری برونگرا و عصبی نیست چه ویژگیای دارد؟
محسن قرایی: راجع به این کاراکتر معتقدم قاسم نصیری از مرز عصبیت عبور کرده و حامد بهداد باید مرحله پس از عصبیت را برای ما بازی کند. قاسم نصیری مامور سد معبری است که جایی که کار میکند را دوست ندارد؛ در آنجا کارکرده با آدمها درگیر شده و الان دارد دیه میدهد در واقع دلش نمیخواهد این شغل را داشته باشد. دیالوگ فیلم که میگوید: «سوراخ را از آنطرف باز بذار تا در برن» قاسم ساختوپاخت میکند، چون حوصله ندارد با دستفروشها درگیر شود؛ کسی که کارش را دوست دارد با آدمها درگیر میشود.
آقای قرایی از ابتدا نقش قاسم نصیری را برای حامد بهداد نوشته بودید؟
محسن قرایی: بله از ابتدا طرح را با تصور و تخیل حامد بهداد نوشتیم.
با اعتراف به اینکه حامد بهداد بازی منحصربهفردی در فیلم «سد معبر» ارایه داده، اما همه میدانیم بازیگری است که ویژگی برجسته بازی وی برونگرایی است. این دلهره برای شما پیش نیامد که شخصیت قاسم نصیری از حامد بهداد دوباره کاراکتری عاصی و بهشدت برونگرا که اغلب به نقشهایش شبیه است را به مخاطب ارایه دهد؟
محسن قرایی: من واژه برونگرا را واژه غلطی برای بازی حامد بهداد در این فیلم میدانم. لزوما کاراکتر عاصی اگر جایی عصبی باشد و فریاد میزند معنی برونگرا ندارد و به همان میزان شخصیتی که سکوت میکند و دیالوگ ندارد لزوما درونگرا نیست. به نظرم این خطکشی، خطکشی درستی نیست.
پس اگر کاراکتر قاسم نصیری برونگرا و عصبی نیست چه ویژگیای دارد؟
محسن قرایی: راجع به این کاراکتر معتقدم قاسم نصیری از مرز عصبیت عبور کرده و حامد بهداد باید مرحله پس از عصبیت را برای ما بازی کند. قاسم نصیری مامور سد معبری است که جایی که کار میکند را دوست ندارد؛ در آنجا کارکرده با آدمها درگیر شده و الان دارد دیه میدهد در واقع دلش نمیخواهد این شغل را داشته باشد. دیالوگ فیلم که میگوید: «سوراخ را از آنطرف باز بذار تا در برن» قاسم ساختوپاخت میکند، چون حوصله ندارد با دستفروشها درگیر شود؛ کسی که کارش را دوست دارد با آدمها درگیر میشود.
به نظر من این نقطه تمایز با نقشهای مشابه حامد بهداد است وقتی صحبت از مامور سد معبر میشود یعنی کسی که عصبی است؛ اما قاسم جایی عصبی میشود که به او فشارهایی از بیرون وارد میشود این عصبیت از درونش نیست. کما اینکه میبینیم بدون فشار راحت زندگی خودش را میکند قاسم در خانه بدون درگیری با زنش و خانوادهاش با خواهر و برادرها در صلح و صفا زندگی میکند.
داستان این فیلم برگرفته از ماجرای واقعی است؟
محسن قرایی: خیر داستان این فیلم واقعی نیست.
اما داستان «سد معبر» داستان آدمهایی است که ما آنها را زیاد در سطح جامعه میبینیم. بهواسطه شغل وزندگی روزمره چنین مشاغلی را زیاد میبینیم در مترو در خیابانها زیاد میبینیم درد اجتماع است. بارها در مترو دیدم که به آنها حمله و به چشم دیدم که ناجوانمردانه با آنها برخورد میشود. اتفاقا در مترو هم قتلی در رابطه با همین موضوع اتفاق افتاد که دستفروش خود را زیر قطار میاندازد. واقع بینانه نگاه کنیم یکجور درد اجتماع است.
محسن قرایی: این ایده پیشازاین اتفاقها شکل گرفت.
چه سالی؟
محسن قرایی: سال ٩٢. داستان کوتاهی خوانده بودم که ربطی به داستان سد معبر نداشت؛ قصه پلیسی که با آدم فقیر در خیابان برخورد بدی میکند. این قصه جرقه دوری بود. ضمن اینکه آنجایی که زندگی میکردم پر از دستفروش بود و به چشم میدیدم درگیریها و ساختوپاختهای دستفروشها را.
داستان این فیلم برگرفته از ماجرای واقعی است؟
محسن قرایی: خیر داستان این فیلم واقعی نیست.
اما داستان «سد معبر» داستان آدمهایی است که ما آنها را زیاد در سطح جامعه میبینیم. بهواسطه شغل وزندگی روزمره چنین مشاغلی را زیاد میبینیم در مترو در خیابانها زیاد میبینیم درد اجتماع است. بارها در مترو دیدم که به آنها حمله و به چشم دیدم که ناجوانمردانه با آنها برخورد میشود. اتفاقا در مترو هم قتلی در رابطه با همین موضوع اتفاق افتاد که دستفروش خود را زیر قطار میاندازد. واقع بینانه نگاه کنیم یکجور درد اجتماع است.
محسن قرایی: این ایده پیشازاین اتفاقها شکل گرفت.
چه سالی؟
محسن قرایی: سال ٩٢. داستان کوتاهی خوانده بودم که ربطی به داستان سد معبر نداشت؛ قصه پلیسی که با آدم فقیر در خیابان برخورد بدی میکند. این قصه جرقه دوری بود. ضمن اینکه آنجایی که زندگی میکردم پر از دستفروش بود و به چشم میدیدم درگیریها و ساختوپاختهای دستفروشها را.
