رژه ناامیدی را به هم بزنیم

رژه ناامیدی را به هم بزنیم

حسی که در مرحله نخست از امید اجتماعی در افراد ایجاد می‌شود، احتمالا نه تنها ناامید‌کننده که نگران‌کننده هم هست، چراکه ابتدا کاستی‌ها و موانع امید مقابل چشمان آدمی رژه می‌رود. اما اگر کمی دقیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم و گرد و خاک دشواری‌ها و کارشکنی‌ها و حتی بدبینی‌ها را کنار بزنیم، آنگاه می‌شود پی‌ها و ستون‌های هرچند کوتاهی را مشاهده کرد که امکان بلندتر شدن و تحمل سازه‌ای مطلوب و مستحکم را دارد.

کد خبر : ۵۱۲۸۵
بازدید : ۹۴۶
رژه ناامیدی را به هم بزنیم حجت نظری | حسی که در مرحله نخست از امید اجتماعی در افراد ایجاد می‌شود، احتمالا نه تنها ناامید‌کننده که نگران‌کننده هم هست، چراکه ابتدا کاستی‌ها و موانع امید مقابل چشمان آدمی رژه می‌رود.
اما اگر کمی دقیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم و گرد و خاک دشواری‌ها و کارشکنی‌ها و حتی بدبینی‌ها را کنار بزنیم، آنگاه می‌شود پی‌ها و ستون‌های هرچند کوتاهی را مشاهده کرد که امکان بلندتر شدن و تحمل سازه‌ای مطلوب و مستحکم را دارد.

جامعه ایرانی در بخش‌های مختلف به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با «امید» مرتبط است که از جمله پررنگ‌ترین این نقاط فعالیت در حوزه جامعه مدنی و مشارکت‌های اجتماعی است. جوانان پرچمدار این عرصه هستند و می‌توانند و اثبات هم کرده‌اند که می‌توانند در بخش‌های گوناگون مولد باشند.

در حوزه‌های دیگر همچون امنیت اقتصادی، کنش‌های زنان، امکان گردش آزاد اطلاعات و حتی احساس امنیت، گاهی تیره‌تر واقعیت و از آنچه هستند که نمایانده می‌شوند و همین امر، این مهم را ضروری می‌کند که باید همواره برای ایجاد شرایط بهتر و اصلاح معایب درپی شناخت درست و درک کاملی از وضع موجود باشیم.
درست مانند نخبگان و نوابغی که ماندن در کشور را به مهاجرت ترجیح داده و نشان داده‌اند که می‌توانند مولد علم و اقتصاد باشند، اما افکار عمومی عمدتا آن‌ها که رفته‌اند ر. ا. رصد می‌کند. این نسبت در نخبه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی و ... نیز قابل مشاهده است. اما متاسفانه تلاش لازم برای حفظ و جلب توانمندی سرمایه‌های انسانی صورت نمی‌گیرد.
این سرمایه‌ها می‌توانند بسترساز آینده‌ای نو، مدرن، مطلوب و مقتدر باشند. در حال حاضر با وجود تمام کاستی‌ها و ناکامی‌هایی که برای کنشگران مدنی، سیاسی، اقتصادی، محیط‌زیستی، ورزشی، هنری، صنعتی، دانشگاهی و هر بخش دیگری وجود دارد، تلاش‌های قابل توجه و درخوری صورت می‌گیرد که هم لازم به تقدیر و هم مایه امید است.
کنشگران مشکلات مسیر را می‌شناسند، اما هنوز به آینده این کشور و آینده‌سازان آن امیدوارند. برای نمونه، تشکل‌های غیردولتی که در حوزه‌های مختلف فعالیت می‌کنند، از همان ابتدای راه یعنی اقدام برای کسب مجوز فعالیت سختی و مرور زمان تحمل می‌کنند.
حتی در ادامه که برای هر کار کوچک و بزرگ باید موانع را پشت سر بگذارند. در همین وضعیت بیش از ٢ هزار سمن در شهر تهران ثبت شده و فعالیت می‌کنند.
این خستگی‌ناپذیری، پیامی جز امید به آینده ندارد. سینماگران ما با تمام موانعی که برای کار دارند، همچنان در جشنواره‌های داخلی و خارجی می‌درخشند و آثاری ماندگار از خود بر جای می‌گذارند. آثار علمی دانشمندان‌مان در تمام سمینار‌ها و کنفرانس‌های داخلی و خارجی مورد توجه ارزیابان است.
این‌ها نمونه‌هایی بود از تلاشی که اگر امید را از باور تلاش‌کننده حذف کنیم، دیگر انگیزه‌ای برای ادامه وجود نخواهد داشت. این سرمایه گرانبها همیشگی نیست. اگر آنگونه که باید مورد توجه و حمایت قرار نگیرد شاید نتوان عوارض ناگواری که ممکن است دامنگیر ایران عزیز شود را جبران کرد. کشوری موفق است که سرمایه‌های انسانی را تبدیل به سرمایه اجتماعی کرده و از آن سرمایه اجتماعی به نفع تمامیت ارضی و استحکام حکومت بهره گیرد.
متاسفانه، اما فراوان شاهد بوده‌ایم که سرمایه اجتماعی موجود مورد بی‌مهری و کم لطفی قرار گرفته است. هنوز امید هست، برای افزایش و استمرار آن تنها لازم است اهمال و اشتباهات گذشته جبران شود و آنگاه شاید چند سال دیگر اولین حس از امید اجتماعی رنگ سفیدتری به خود بگیرد.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید