سالینجر؛ نویسنده همیشه غایب
روزنامه «نیویورکتایمز» عکس بزرگ نیکی کریمی را چاپ کرد و مقاله مفصلی هم درباره من و اقتباس فیلمم از سالینجر نوشت. وکلای سالینجر هم متوجه شدند و اعتراضها شروع شد.
کد خبر :
۴۹۵۰۲
بازدید :
۲۷۳۴
بیستوسه سال پیش داریوش مهرجویی با برداشتی آزاد از سه قصه، فیلم «پری» داستانهای سالینجر را به سینمای ایران آورد. «پری» یکی از موفقترین فیلمهای مهرجویی در دهه هفتاد شد و ١٠ سال بعد، وقتی جوانان دهه هشتاد از «ناتور دشت» به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات جهان حرف میزدند، از همذاتپنداری و درک هولدن کالفیلد (شخصیت اصلی این داستان) میگفتند و نقبی هم به «پری» مهرجویی میزدند؛ کارگردانی که وقتی هیچکس حواسش به سالینجر نبوده، روح داستانهای او را درک کرده و شاهکاری مانند «پری» ساخته است.
حالا بیست و سه سال از اکران فیلم «پری» در سینماهای ایران میگذرد و هفت سال هم از روزی که سالینجر از دنیا رفته است.
در حوالی سالگرد درگذشت جروم دیوید سالینجر گپ و گفت: کوتاهی با داریوش مهرجویی انجام دادیم درباره نسبت و علاقهاش به آثار این نویسنده امریکایی و چرایی نوشتن فیلمنامهای با سه داستان از او.
با سالینجر و آثارش کی و کجا آشنا شدید؟
سالهای سال پیش. وقتی که در دانشکده یوسیالای بودم و کتابهای نویسندگان امریکایی را میخواندم. در آن روزگار سالینجر در کنار ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر، جان آپدایک و... بسیار محبوب و معروف بودند.
من سینما درس میخواندم و اولینبار ١٠ داستان کوتاه سالینجر را خواندم و به آثارش علاقهمند شدم. بعدتر «فرنی و زویی» را خواندم و داستانهای دیگرش را. البته من این کتابها را به همان زبان انگلیسی میخواندم و بعدتر، وقتی به ایران آمدم، «ناتوردشت» به ترجمه محمد نجفی را هم خواندم. اما از همان سالهای جوانی سالینجر یکی از نویسندگان محبوبم بود.
قصه «پری» از کجا آغاز شد؟
بعد از بازگشت به ایران آن قصهها همیشه با من بود. همیشه در پس ذهنم به آنها فکر میکردم و دوست داشتم کاری با آن انجام دهم. در دهه شصت ایده «پری» به ذهنم رسید.
قصه «پری» از کجا آغاز شد؟
بعد از بازگشت به ایران آن قصهها همیشه با من بود. همیشه در پس ذهنم به آنها فکر میکردم و دوست داشتم کاری با آن انجام دهم. در دهه شصت ایده «پری» به ذهنم رسید.
وقتی نوبت به «پری» رسید با تصرفی آزاد از داستانها و برداشتی ظریف از «فرنی و زویی» و «یک روز خوب برای موزماهی» فیلمنامه را نوشتم. در واقع من این داستانها را با یکدیگر ترکیب کردم و همیشه هم متعجب بودم که چرا سالینجر با اینهمه توانایی رمانی بلند ننوشت.
ویژگی این داستانها و سالینجر چه بود که سراغ آن رفتید؟
به هرحال من ولع و عطش بسیاری برای خواندن و دیدن آثار مهم ادبیات، تئاتر، سینما و متون فسلفی داشتم. داستانهای سالینجر اثرگذار بود و خواندن و فهمش هم برای من لذتبخش.
ویژگی این داستانها و سالینجر چه بود که سراغ آن رفتید؟
به هرحال من ولع و عطش بسیاری برای خواندن و دیدن آثار مهم ادبیات، تئاتر، سینما و متون فسلفی داشتم. داستانهای سالینجر اثرگذار بود و خواندن و فهمش هم برای من لذتبخش.
سالینجر نویسنده بسیار سرشناسی در جهان است. آنقدر مهم که مجله تایم یکی از سه نویسندهای که عکسش را روی جلد خود کار کرده، سالینجر بوده. به جز سالینجر ارنست همینگوی و جاناتان فرانزن هم روی جلد تایم رفتهاند.
قصه شکایت وکلای سالینجر از شما چه بود؟
قرار بود فیلم «پری» اکران جهانی شود. در یک برنامه اکران ١٠ فیلم در نیویورک، فیلم «پری» هم اکران شد. روزنامهها هم درباره فیلم و ارتباطش با داستانهای سالینجر نوشتند و یادم میآید روزنامه «نیویورکتایمز» هم عکس بزرگ نیکی کریمی را چاپ کرد و مقاله مفصلی هم درباره من و اقتباس فیلمم از سالینجر نوشت. وکلای سالینجر هم متوجه شدند و اعتراضها شروع شد. حتی میگفتند که فیلم را باید سوزاند، چون بدون اجازه ساخته شده.
شما قبول داشتید؟
برداشت من از این داستانها بسیار رقیق و ظریف بود. من برای ساختار و فضای فیلمنامه از آن استفاده کردم و در واقع براساس آنچه دریافتم از این داستانها بود، داستانی دیگر نوشته بودم.
قصه شکایت وکلای سالینجر از شما چه بود؟
قرار بود فیلم «پری» اکران جهانی شود. در یک برنامه اکران ١٠ فیلم در نیویورک، فیلم «پری» هم اکران شد. روزنامهها هم درباره فیلم و ارتباطش با داستانهای سالینجر نوشتند و یادم میآید روزنامه «نیویورکتایمز» هم عکس بزرگ نیکی کریمی را چاپ کرد و مقاله مفصلی هم درباره من و اقتباس فیلمم از سالینجر نوشت. وکلای سالینجر هم متوجه شدند و اعتراضها شروع شد. حتی میگفتند که فیلم را باید سوزاند، چون بدون اجازه ساخته شده.
شما قبول داشتید؟
برداشت من از این داستانها بسیار رقیق و ظریف بود. من برای ساختار و فضای فیلمنامه از آن استفاده کردم و در واقع براساس آنچه دریافتم از این داستانها بود، داستانی دیگر نوشته بودم.
کار متداول و معمولی که همیشه اتفاق میافتد و از آثار مختلفی چنین برداشتی انجام میشود، مثلا از آثار شکسپیر و... منتها وکلا معتقد بودند که باید فیلم سوزانده شود.
فرصت نشد با سالینجر صحبت کنید؟
سالینجر نویسندهای دور از جمع بود و همیشه غایب. فرصتی هم دست نداد. فقط وکلایش بودند که سنگش را به سینه میزدند. جالب اینکه همزمان با این اتفاق، کپی دیویدی فیلم در کالیفرنیا بیرون آمده و هرکسی دیده بود، تعریف میکرد.
بیست و سه سال از ساخت «پری» گذشته، در این مدت بازهم سراغ سالینجر رفتهاید؟
بله، من هرازگاهی برمیگردم و داستانهایش را میخوانم. حالا تعدادی از آنها به فارسی ترجمه شده، اما داستانهای بسیار خوبی دارد که هنوز ترجمه نشدهاند و آنها را هم میخوانم.
فرصت نشد با سالینجر صحبت کنید؟
سالینجر نویسندهای دور از جمع بود و همیشه غایب. فرصتی هم دست نداد. فقط وکلایش بودند که سنگش را به سینه میزدند. جالب اینکه همزمان با این اتفاق، کپی دیویدی فیلم در کالیفرنیا بیرون آمده و هرکسی دیده بود، تعریف میکرد.
بیست و سه سال از ساخت «پری» گذشته، در این مدت بازهم سراغ سالینجر رفتهاید؟
بله، من هرازگاهی برمیگردم و داستانهایش را میخوانم. حالا تعدادی از آنها به فارسی ترجمه شده، اما داستانهای بسیار خوبی دارد که هنوز ترجمه نشدهاند و آنها را هم میخوانم.
و ممکن است دوباره با برداشتی از این داستانها فیلم دیگری از شما در سینما ببینیم؟
الان دیگر نه. دورهای تحتتاثیرش بودم، واکنش نشان دادم و تمام شد. حالا دوست دارم کارهای تازهای انجام دهم مثل نوشتن کتابها و همین کتابی که به تازگی نوشتنش را تمام کردهام؛ «برزخ ژوری». آن دوران تمام شده است.
الان دیگر نه. دورهای تحتتاثیرش بودم، واکنش نشان دادم و تمام شد. حالا دوست دارم کارهای تازهای انجام دهم مثل نوشتن کتابها و همین کتابی که به تازگی نوشتنش را تمام کردهام؛ «برزخ ژوری». آن دوران تمام شده است.
۰