به نظرم آمد که قصه بستر خوبی است که بر اساسش درامی شکل بگیرد. چون به نظرم هم فضا نو بود هم آدمها جدید بودند و هم اینکه معادلات جامعه تهران امروز در قصه بود و اینکه هرروز این معادلات پیچیدهتر میشود. به نظرم آمد که این موضوع بستر خوبی است تا راجع به آن فیلم ساخته شود. بخش دیگری از جذابیت که این کار برایم داشت اینکه دو آدم در یک طبقه به لحاظ مالی متفاوت نیستند و تقریبا نزدیک به هم هستند آنها باهم درگیر میشوند و حرف هم را میفهمند و به هم راست میگویند.
انتخاب سعید روستایی به عنوان نویسنده که باسابقه کاری ایشان آشنا هستیم این گمان را برای شما نداشت که «سد معبر» هم به تلخی کار او نزدیک شود؟
محسن قرایی: این فیلمنامه طرحش قبلتر از «ابد و یک روز» نوشتهشده زمانی که این فیلمنامه نوشته شد آقای روستایی حتی «ابد ویک روز» را ننوشته بود. من فیلمهای کوتاه ایشان را دیدم و به پیشنهاد خانم باران کوثری و نوید محمدزاده انتخابشان کردم تا فیلمنامه را بنویسند دو سه بار پیشتولید برای «سد معبر» انجام شد ولی به لحاظ مالی نتوانستیم به نتیجه برسیم؛ تا اینکه با همراهی آقای کامیار توانستیم فیلم «سد معبر» را بسازیم.
انتخاب سعید روستایی به عنوان نویسنده که باسابقه کاری ایشان آشنا هستیم این گمان را برای شما نداشت که «سد معبر» هم به تلخی کار او نزدیک شود؟
محسن قرایی: این فیلمنامه طرحش قبلتر از «ابد و یک روز» نوشتهشده زمانی که این فیلمنامه نوشته شد آقای روستایی حتی «ابد ویک روز» را ننوشته بود. من فیلمهای کوتاه ایشان را دیدم و به پیشنهاد خانم باران کوثری و نوید محمدزاده انتخابشان کردم تا فیلمنامه را بنویسند دو سه بار پیشتولید برای «سد معبر» انجام شد ولی به لحاظ مالی نتوانستیم به نتیجه برسیم؛ تا اینکه با همراهی آقای کامیار توانستیم فیلم «سد معبر» را بسازیم.
ضمن اینکه اصلا ترسی هم وجود نداشت، چون «سد معبر» هم به لحاظ اجرا و هم فضا متفاوت از «ابد و یک روز» است. آنها ربطی به هم ندارند.
خانم کوثری در فیلم سد معبر شما کاراکتر نرگس را بر عهده داشتید؛ فکر میکنم برای شما بازی در این نقش جدید نبود؟
باران کوثری: به نظر شما شبیه کدام نقش در فیلمهایی که بازی کردم بودم؟
کاراکتر شما در فیلم «شنل» برایم تداعی میشد.
باران کوثری: خیر شخصیت نرگس برای من خیلی جدید بود؛ ضمن اینکه به خاطر رفاقت و کار کردن زیاد با محسن قرایی و حامد بهداد تلاش کردیم شخصیت جدید ارایه دهیم. وسواسهای ما این بود که لحنم شبیه و نزدیک به دیگر شخصیتهایی که بازی کردم نشود و از آنها دور باشم. نرگس برای خود من متفاوتترین نقش است. نکته دیگر اینکه طبقه اجتماعی دو فیلم «شنل» و «سد معبر» باهم فرق میکنند.
محسن قرایی: به نظرم کاراکتر نرگس در فیلم «سد معبر» زن خانهداری است که بهظاهر مظلوم نشان داده میشود و شاید در نگاه اول توسریخور هم باشد و در وهله اول فکر کنیم که این مرد خانه است که خانه را اداره میکند؛ اما در ادامه میبینیم که قاسم بهشدت از همسرش میترسد و درواقع این نرگس است که خانه را با نوعی محبت توام با مدیریت اداره میکند. قاسم نصیری مردی است که در بیرون خانه هم از او میترسند چه دستفروشها و همکارانش؛ ولی در خانه او از همسرش میترسد.
نرگس دارای درک بیشتری است.
باران کوثری: نرگس آرامتر و بالغتر و مدیریتش بیشتر است.
محسن قرایی: به نظرم بهواسطه سنی که باران دارد و کاراکترهایی که تاکنون بازی کرده بیشتر دخترهای جوان بودند و اگر هم شخصیت زن جوان را بر عهده داشته و تابهحال در ایفای نقشهایش به این درک و توانایی اداره خانه و خانواده شاید نرسیده بود از این منظر نرگس در کارنامه باران متفاوت است.
باران کوثری: من ادعایی هم ندارم که هر نقشی که بازی میکنم با نقشهای دیگرم زمین تا آسمان فرق داشته باشد. ضمن اینکه سلیقه من به سمت فیلمهایی با موضوع زنان ستمکشیده نزدیکتر است؛ نه هراس دارم و نه ترسی که چنین نقشهایی را بر عهده بگیرم و تکرار کنم. در واقع کاراکتر نرگس بلوغی در اراده زندگی زناشویی دارد که به گفته محسن قرایی تابهحال چنین نقشی تجربه نکرده بودم.
حامد بهداد: اجازه بدهید راجع به نقش باران من کمی صحبت کنم؛ صحبتی که سر صحنه هنگام روخوانی میکردیم تقریبا برایمان مسجل بود اینهمه لایههای مختلف با ماسکهای متفاوت روی چهره قاسم نصیری که برای پیشبرد کارمان استفاده میکردیم تا به هدفمان برسیم. لازم داشتیم تا با سادگی و معصومیت آموخته با هوش کسی، چون نرگس همراه باشد، ما از قاسم تصویر یک دیو میبینیم در دروغگویی و بیرحمی چه زمانی که دیگران را قربانی دروغگویی خود میکند، چه زمانی که خودش قربانی پنهانکاری و دروغگویی میشود؛ اما میبینیم هر بار نرگس بهواسطه تحلیل و شعوری که نسبت به وقایع خانگی و خیابانی دارد بهسادگی و به زیبایی دروغها و زشتیها راندید میگیرد، یک وجه مشترک پنهانی بین نرگس و قاسم وجود دارد یک معرفه غیرقابلتوصیف در خانه بین آنها وجود دارد شاید به جرات بتوان گفت که آن عشق و دوست داشتن است چیزی شبیه به میل بچهدار شدن تنها قلابی است که قاسم را مغلوب نرگس میکند
درواقع نرگس با هوشمندیای که دارد همه جوانب زندگی را در نظر میگیرد و آن را مدیریت میکند.
حامد بهداد: ببینید الان وضعیت راستگویی و دروغ نگفتن و شهامت زندگی کردن در زنان جامعه بیشتر از مردان است؛ گرچه زنان بهظاهر ضعیفتر هستند و قربانی فقر و تجاوز و دروغ میشوند ولی به نظر من این مساله کاملا برعکس است و این زنان هستند که در جامعه ما قویتر هستند و میتوانند شرایط بهتر بعدی را رقم بزنند.
خانم کوثری در فیلم سد معبر شما کاراکتر نرگس را بر عهده داشتید؛ فکر میکنم برای شما بازی در این نقش جدید نبود؟
باران کوثری: به نظر شما شبیه کدام نقش در فیلمهایی که بازی کردم بودم؟
کاراکتر شما در فیلم «شنل» برایم تداعی میشد.
باران کوثری: خیر شخصیت نرگس برای من خیلی جدید بود؛ ضمن اینکه به خاطر رفاقت و کار کردن زیاد با محسن قرایی و حامد بهداد تلاش کردیم شخصیت جدید ارایه دهیم. وسواسهای ما این بود که لحنم شبیه و نزدیک به دیگر شخصیتهایی که بازی کردم نشود و از آنها دور باشم. نرگس برای خود من متفاوتترین نقش است. نکته دیگر اینکه طبقه اجتماعی دو فیلم «شنل» و «سد معبر» باهم فرق میکنند.
محسن قرایی: به نظرم کاراکتر نرگس در فیلم «سد معبر» زن خانهداری است که بهظاهر مظلوم نشان داده میشود و شاید در نگاه اول توسریخور هم باشد و در وهله اول فکر کنیم که این مرد خانه است که خانه را اداره میکند؛ اما در ادامه میبینیم که قاسم بهشدت از همسرش میترسد و درواقع این نرگس است که خانه را با نوعی محبت توام با مدیریت اداره میکند. قاسم نصیری مردی است که در بیرون خانه هم از او میترسند چه دستفروشها و همکارانش؛ ولی در خانه او از همسرش میترسد.
نرگس دارای درک بیشتری است.
باران کوثری: نرگس آرامتر و بالغتر و مدیریتش بیشتر است.
محسن قرایی: به نظرم بهواسطه سنی که باران دارد و کاراکترهایی که تاکنون بازی کرده بیشتر دخترهای جوان بودند و اگر هم شخصیت زن جوان را بر عهده داشته و تابهحال در ایفای نقشهایش به این درک و توانایی اداره خانه و خانواده شاید نرسیده بود از این منظر نرگس در کارنامه باران متفاوت است.
باران کوثری: من ادعایی هم ندارم که هر نقشی که بازی میکنم با نقشهای دیگرم زمین تا آسمان فرق داشته باشد. ضمن اینکه سلیقه من به سمت فیلمهایی با موضوع زنان ستمکشیده نزدیکتر است؛ نه هراس دارم و نه ترسی که چنین نقشهایی را بر عهده بگیرم و تکرار کنم. در واقع کاراکتر نرگس بلوغی در اراده زندگی زناشویی دارد که به گفته محسن قرایی تابهحال چنین نقشی تجربه نکرده بودم.
حامد بهداد: اجازه بدهید راجع به نقش باران من کمی صحبت کنم؛ صحبتی که سر صحنه هنگام روخوانی میکردیم تقریبا برایمان مسجل بود اینهمه لایههای مختلف با ماسکهای متفاوت روی چهره قاسم نصیری که برای پیشبرد کارمان استفاده میکردیم تا به هدفمان برسیم. لازم داشتیم تا با سادگی و معصومیت آموخته با هوش کسی، چون نرگس همراه باشد، ما از قاسم تصویر یک دیو میبینیم در دروغگویی و بیرحمی چه زمانی که دیگران را قربانی دروغگویی خود میکند، چه زمانی که خودش قربانی پنهانکاری و دروغگویی میشود؛ اما میبینیم هر بار نرگس بهواسطه تحلیل و شعوری که نسبت به وقایع خانگی و خیابانی دارد بهسادگی و به زیبایی دروغها و زشتیها راندید میگیرد، یک وجه مشترک پنهانی بین نرگس و قاسم وجود دارد یک معرفه غیرقابلتوصیف در خانه بین آنها وجود دارد شاید به جرات بتوان گفت که آن عشق و دوست داشتن است چیزی شبیه به میل بچهدار شدن تنها قلابی است که قاسم را مغلوب نرگس میکند
درواقع نرگس با هوشمندیای که دارد همه جوانب زندگی را در نظر میگیرد و آن را مدیریت میکند.
حامد بهداد: ببینید الان وضعیت راستگویی و دروغ نگفتن و شهامت زندگی کردن در زنان جامعه بیشتر از مردان است؛ گرچه زنان بهظاهر ضعیفتر هستند و قربانی فقر و تجاوز و دروغ میشوند ولی به نظر من این مساله کاملا برعکس است و این زنان هستند که در جامعه ما قویتر هستند و میتوانند شرایط بهتر بعدی را رقم بزنند.
به همین دلیل میبینیم شخصیتی که باران بازی میکند کاملا متفاوت است؛ او هیچوقت بدون اصطکاکی مغلوب دروغ قاسم نمیشود. او بهراحتی همهچیز برایش از پیش روشن است. آنقدر همهچیز برایش روشن است که هر تقلا و دست و پا زدن قاسم و دیگر اعضای خانواده برایش از اول پوچ است.
شاید به همین دلایل که میگویید شخصیت نرگس دچار اوج و حضیض هم نیست.
حامد بهداد: هیچوقت شخصیت نرگس را ما در طول فیلم دچار اوج و حضیض آنچنانی نمیبینیم؛ شاید به همین دلیل هم هست که نقشش کوتاه است؛ اما قطعا راجع به آنچه در آن زندگی مشاهده میکند از یک ثبات نظر برخوردار است و این قاسم و امثال قاسم و جامعه فیلم هستند که تقلای بیهوده میکنند درنهایت هم میبینیم که همهچیز منقلب میشود جز نرگس و این تکنیک بازیگر است که نقش را متفاوت میکند.
وقتی به گذشته و کارنامه باران کوثری نگاه میکنیم تنوع نقشهای زیادی میبینم و نکته مهمتر اینکه او اداواصول بعضی بازیگران مبنی برگزیده کاری را هم ندارد.
باران کوثری: من در معنای عموم بازیگر گزیدهکاری نیستم و به این نکته اعتقادی هم ندارم؛ دوست ندارم از بازیگری آنقدر دورباشم که وقتی برمیگردم همه شوکه شوند و بگویند بعد از دو سال باران دوباره آمد به نظر من این جرزنی است؛ من معتقدم شغلم بازیگری است و فکر میکنم که باید این کار را انجام دهم و در این مسیر هر فیلمی که در تضاد با عقاید و آرمانهای من نباشد و کیفیتش متوسط رو به بالا باشد و ضمن اینکه حوصله کار کردن هم داشته باشم قبول و بازی میکنم. یکبار گفتم بازهم میگویم یک الگو دارم و آنهم مریل استریب است که سالی دو بار فیلم بازی میکند ولی با هر حضورش آدم را به وجد میآورد.
بعضی از بازیگران کمکاری را ترجیح میدهند.
خیر من اینگونه فکر نمیکنم. اینکه آدم در کمکاری هیجانانگیز و متفاوت باشد به نظر من عجیب نیست ضمن اینکه مگر چقدر نقشهای مختلف در سینمای ایران ساخته میشود؛ به نظرم اصولا جریان نقد و جریان جشنواره بازیگرها و نویسندهها را به سمتی میبرد که راهی که قبلا جواب پس داده را دوباره بروند، انگار بازیگرها از ریسک اینکه در نقش جدید قرار بگیرند و نویسندهها هم نقشهای متفاوتی بنویسند هراس دارند.
شاید به همین دلایل که میگویید شخصیت نرگس دچار اوج و حضیض هم نیست.
حامد بهداد: هیچوقت شخصیت نرگس را ما در طول فیلم دچار اوج و حضیض آنچنانی نمیبینیم؛ شاید به همین دلیل هم هست که نقشش کوتاه است؛ اما قطعا راجع به آنچه در آن زندگی مشاهده میکند از یک ثبات نظر برخوردار است و این قاسم و امثال قاسم و جامعه فیلم هستند که تقلای بیهوده میکنند درنهایت هم میبینیم که همهچیز منقلب میشود جز نرگس و این تکنیک بازیگر است که نقش را متفاوت میکند.
وقتی به گذشته و کارنامه باران کوثری نگاه میکنیم تنوع نقشهای زیادی میبینم و نکته مهمتر اینکه او اداواصول بعضی بازیگران مبنی برگزیده کاری را هم ندارد.
باران کوثری: من در معنای عموم بازیگر گزیدهکاری نیستم و به این نکته اعتقادی هم ندارم؛ دوست ندارم از بازیگری آنقدر دورباشم که وقتی برمیگردم همه شوکه شوند و بگویند بعد از دو سال باران دوباره آمد به نظر من این جرزنی است؛ من معتقدم شغلم بازیگری است و فکر میکنم که باید این کار را انجام دهم و در این مسیر هر فیلمی که در تضاد با عقاید و آرمانهای من نباشد و کیفیتش متوسط رو به بالا باشد و ضمن اینکه حوصله کار کردن هم داشته باشم قبول و بازی میکنم. یکبار گفتم بازهم میگویم یک الگو دارم و آنهم مریل استریب است که سالی دو بار فیلم بازی میکند ولی با هر حضورش آدم را به وجد میآورد.
بعضی از بازیگران کمکاری را ترجیح میدهند.
خیر من اینگونه فکر نمیکنم. اینکه آدم در کمکاری هیجانانگیز و متفاوت باشد به نظر من عجیب نیست ضمن اینکه مگر چقدر نقشهای مختلف در سینمای ایران ساخته میشود؛ به نظرم اصولا جریان نقد و جریان جشنواره بازیگرها و نویسندهها را به سمتی میبرد که راهی که قبلا جواب پس داده را دوباره بروند، انگار بازیگرها از ریسک اینکه در نقش جدید قرار بگیرند و نویسندهها هم نقشهای متفاوتی بنویسند هراس دارند.
خوشحالم جایزه منتقدان در این زمینه متفاوت است و آنها جوایز بازیگری امسال را به حامد بهداد و لیلا حاتمی دادند. فقط میتوانم فکر کنم که جشنواره کور باید باشد که بازیهای خوب و درخشان برخی بازیگران را نبیند. نه فقط کاندید نکند که جایزه هم ندهد؛ اما در انجمن منتقدان چنین اتفاقهایی را نمیبینم.
آقای قرایی باران کوثری با کوتاهی نقش مشکلی نداشت؟
محسن قرایی: خیر؛ باران نقش را دوست داشت و ازآنجاییکه او همیشه کیفیت را بر کمیت ترجیح میدهد و همینکه باران همیشه به من لطف دارد به پروژه پیوست و باهم همکاری خوبی داشتیم.
خانم کوثری شما شرطی برای حضور در فیلم سد معبر نداشتید؟
باران کوثری: من با محسن زیاد کارکردم چه زمانی که برنامهریز بود و من دستیارش بودم و چه تئاتر کارگردانی میکرد و من بازیگرش بودم.
در چه فیلم دستیارش بودید؟
باران کوثری: «یه حبه قند»؛ طبیعتا هر فیلمی که محسن بسازد بیچون و چرا میپذیرم، چون به کارش اعتقاد دارم و از کار کردن با او لذت میبرم. جدا از این دو تا دلیل خوب داشتم هم خود محسن و همچنین حامد بهداد که بیچونوچرا میپذیرم کنار حامد بهداد بازی کنم، چون هر بار همکاری با حامد بهداد برای من تازگی دارد.
آقای قرایی باران کوثری با کوتاهی نقش مشکلی نداشت؟
محسن قرایی: خیر؛ باران نقش را دوست داشت و ازآنجاییکه او همیشه کیفیت را بر کمیت ترجیح میدهد و همینکه باران همیشه به من لطف دارد به پروژه پیوست و باهم همکاری خوبی داشتیم.
خانم کوثری شما شرطی برای حضور در فیلم سد معبر نداشتید؟
باران کوثری: من با محسن زیاد کارکردم چه زمانی که برنامهریز بود و من دستیارش بودم و چه تئاتر کارگردانی میکرد و من بازیگرش بودم.
در چه فیلم دستیارش بودید؟
باران کوثری: «یه حبه قند»؛ طبیعتا هر فیلمی که محسن بسازد بیچون و چرا میپذیرم، چون به کارش اعتقاد دارم و از کار کردن با او لذت میبرم. جدا از این دو تا دلیل خوب داشتم هم خود محسن و همچنین حامد بهداد که بیچونوچرا میپذیرم کنار حامد بهداد بازی کنم، چون هر بار همکاری با حامد بهداد برای من تازگی دارد.
البته اینها دلیل نمیشود که ارزش فیلمی، چون سد معبر را پایین بیاوریم من کاملا اعتقاد داشتم به فیلمی با این موضوعی که ساخته میشود؛ ضمن اینکه در این وانفسای تهیهکننده خوب دم آقای کامیار گرم که روی چنین فیلمهایی سرمایهگذاری میکنند.
آ قای بهداد و خانم کوثری چقدر با این طبقه و آدمهای آن (قاسم نصیری و نرگس) از نزدیک مواجه میشوید و با آنها آشنا هستید؟
باران کوثری: من زیاد مشاهده میکنم و زیاد آدم میبینم. با آدمها زیاد حرف میزنم؛ طبیعتا بهواسطه مامان و مستندهای مامان با این طبقه آشنا هستم و آنها رامی شناسم.
حامد بهداد: من از آن دسته جماعت و قماش نیستم و مثل باران کوثری از بالا به این موضوع نگاه نمیکنم؛ مادر باران فیلمساز و نویسنده خوبی است و بهشدت مستندساز خوبی هم هست؛ اما من مسائل اجتماعی را از بالا ندیدم؛ من مشرفبه موضوع نبودم. من خودم قربانی این موضوع هستم و تحت حمله اینجور مسائل قرار گرفتهام. شاید باورتان نشود منزل من درجایی بوده که این مسائل را دیدم و از این طبقه به من حمله شده است.
آ قای بهداد و خانم کوثری چقدر با این طبقه و آدمهای آن (قاسم نصیری و نرگس) از نزدیک مواجه میشوید و با آنها آشنا هستید؟
باران کوثری: من زیاد مشاهده میکنم و زیاد آدم میبینم. با آدمها زیاد حرف میزنم؛ طبیعتا بهواسطه مامان و مستندهای مامان با این طبقه آشنا هستم و آنها رامی شناسم.
حامد بهداد: من از آن دسته جماعت و قماش نیستم و مثل باران کوثری از بالا به این موضوع نگاه نمیکنم؛ مادر باران فیلمساز و نویسنده خوبی است و بهشدت مستندساز خوبی هم هست؛ اما من مسائل اجتماعی را از بالا ندیدم؛ من مشرفبه موضوع نبودم. من خودم قربانی این موضوع هستم و تحت حمله اینجور مسائل قرار گرفتهام. شاید باورتان نشود منزل من درجایی بوده که این مسائل را دیدم و از این طبقه به من حمله شده است.
آن عصبیتی که من از یک موضوع اجتماعی دارم و از آن رنج میبرم لبریز از خشم هستم و از تحلیل برخوردار نیستم؛ اما باران در خانهای بزرگ شد که معضل اجتماعی را تحلیل و تشریح میکند. من احساسش میکنم و وقتی احساسش میکنم فقط کافی است انعکاسش را برگردانم و بازگردانم و به مخاطب نشان دهم.
من این مشکلات را به چشم دیدهام و این طبقه را میشناسم خارج از گردآوری اطلاعات من است. من با اتفاقات موجود در جامعه درگیر میشوم و از بالا و باعقل سرد به آن نگاه نمیکنم. مشکلات را جز بهجز برای خودم تشریح و تحلیل و موشکافی نمیکنم آن را لمس میکنم.
میتوانیم بازی حامد بهداد در فیلم «سد معبر» را اوج بازی تلخ کارنامه او بدانیم؟
حامد بهداد: فیلم تلخ زیاد بازی کردم. تلختر از این هم بازی کردم.
تا این اندازه تلخ که زیر گوش کسی که نان شبش را از فروش عروسک کوچکی که در کنار خیابان میفروشد بزنید؟ قاسم به همکارش (علیرضا کمالی) میگوید پسر را پیش پدرش شرمنده کردی.
حامد بهداد: به نظرم تلختر از آن به کول کشیدن یک دختر است که به خاطر مساله بکارت او را دکتر میبردند. اینکه بخواهی از دختری هتک حرمت کنی و کسی را به کول بکشی لبریز از خشونت است. خانه دختر هم به همین اندازه شکننده است.
باید بپذیریم که صحنههای موجود در فیلم «سد معبر» با تلخی زیادی همراه است. در چنین صحنههایی گاهی پیش میآید که عوامل صحنه تحت تاثیر این سکانسها قرار بگیرند. صحنهای که شما نادر فلاح را روی زمین میکشید یا درگوشی به مرد دستفروش میزنید.
حامد بهداد: من به بازیهایم تکنیکی نگاه میکنم. برخلاف اینکه آدم پرشور و احساسی به نظر میآیم کاملا تکنیکی کار میکنم. اینکه عوامل پشتصحنه تحت تاثیر قرار بگیرند ازنظر من ارزش نیست. شاید عوامل فیلم خودشان چنین لحظههایی را تجربه کرده باشند، اما این صرفا ارزش نیست، اما آنچه برای من اهمیت دارد تحلیلی است که پس آن سکانس وجود دارد. گاهی پیش میآید که تحتتاثیر قرار بگیرم، اما آنچه برایم جذاب است بررسی سکانس مربوطه است.
محسن کیایی، بازیگر نقش مکمل در این فیلم بهخوبی با شما همراه است. محسن کیایی چند سالی میشود که توانایی خود را به بهترین شکل بروز میدهد.
حامد بهداد: محسن بازیگر خوبی است.
همینطور نادر فلاح؛ اما همواره این پرسش برای من وجود دارد که بازی روان نادر فلاح چرا دیده نمیشود؟
حامد بهداد: با نادر فلاح همکلاسی بودم او از دوستان قدیمی من است. نادر فوقالعاده است و اتفاقا بازیاش خوب دیده میشود. شرایط چهره و صورت نادر منحصربهفرد و خاص است. همینطور خانم گیتی قاسمی. همه بازیگران این فیلم خوب بودند.
قاسم نصیری در این فیلم محور قرار دارد و بهنوعی با همه آدمها در این فیلم در ارتباط است و رفتارش هم با هر شخصیت متفاوت است.
حامد بهداد: برای من در حال حاضر مهمترین چیز درگیر شدن با عواطف نقش نیست؛ آنچه برای من حائز اهمیت است آنالیز و تحلیل فیلمساز در این فیلم است که چقدر منطبق بر شرایط جامعه است. اینکه چقدر جامعه دروغگو و خواب و خنثی است و بهنوعی سر شده.
تجربه ثابت کرده فیلمهایی که به نقد موضوعات جامعه میپردازند با بیمهری از جانب مسوولان مواجه میشوند و شاید همین موضوع باعث شد که فیلم در جشنواره دیده نشد.
حامد بهداد: به نظر من «سد معبر» جزو همین فیلمهایی است که میگویید که بنا به دلایلی بطور ناخودآگاه نادیده گرفته شد.
شاید انگ سیاه نمایی به فیلم خورده که نادیده گرفتهشده است.
حامد بهداد: موضوع و مشکل دستفروشها سیاهنمایی است؟ اتفاقا فیلم مهر راستگویی دارد. نشانهگیری، نشانهگیری کاملا درستی است. چون مجیز کسی یا چیزی را نمیگوید. مشکلات موجود در فیلم نقدی بر قدرت دارد، نقدی بر رفتار ارگان مشخص دارد، تحلیلی بر رفتارهای آدمهای زمانه خود دارد، موردش صرفا راستگویی است نه سیاه نمایی.
فیلم سد معبر از مشکلات قشر طبقه پایین جامعه صحبت میکند که با مشکلات اقتصادی دست به گریبانند. چنین خشونتها و درگیریهایی نسبت به دستفروشها را اغلب در مکانهای مختلف شاهد هستیم. نکته جالب اینکه درگیریهای موجود در فیلم؛ ناخودآگاه ما را یاد اعتراضهایی که این اواخر در کشور شده میاندازد.
حامد بهداد: به نظر من این خوششانسی فیلمساز است؛ فیلمساز هوشیار است و نیم قدم از جامعه خود جلوتر است
ولی من معتقدم فیلم سد معبر دیر ساخته شد زودتر از اینها میتوانست ساخته شود.
حامد بهداد: شاید زودتر ساخته میشد، اما همزمان با اوج مشکلات اقتصادی مردم و این اعتراضها اکران نمیشد. اتفاقا الان زمان خوبی است که فیلمی که نقد یک موضوع اجتماعی است، روی پرده برود.
محسن قرایی: بههرحال پروسه ساخت فیلم «سد معبر» سه سال به طول انجامید از سال ٩٢ درگیر ساخت این فیلم بودم و خب شرایطش مهیا نشد. طبیعتا اگر زودتر ساخته میشد اتفاق بهتری برایش میافتاد. کماینکه وقتی طرح کار را مینوشتم هنوز این میزان ماجرای ماموران سد معبر و دستفروشها سوژه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نشده بود.
نکته دیگر اینکه حامد بهداد این اواخر کمکار شده به نظر میرسد خودش را سانسور میکند گاهی پیش میآمد در سال چند فیلم با فاصله از هم از شما به نمایش درمیآمد؛ اما امسال حتی فیلم «خودسر» را در جشنواره فجر ندارید؟
حامد بهداد: یک سال سفر بودم و این مسافرت باعث کمکاریام شد.
دلیل خاصی بر کمکاری وجود ندارد؟
حامد بهداد: دلیل خاصی وجود دارد ولی دلم نمیخواهد به آن فکر کنم.
به نظر میرسد در یکی، دو سال گذشته حامد بهداد با نوعی بیمهری مواجه شده.
حامد بهداد: بیشتر از یکی، دو سال اخیر است. شاید با یکی، دو انتخاب بد و انتخاب نکردنهای خوب شرایط را برای خودم سخت کردم.
نام میبرید؟
حامد بهداد: جز کدورت بین من و فیلمساز پیامدی ندارد، اما برای خودم درسی شده که خودم آن را میدانم. بیمهری هم بوده در سالهای گذشته دیدم، اما آدمی نیستم شرایط بیرون را در نظر نمیگیرم من بیشتر به دنبال خودم میگردم به دنبال این هستم تا کاستیهای درونم را از بین ببرم. منجر به کمکاری شده یا منجر به افت کیفیت شده.
بازیهای فیلم سد معبر بدون کوچکترین اغراقی از یک نوع یکدستی برخوردار است.
محسن قرایی: سعی کردم به بازیگرانی که انتخاب میکنم، دقت کنم ضمن اینکه تمرین و دورخوانی زیادی در پیشتولید داشتیم تمام صحنههای فیلم را یکبار در پلاتو و در پیشتولید که داشتیم مفصل تمرین میکردیم. کاملا همهچیز حسابشده بود و بداهه نداشتیم.
پرداخت به چنین موضوع اجتماعی چقدر برگرفته از ذهن جستوجوگر شماست؟
محسن قرایی: از هشت سال پیش این موضوع را به چشم میدیدم و لمس میکردم. بههرحال معضل فیلم «سد معبر» برآمده از شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی- اجتماعی مردم است اگر شرایط بهتری میبود کسی دستفروشی کنار خیابان نمیکرد و بیکاری وجود نداشت، آدمها انتخابهای بهتری داشتند این معضل در اکثر شهرهای بزرگ و کوچک وجود دارد معتقدم باید به آن پرداخته میشد؛ معضلی است که در اکثر شهرهای بزرگ و کوچک با آن مواجه هستیم.
حامد بهداد: به خدا قسم میخورم محسن قرایی خیلی فیلمساز خوبی است و راجعبه بازیگری زیاد میداند، حمید نعمتالله هم همینگونه است. جالب است بدانید که من مدتی بود در حسرت اینکه یک کارگردان با من درباره بازیگری درست حرف بزند، میسوختم.
میتوانیم بازی حامد بهداد در فیلم «سد معبر» را اوج بازی تلخ کارنامه او بدانیم؟
حامد بهداد: فیلم تلخ زیاد بازی کردم. تلختر از این هم بازی کردم.
تا این اندازه تلخ که زیر گوش کسی که نان شبش را از فروش عروسک کوچکی که در کنار خیابان میفروشد بزنید؟ قاسم به همکارش (علیرضا کمالی) میگوید پسر را پیش پدرش شرمنده کردی.
حامد بهداد: به نظرم تلختر از آن به کول کشیدن یک دختر است که به خاطر مساله بکارت او را دکتر میبردند. اینکه بخواهی از دختری هتک حرمت کنی و کسی را به کول بکشی لبریز از خشونت است. خانه دختر هم به همین اندازه شکننده است.
باید بپذیریم که صحنههای موجود در فیلم «سد معبر» با تلخی زیادی همراه است. در چنین صحنههایی گاهی پیش میآید که عوامل صحنه تحت تاثیر این سکانسها قرار بگیرند. صحنهای که شما نادر فلاح را روی زمین میکشید یا درگوشی به مرد دستفروش میزنید.
حامد بهداد: من به بازیهایم تکنیکی نگاه میکنم. برخلاف اینکه آدم پرشور و احساسی به نظر میآیم کاملا تکنیکی کار میکنم. اینکه عوامل پشتصحنه تحت تاثیر قرار بگیرند ازنظر من ارزش نیست. شاید عوامل فیلم خودشان چنین لحظههایی را تجربه کرده باشند، اما این صرفا ارزش نیست، اما آنچه برای من اهمیت دارد تحلیلی است که پس آن سکانس وجود دارد. گاهی پیش میآید که تحتتاثیر قرار بگیرم، اما آنچه برایم جذاب است بررسی سکانس مربوطه است.
محسن کیایی، بازیگر نقش مکمل در این فیلم بهخوبی با شما همراه است. محسن کیایی چند سالی میشود که توانایی خود را به بهترین شکل بروز میدهد.
حامد بهداد: محسن بازیگر خوبی است.
همینطور نادر فلاح؛ اما همواره این پرسش برای من وجود دارد که بازی روان نادر فلاح چرا دیده نمیشود؟
حامد بهداد: با نادر فلاح همکلاسی بودم او از دوستان قدیمی من است. نادر فوقالعاده است و اتفاقا بازیاش خوب دیده میشود. شرایط چهره و صورت نادر منحصربهفرد و خاص است. همینطور خانم گیتی قاسمی. همه بازیگران این فیلم خوب بودند.
قاسم نصیری در این فیلم محور قرار دارد و بهنوعی با همه آدمها در این فیلم در ارتباط است و رفتارش هم با هر شخصیت متفاوت است.
حامد بهداد: برای من در حال حاضر مهمترین چیز درگیر شدن با عواطف نقش نیست؛ آنچه برای من حائز اهمیت است آنالیز و تحلیل فیلمساز در این فیلم است که چقدر منطبق بر شرایط جامعه است. اینکه چقدر جامعه دروغگو و خواب و خنثی است و بهنوعی سر شده.
تجربه ثابت کرده فیلمهایی که به نقد موضوعات جامعه میپردازند با بیمهری از جانب مسوولان مواجه میشوند و شاید همین موضوع باعث شد که فیلم در جشنواره دیده نشد.
حامد بهداد: به نظر من «سد معبر» جزو همین فیلمهایی است که میگویید که بنا به دلایلی بطور ناخودآگاه نادیده گرفته شد.
