وقتی احمدی‌نژاد به سیم آخر می‌زند!

وقتی احمدی‌نژاد به سیم آخر می‌زند!

ولی اگر او معتقد است که پیش از سال ٩٢ را نیز مشمول نقد خود می‌داند در این صورت باید گفت که چرا در زمانی که در صندلی ریاست‌جمهوری بوده است، هیچ سخن مشابهی را به این صورت بیان نکرده است؟ مگر اینکه بپذیریم که شیرینی آن صندلی مانع از اظهار حقیقت می‌شده است. به‌علاوه چطور این وضع در دوره او بدتر از گذشته شده است؟

کد خبر : ۵۱۱۵۹
بازدید : ۱۰۵۶
وقتی احمدی‌نژاد به سیم آخر می‌زند! عباس عبدی | نامه‌ای که هفته گذشته خطاب به مقامات عالی نظام از سوی رییس سابق دولت نوشته شده همه را متعجب کرد. این شیوه همیشگی وی بوده و هست که با کار‌های غیرمنتظره توجهات را به سوی خود جلب کند و هدف نیز همین جلب‌توجه است.
از همان روزی که قصد مدیریت جهانی و نفی هولوکاست را در برنامه خود داشت تا امروز که این نامه را نوشته است، همیشه برایش جلب‌توجه مساله اصلی بوده است.
از همان زمانی که از داخل خودروی ضد گلوله صدای یک کودک کنار خیابان را در امریکا می‌شنود که می‌گوید محمود! محمود! و آن را با آب و تاب تعریف می‌کند، تا آن زمانی که وی به ترکیه سفر می‌کند و سفیر ایران در ترکیه در خودرو کنار او می‌نشیند تا گزارش توجیهی دهد ولی توجهی نمی‌کند و برای مردم خیابان دست تکان داد.
بهتر است اصل ماجرا از زبان سفیر سابق ایران در ترکیه بشنویم: «در سفر رییس‌جمهور وقت کشورمان (احمدی‌نژاد) به ترکیه گزارش توجیهی که حاوی نکات مهم بود را برای ایشان تهیه کردم. در فاصله بین فرودگاه و محل اقامت در اتومبیل، کنار ایشان نشستم و چند بار برای ارایه گزارش توجیهی اقدام کردم. رییس‌جمهور وقت توجه و اعتنایی به گزارش من نکردند و با قطع سخنان من اظهار داشتند که به خیابان نگاه کنید.

ایشان در حالی که دست خود راتکان می‌داد از من نیز خواست تا این کار را انجام دهم. آقای احمدی‌نژاد تصور می‌کرد شلوغی خیابان‌های مسیر فرودگاه حاصل حضور اوست.
درحالی که این شلوغی وضعیت طبیعی استانبول و وضعیت هر روزه این شهر است. ساعت کار در ترکیه ساعت ٩ صبح است و مردم در آن زمان از اقشار مختلف در حال تردد و رفتن به سرکار خود بودند. تصور غلط ناشی از این امر که این حضور به خاطر رییس‌جمهور است سبب ابراز احساسات وی و بی‌توجهی به گزارش‌های توجیهی بود.»

در هر حال مساله وی به قول خودشان دیپلماسی عمومی است، و حتی اگر لازم باشد برای روی خط بودن مثل برادر حاتم طایی رفتار خواهد کرد. از این رو نوشتن هر نقدی هم به اینگونه رفتار‌ها به نوعی دامن زدن به این خواست است.
او نگران هیچ نقدی نیست و هر نقدی را هم در جهت تحقق هدف دیپلماسی عمومی خود می‌داند، ولی چاره‌ای هم نیست، زیرا باید کسانی را مخاطب قرار داد که ممکن است اینگونه رفتار‌ها را نشانه‌ای از صراحت بیان بدانند. بنده ابتدای سال و در جریان ثبت‌نام برای نامزدی ریاست‌جمهوری در گفت‌وگویی اظهار داشتم که: «به نظرم آقای احمدی‌نژاد به سیم آخر زده است و به صورت انتحاری عمل می‌کند؛ مثل داعشی‌هایی که بمب به خودشان می‌بندند و منفجر می‌کنند. او هشت سال مملکت را همین‌طور ویران کرد. (۲۳ فروردین ۹۶)».
اکنون شاید مصداق این ادعا روشن‌تر شده باشد. با این حال یکی دو سوال جزیی درباره این ادعا‌ها وجود دارد که بد نیست به آن‌ها پرداخته شود.

