به خاورمیانه جدید خوش آمدید!

"این روزها گویا سفر با دوستان سوری حتی در جهان عرب واقعاً امری ناخوشایند است اما شاید بهتر است بگویم این روزها سفر با سوری‌ها به ویژه در جهان عرب اتفاقی نامیمون شده است."

کد خبر : ۴۹۳۰
بازدید : ۲۰۷۸
"این روزها گویا سفر با دوستان سوری حتی در جهان عرب واقعاً امری ناخوشایند است اما شاید بهتر است بگویم این روزها سفر با سوری‌ها به ویژه در جهان عرب اتفاقی نامیمون شده است."

به گزارش ایسنا، مروان بشاره، تحلیلگر عرب-اسرائیلی مسائل بین‌المللی و یکی از نمایندگان اسبق کنست اسرائیل در نوشته‌ای برای الجزیره درباره فروپاشی جهان شرق به ویژه خاورمیانه در نتیجه تداوم جنگ‌ها در این نقطه از جهان نوشته است:

«گاهی این مساله درامی کامل است و گاهی دیگر یک کمدی محض؛ این بستگی به دفتر مهاجرتی و مامور اطلاعاتی دارد که در اتاق پشتی نشسته است.

باوجود اتفاق‌نظری که شرق و غرب در انگیزه خود در این موضوع دارند اما معمولا مسافران سوری در کشورهای مختلف مورد استقبال قرار نگرفته و بعضاً درخواستشان برای ماندن در کشورها رد می‌شود.

من این شرایط را اینچنین طنازانه توصیف می‌کنم: آنها "فلسطینی" شده‌اند؛ توصیفی که نیمی خوشایند است و نیمی دیگرش به نفرینی می‌ماند. فلسطینی شدن متاسفانه با در نظر گرفتن خشونت‌ها و آوارگی که فلسطینی‌ها با آن مواجه هستند و بدتر از آن، اینکه گویا این شرایط ادامه خواهد داشت، بیشتر شبیه نفرین است تا تعریف.

افسوس اما که این تعاریف تنها متوجه سوریه نیست. بلکه در حقیقت اکثر جهان عرب با بروز جنگ‌ها، سرکوبگری‌ها و گاهی حکومت‌های نظامی و دیکتاتوری با روندی مشابه فلسطینی شدن مواجه هستند.

بسیاری متعجبند چگونه است که برخی از رهبران این کشورهای خاورمیانه می‌توانند مانند اسرائیل نسبت به رنج مردمانشان بی‌تفاوت باشند؟!

اما می‌توان گفت: "فلسطینی شدن" یا "فلسطین‌سازی" جدای از این، نتیجه جنگ‌ها و اشغالگری‌های آمریکا به ویژه در دوران جورج بوش، کسی که ساختار فکری شبیه اسرائیل داشت نیز بوده است. اقدامات او که می‌توان آنها را "اسرائیل‌گرایی" توصیف کرد نتایجی فاجعه‌بار برای اعراب و آمریکایی‌ها داشته است.

نتیجه نهایی فلسطینی‌شدن جهان عرب را می‌توان اینچنین ترجمه کرد: مورد بازی قرار گرفتن، تحقیر و اشغال و در شرح بیشتر این نتایج می‌توان از مقاومت، قاطعیت و مبارزه برای عدالت نام برد. اما نمی‌توان گفت که دیگر در مرگ غروری، در جنگ لذتی یا افتخاری در آواره بودن وجود خواهد داشت؛ البته نه در افغانستان که این رخدادها دیگر به یک سبک زندگی تبدیل شده‌اند.

"افغانستان‌سازی"
دخالت خارجی تاثیرات بسیار وحشتناکی هم برای افغان‌ها، هم برای شکنجه‌گران آنها و هم برای هر کس دیگری داشته است. دخالت آمریکا و روسیه، افغانستان را به یک کشور شکست خورده و سرشاخه واردات و صادرات افراط‌گرایی مذهبی از جمله القاعده بدل کرد.

دخالت نظامی آمریکا در عراق طی سال 2003 بذر "افغانستان‌سازی" را به جهان عرب رساند و حداقل برای یک دهه عراق گوی سبقت را از افغانستان به عنوان عامل اصلی بی‌ثباتی و خشونت ربود تا اینکه داعش ظهور پیدا کرد.

داعش نه‌ تنها ثابت کرد که از القاعده و طالبان خونبارتر، بزرگتر و مرگ‌آورتر است بلکه تمام پیش‌بینی‌ها و پیش‌گویی‌ها را تغییر داد. جهش پدیده داعش در عراق، سوریه، لیبی، یمن و سایر کشورها بیانگر هیچ افول و شکستی نیست. در حقیقت داعش با وجود تلاش‌های چندجانبه ائتلاف آمریکایی برای کم کردن قدرت آن، شکست و نابودی‌اش مانند گاز در حال گسترش است.

و مساله مهم اینکه داعش تنها نیست. افغانستان‌سازی بخش‌های مختلف جهان عرب، سلفی‌های سوپرخشن یا گروه‌هایی را ایجاد کرده است که تا پیش از این مانند آنها وجود نداشت.

اما مانند آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به نظر می‌رسد اکنون روس‌ها مرتب اشتباهات خود را بارها و بارها تکرار می‌کنند. حالا ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمور روسیه با انجام اقداماتی به نظر می‌رسد قصد دارد شکست در افغانستان را با مبارزه در سوریه جبران کند اما مانند دخالت نظامی آمریکا در عراق، دخالت روسیه در سوریه همزمان با حضور ایران نیز به فروپاشی شرق براساس قومیت‌ها و اختلافات نژادی و مذهبی سرعت می‌بخشد.

"بالکان‌سازی"
تعدادی از کشورهای عرب، مانند یوگسلاوی سابق در مقابل چشمان ما در حال فروپاشی‌اند. پاکسازی قومی در حال انجام است و مرزهای ملی مانند عراق و سوریه در حال کنار گذاشته شدن هستند. جنگ داخلی در لیبی و یمن نیز می‌تواند با وجود تلاش‌های بی‌اندازه برای حفظ این کشورها به فروپاشی آنها منجر شود.

در نتیجه چرخه جنگ و درگیری‌هایی که هیچ نشانی از توقف ندارند، قومیت‌ها و بخش‌های جدیدی در حال شکل‌گیری در این کشورها و تمامی منطقه است. روند دوگانه همزمان "فلسطین‌سازی" (آلت دست شدن) و "افغانستان‌سازی" (گسترش افراطی‌گری) در حال تحریک حساسیت‌ها و تنفرها در درون کشورهاست.

و این قدرت‌های جهانی مشابه‌ای چون آمریکا، روسیه، اروپا و سایر قدرت‌های منطقه هستند که به تراژدی‌های افغانستان و فلسطین دامن می‌زنند؛ کسانی که به تلخی با عرب شرقی بازی می‌کنند.

اگر این شرایط ادامه یابد فروپاشی کامل شرق با نتایج غیرقابل حساب جغرافیای سیاسی برای مردمانش و تمامی جهان از امری غیرممکن به مساله‌ای محتمل تغییر می‌یابد. تنها می‌توان امیدوار بود حتی اگر آنها از اشتباهات خودشان درس نمی‌گیرند، شاید بتوانند چشمان و افکارشان را با آموختن از شکست دشمنانشان باز کنند.»
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید