بررسی نمایشهای روز دوم جشنواره تئاتر فجر
در شب دوم نیز همچنان چندین اجرای درگیرکننده به صحنه رفت و نشان داد که ایرانیان اگر بخواهند میتوانند تئاترهای درخورتأملی را به صحنه بیاورند و این خود میتواند زیبنده یک جشنواره بینالمللی مانند تئاتر فجر باشد.
کد خبر :
۴۹۱۷۹
بازدید :
۱۴۷۵
در شب دوم نیز همچنان چندین اجرای درگیرکننده به صحنه رفت و نشان داد که ایرانیان اگر بخواهند میتوانند تئاترهای درخورتأملی را به صحنه بیاورند و این خود میتواند زیبنده یک جشنواره بینالمللی مانند تئاتر فجر باشد.
مفیستو: مفیستو نمایشی به قلم آرین منوشکین فرانسوی و کارگردانی مسعود دلخواه، در ابتدا یک رمان- نوشته کلاوس مان آلمانی- بوده و به مسئله پیدایش هیتلر و فاشیسم میپردازد.
اگر نفوذ سیاسی هیتلر در جهان را در برهمریختگی نظم جهان و طبیعت برجستگی و چیرگی نیروی شر قلمداد کنیم، درواقع داریم بر چیرگی متافیزیکی شر تأکید میکنیم که افسونگرایانه و انگار با سحر و جادو زبان بر کام مردم آلمان میخشکاند و از آنجا با بیان نکته کلیدی داشتن ژن برتر و آریاییبودن به دنبال تصاحب دنیا و تحت ستم قراردادن مابقی نژادها قد علم میکند که نوعی برخورد و بازتاب متافیزیکی را دارد تصویر و تصور میکند.
بنابراین مبنای رمان نیز تأکیدش بر ساختاری ضدساختار خواهد بود که در آن چیدمان روایتهایی چندگانه و به ظاهر پراکنده است که درواقع درهم گره میخورند برای اینکه بشود این شرارت و چیرگی ابلیسگون را در نافرمانی از خدای انسان و طبیعت به نمایش درآورد. در اینجا آزادی و اراده انسان است که خودمدارانه و خودخواهانه دست به گزینشی میزند که سالها خون ملتها را در شیشه میکند که برتری قومی را بر دیگر تبارها نمایان کند.
ماراساد: ماراساد، نوشته پیتر وایس همواره میتواند در جهان بهعنوان اجرائی قابلتأمل تکرار شود و در ایران ما نیز خیلیها آن را ترجمه و اجرا کرده اند و در جشنواره فجر عرفان ناظر آن را ترجمه و دراماتورژی کرده و ایمان اسکندری هم با نگاهی نوین آن را اجرا کرده است.
طبق این فراداستان، در سال ۱۸۰۸ و در تیمارستان شارانتون پاریس، ساد در تیمارستان شارانتون در حال کارگردانی نمایشی به قلم خود بههمراه بازیگرانی است که همگی از ساکنان تیمارستان هستند. موضوع نمایش لحظات پایانی زندگی ژان پل مارا (یکی از سه چهره اصلی انقلاب فرانسه از حزب ژاکوبنها) است که با ضربات دشنه دختر ٢٤ سالهای به نام شارلوت کوردی از جناح ژیروندنها، در حمام خانهاش کشته میشود.
کولمیه، مسئول تیمارستان (از پشتیبانان ناپلئون)، اجازه اجرای نمایش برای مردم را به ساد میدهد، اما همچنین همراه همسر و دخترش در حال کنترل و جلوگیری از ادای دیالوگهای نامربوط علیه حاکمیت ناپلئونی و ایدههای بورژوایی و نیز حفظ نظم تیمارستان به شیوه خود است. همانطور که گفته شد، روال عادی این متن از حالت مستند بیرون میآید و در آن جنبههای درونیتر و روانیتر مدنظر قرار گرفته و این اجرا از حالت عینی و ملموس به حالت ذهنی و بغرنج تبدیل شده است و البته این روش نهتنها ایراد ندارد که بسیار هم میتواند مفید واقع شود که ضمن یادآوری ارائه یک فرم بتواند همان دلالتهای سیاسی را به بیان دیگر ابراز کند و این شاید تنها دلیلی باشد که این دراماتورژی را قابلپذیرش میکند و شاید هم نمیتوان از این جوهره ناب و افسونگر دوری گزید و بههرتقدیر همچنان در آن روشی سیاسی برای بیان معضلات اساسی برای دگرگونی جامعه به نفع طبقه ستمدیدگان ملاحظه میشود.
هرچند که از دوز حسیاش کاسته شده است و در جاهایی همچنان حس میشود که هیجان و التهاب این دیوانگان بهلحاظ منطقی و ضرورت متن پیتر وایس در اینجا نادیده انگاشته شده و این حضور میتواند ضرباهنگ مؤثر را در القای فضا ایجاد کند، اما فعلا تصویرهایی هست و القائاتی که بهواسطه بودن این تصویرها تداعی میشود و کنشها نه عینی و ملموس که روالی شهودیتر را مییابند، چنانچه شیوهمندی تئاتر شقاوت آنتونن آرتو چنین مراتب و نشانههایی را الزامیتر میداند تا اینکه کنشها جنبههای واقعیتر و طبیعیتر به خود بگیرد.
گتو: گتو، کار سعید بهنام، یک پرفورمنس درباره مهاجرت است. «گتو» (Getto) محله ویژه یکی از اقلیتهای دینی یا قومی است. این نام به قسمتی از شهر یا خیابان یا منطقهای در بعضی نواحی اروپا اطلاق میشد، اما این نامگذاری، بعدها اساسا با محلههای یهودینشین در اروپا مرتبط شد که یهودیان در خلال قرون وسطا، طبق احکام قانونی به آنجا برده میشدند.
گتو معمولا به وسیله دیواری از بقیه شهر جدا میشد و یک دروازه یا بیشتر داشت که هنگام شب بسته میشد. هماکنون نیز این وجه تسمیه محل شک است. گتو دارای دو معنی است: یکی عام و دیگری خاص. در این اجرا سعی شده بود که در صفآرایی یک گروه جوان در پشت یک سیم خاردار، ملال و مرارت ناشی از تبعیض و جداسازی انسانها را به هر دلیلی آشکار کنند و از کشورهایی نام برده میشد که بهگونهای شهروندانش دچار اینگونه مهاجرتهای اجباریاند و تحت شرایط بسیار سختی زندگی میکنند؛ سوریه، اریتره، بنگلادش، عراق، سریلانکا و.... بههرروی، هنوز احساس میشود که با یک تمرین- اجرا مواجه هستیم و باید که درنگ دقیقتری برای درک این موقعیت انجام شود و اگر نشود، گتو نمیتواند ما را آگاه کند یا حسوحال دگرگونشوندهای را در اختیارمان بگذارد.
۰