شاید انگ سیاه نمایی به فیلم خورده که نادیده گرفتهشده است.
حامد بهداد: موضوع و مشکل دستفروشها سیاهنمایی است؟ اتفاقا فیلم مهر راستگویی دارد. نشانهگیری، نشانهگیری کاملا درستی است. چون مجیز کسی یا چیزی را نمیگوید. مشکلات موجود در فیلم نقدی بر قدرت دارد، نقدی بر رفتار ارگان مشخص دارد، تحلیلی بر رفتارهای آدمهای زمانه خود دارد، موردش صرفا راستگویی است نه سیاه نمایی.
فیلم سد معبر از مشکلات قشر طبقه پایین جامعه صحبت میکند که با مشکلات اقتصادی دست به گریبانند. چنین خشونتها و درگیریهایی نسبت به دستفروشها را اغلب در مکانهای مختلف شاهد هستیم. نکته جالب اینکه درگیریهای موجود در فیلم؛ ناخودآگاه ما را یاد اعتراضهایی که این اواخر در کشور شده میاندازد.
حامد بهداد: به نظر من این خوششانسی فیلمساز است؛ فیلمساز هوشیار است و نیم قدم از جامعه خود جلوتر است
ولی من معتقدم فیلم سد معبر دیر ساخته شد زودتر از اینها میتوانست ساخته شود.
حامد بهداد: شاید زودتر ساخته میشد، اما همزمان با اوج مشکلات اقتصادی مردم و این اعتراضها اکران نمیشد. اتفاقا الان زمان خوبی است که فیلمی که نقد یک موضوع اجتماعی است، روی پرده برود.
محسن قرایی: بههرحال پروسه ساخت فیلم «سد معبر» سه سال به طول انجامید از سال ٩٢ درگیر ساخت این فیلم بودم و خب شرایطش مهیا نشد. طبیعتا اگر زودتر ساخته میشد اتفاق بهتری برایش میافتاد. کماینکه وقتی طرح کار را مینوشتم هنوز این میزان ماجرای ماموران سد معبر و دستفروشها سوژه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نشده بود.
نکته دیگر اینکه حامد بهداد این اواخر کمکار شده به نظر میرسد خودش را سانسور میکند گاهی پیش میآمد در سال چند فیلم با فاصله از هم از شما به نمایش درمیآمد؛ اما امسال حتی فیلم «خودسر» را در جشنواره فجر ندارید؟
حامد بهداد: یک سال سفر بودم و این مسافرت باعث کمکاریام شد.
دلیل خاصی بر کمکاری وجود ندارد؟
حامد بهداد: دلیل خاصی وجود دارد ولی دلم نمیخواهد به آن فکر کنم.
به نظر میرسد در یکی، دو سال گذشته حامد بهداد با نوعی بیمهری مواجه شده.
حامد بهداد: بیشتر از یکی، دو سال اخیر است. شاید با یکی، دو انتخاب بد و انتخاب نکردنهای خوب شرایط را برای خودم سخت کردم.
نام میبرید؟
حامد بهداد: جز کدورت بین من و فیلمساز پیامدی ندارد، اما برای خودم درسی شده که خودم آن را میدانم. بیمهری هم بوده در سالهای گذشته دیدم، اما آدمی نیستم شرایط بیرون را در نظر نمیگیرم من بیشتر به دنبال خودم میگردم به دنبال این هستم تا کاستیهای درونم را از بین ببرم. منجر به کمکاری شده یا منجر به افت کیفیت شده.
بازیهای فیلم سد معبر بدون کوچکترین اغراقی از یک نوع یکدستی برخوردار است.
محسن قرایی: سعی کردم به بازیگرانی که انتخاب میکنم، دقت کنم ضمن اینکه تمرین و دورخوانی زیادی در پیشتولید داشتیم تمام صحنههای فیلم را یکبار در پلاتو و در پیشتولید که داشتیم مفصل تمرین میکردیم. کاملا همهچیز حسابشده بود و بداهه نداشتیم.
پرداخت به چنین موضوع اجتماعی چقدر برگرفته از ذهن جستوجوگر شماست؟
محسن قرایی: از هشت سال پیش این موضوع را به چشم میدیدم و لمس میکردم. بههرحال معضل فیلم «سد معبر» برآمده از شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی- اجتماعی مردم است اگر شرایط بهتری میبود کسی دستفروشی کنار خیابان نمیکرد و بیکاری وجود نداشت، آدمها انتخابهای بهتری داشتند این معضل در اکثر شهرهای بزرگ و کوچک وجود دارد معتقدم باید به آن پرداخته میشد؛ معضلی است که در اکثر شهرهای بزرگ و کوچک با آن مواجه هستیم.
حامد بهداد: به خدا قسم میخورم محسن قرایی خیلی فیلمساز خوبی است و راجعبه بازیگری زیاد میداند، حمید نعمتالله هم همینگونه است. جالب است بدانید که من مدتی بود در حسرت اینکه یک کارگردان با من درباره بازیگری درست حرف بزند، میسوختم.
در حسرت این مانده بودم که یک کارگردان یک موقعیتی را درست تشریح کند. حتی گاهی اضافهکاری نکند. اصلا گاهی اوقات حرف نزند. یک سکانسی در فیلم هست بدون اینکه منو محسن با هم حرف بزنیم او به من نگاه کرد و گفت: میدانم حامد منظورم را متوجه شدی و گرفتیم.
جا دارد از بازیهای خوب نادر، گیتی و اکبر رحمتی یاد کنم سکانسهایی بود که محسن حرف نمیزند به ما فقط نگاه میکرد. محسن با سکوتش به ما فرصت میداد تا اتفاق واقعی بیفتد. بعضی وقتها پیشنهادهای بیخودی و اضافهکاریها را دور میریخت.
۰