استخدام مسافر جامانده از پرواز؛ در برج مراقبت!
وقت شایسته سالاری همین حالاست.
کد خبر :
۵۱۱۰۲
بازدید :
۱۷۶۹
ملاک؛ شایسته سالاری است؛ اما به جز یکی دو هاله نور و معجزه قرن و ژن خوب(آنهم به گفته خودشان) نه سالارهایمان شایسته از آب درآمدند و نه شایستههایمان سالار! نه اینکه بگوییم همه مسئولین خدا نکرده، از لپ لپ بیرون آمدهاند اما حداقل از پس تئوری مدیریت جهانی خودشان که برنیامدهاند. با این اوصاف هر بارمنتظریم تا ببینیم، با ندانم کاری و سهل انگاری و یادم ترا فراموش بازی کدام مسئول، بلایی به سرمان میآید و یا میآورند؟! معمولا هم، جوری «نیست و نابودمان» میکنند که دیگر صرف نداشته باشد جنازههایمان را بعد از چند روز، از جایی خاص بیرون بیاورند! دیگر کارمان از «بودن یا نبودن» جناب هملت گذشته؛ الان سقف آرزویمان داشتن جنازهای آبرومند و شسته و رفتهای است که بشود بدون جمع کردن، در قبری قرار داد تا سنگ قبری برایش بیاورند.
راستش را بخواهید شایسته سالاری کار چندان سختی هم نیست. فقط یک جفت چشم برای دیدن شایستگیها میخواهد. اما همین کار ساده ... شده،معظل قرن یک کشور پرافاده!
بگذارید بیشتر توضیح دهیم. گاه اتفاقاتی می افتند که با کمک آنها می شود پی به ارزش فرد شایسته برد. در علم متافیزیک و در عالم کشف و شهود به این اتفاقات «نشانه» می گویند. یعنی نظام عالم هستی زبان ندارد اما در عین حال سعی می کند با زبان بی زبانی و با استفاده از یکسری آیات و نشانه به ما بفهماند، صراط المستقیم کدام است و یا اصل جنس کجاست و چه کسی است. بعد از آن هم، کافیست این جنس خوب فاستونی را سرجایش بگذاریم و سکان را به دستش بسپاریم و با خیال راحت برویم رد کارمان. برای روشن تر شدن موضوع مثالی می زنیم.
یکیش همین مسافر جا مانده از پرواز یاسوج؛ این برادر گرامی صبح اول وقت از بستر خواب برمیخیزد و خیلی شیک و مجلسی آب و هوای مسیر پروازش را چک میکند و بعد از یکسری محاسباتی که به خودش مربوط است، به این نتیجه می رسد که مسیر برای پرواز امن نیست و بعد هم در کمال خونسردی راننده اش را مرخص و خودش را روی تخت ول می کند و تخت می خوابد.
راستش را بخواهید شایسته سالاری کار چندان سختی هم نیست. فقط یک جفت چشم برای دیدن شایستگیها میخواهد. اما همین کار ساده ... شده،معظل قرن یک کشور پرافاده!
بگذارید بیشتر توضیح دهیم. گاه اتفاقاتی می افتند که با کمک آنها می شود پی به ارزش فرد شایسته برد. در علم متافیزیک و در عالم کشف و شهود به این اتفاقات «نشانه» می گویند. یعنی نظام عالم هستی زبان ندارد اما در عین حال سعی می کند با زبان بی زبانی و با استفاده از یکسری آیات و نشانه به ما بفهماند، صراط المستقیم کدام است و یا اصل جنس کجاست و چه کسی است. بعد از آن هم، کافیست این جنس خوب فاستونی را سرجایش بگذاریم و سکان را به دستش بسپاریم و با خیال راحت برویم رد کارمان. برای روشن تر شدن موضوع مثالی می زنیم.
یکیش همین مسافر جا مانده از پرواز یاسوج؛ این برادر گرامی صبح اول وقت از بستر خواب برمیخیزد و خیلی شیک و مجلسی آب و هوای مسیر پروازش را چک میکند و بعد از یکسری محاسباتی که به خودش مربوط است، به این نتیجه می رسد که مسیر برای پرواز امن نیست و بعد هم در کمال خونسردی راننده اش را مرخص و خودش را روی تخت ول می کند و تخت می خوابد.
اما براستی؛ این مرد آن روز در رایانه اش چه دید؟ او با چه محاسباتی به این نتیجه تاریخی و سرنوشت ساز رسید که پرواز شماره 3704 آسمان به مقصد یاسوج به لحاظ امنیت پروازی خطرناک است؟ او چه چیزی را دررایانه خانگی و شاید هم خشت خام دید که اعضای برج مراقبت در سیستم های ناوبری و رادارهای خود ندیدند؟ آیا این نخبه را نمی توان در کنار سایر نخبگانی همچون رئیس جمهور پیشین و یا حداقل آن دختر 12 ساله ای که در زیرزمین خانه اش اتم می شکافت قرار داد؟ خب؛ برای رسیدن به پاسخ این سوالات، بدیهی است که باید این سالار شایسته را بدون هیچ بحثی در برج مراقبت گماشت(محترمانه اش می شود استخدام کنیم) تا بدین ترتیب، شایسته سالاری کرد. بلکه با این انتصاب، بتوان طلسم شایسته سالاری را در این کشور شکست!
بازهم تکرار می کنیم که همه اینها نشانه است فقط باید نشان کردهشان کنیم تا بلکه بتوانیم در این مملکت پابپای هم و به پای هم، پیر شویم ( نه جوان مرگ.) «امید به زندگی» ما را، همین چیزهاست که بالا میبرد، پس حداقل و خواهشا در انتخاب کسانی که زندگیمان دستشان است کمی مایه بگذاریم ... فقط کمی ؛ چون خیلی هم راضی به زحمت افتادن مسئولین دلسوز نیستیم. یادمان باشد در این هواپیما چه افراد گل و نخبه ای بودند که سال ها برای تک تک شان ...
با عرض تسلیت مکرر به همه ملت ایران بالاخص خانواده های داغدار سرنشینان معزز. پیشاپیش روح همه مان شاد!
۰