اولین پرسش این است که نظارت استصوابی شورای نگهبان کمابیش با همین چارچوب پیش از سال ١٣٨٤ نیز وجود داشته است. همچنان که رییس قوه قضاییه کنونی در تمام چهار سال دوم دولت وی در مصدر ریاست دستگاه قضایی بوده است. بنابراین چرا در همان زمان‌ها نسبت به این دو مورد اعتراض و نقد رادیکال فعلی انجام نشده است؟ شاید بگوییم که رفتار‌های آن مقاطع را تایید می‌کند و رفتار‌های کنونی آنان را نمی‌پذیرد.

بله حتما همین طور است. ولی رفتار‌های شورای نگهبان و دستگاه قضایی از نظر ناظران بیرونی نسبت به گذشته تفاوت اصولی و چندانی نکرده است، اکنون فقط برخی از مصداق‌های جدید وارد برنامه‌های آن‌ها شده که قبلا نبوده است و آن هم نزدیکان احمدی‌نژاد هستند که مشمول رد صلاحیت و رسیدگی قضایی شده‌اند. بنابراین درخواست اصلاحات وی در این دو حوزه به معنای مستثنی کردن خودشان است و نه هیچ اصلاح دیگری. او می‌خواهد که شرایط به سال ١٣٨٤ برگردد و خودش و نزدیکان فکری‌اش مشمول این مشکلات نشوند.

ولی اگر او معتقد است که پیش از سال ٩٢ را نیز مشمول نقد خود می‌داند در این صورت باید گفت که چرا در زمانی که در صندلی ریاست‌جمهوری بوده است، هیچ سخن مشابهی را به این صورت بیان نکرده است؟ مگر اینکه بپذیریم که شیرینی آن صندلی مانع از اظهار حقیقت می‌شده است. به‌علاوه چطور این وضع در دوره او بدتر از گذشته شده است؟

برخی افراد از بنده می‌پرسند که چرا در برابر این رفتار‌ها موضع انتقادی دارم؟ شاید نظر اینگونه منتقدین نیز تغییر کرده است و باید از مواضع انتقادی آنان یا دفاع یا حداقل سکوت کرد. چرا ما در این میان وارد میدان شویم؟ در پاسخ گفته‌ام از هرگونه اظهارنظر انتقادی از جانب اصولگرایان که به مسائل واقعی و مهم اشاره کنند، استقبال می‌کنیم. این سیاست در برابر بسیاری از نیرو‌های صادق آنان اجرا شده است.

ولی خطری که سکوت یا حتی تایید اینگونه مواضع غیراصولی برای اصلاح‌طلبان و نیز کشور دارد، بسیار بالاست. زیان‌هایی که احمدی‌نژاد و سیاست‌های او به این ملت و کشور زدند آن قدر بزرگ و گسترده بود که تا دهه‌ها نیز نخواهیم توانست آن را جبران کنیم. سکوت در برابر وی خیانتی است که نباید مرتکب آن شویم.

او هیچ تغییری نکرده. در روش همان هست که بود در هدف هم همان اهداف شخصی را دنبال می‌کند فقط لبه تیز تخریبش را تغییر داده است. مثل برخی دیگر از منتقدین حکومت که روزی در گذشته طرفدار حکومت بودند و منتقدین حکومت را به بدترین صورت می‌نواختند؛ امروز همان کار را با همان شیوه با حکومت می‌کنند. اجازه ندهیم مرز‌های فکری و اخلاقی اصلاحات با این افراد مخدوش شود. آنان به جناحی که ولی‌نعمت‌شان بوده وفا نمی‌کنند به هیچ کس دیگری رحم نخواهند کرد.

این روز‌ها که بازار فال‌بینی و کف‌بینی و جادوگری سکه است. یکی از آشنایان قدیمی حدود دو سال پیش برای مطالعه مسلک‌های صوفی و دراویش به جنوب هند شهر نیسور در ایالت بنگلور رفته بود که از این نظر خیلی مهم و مشهور است.
در آنجا یکی از صوفی‌های شناخته‌شده به نام عبدالقادر را ملاقات می‌کند و او پایان حکومت ایران را پیشگویی می‌کند. وی آموزگار مستقیم نظریه‌پرداز دولت سابق است و قطعا این پیشگویی را به اطلاع وی هم رسانده است. ظاهرا چنین برداشتی شده که اگر پرچم اپوزیسیونی به زمین افتاده! را بردارند جانشین بلافصل آن خواهند بود! البته از موعد مذکور ظاهرا گذشته است و احتمالا بداء حاصل شده! ولی واقعیت تصمیمات و سیاست‌های این جریان از گذشته دور بر همین مبنا و سیاق بوده و هست.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید