فرهنگ استارت آپی در اقتصادهای در حال توسعه
در سال ۲۰۱۵ میلادی، شرکت ALLVP با خرید شرکت Aventones، کسبوکار به اشتراکگذاری اتومبیل متعلق به استارتآپ فرانسوی BlaBlaCar، توانست چشمانداز توسعه خود را دگرگون کند.
کد خبر :
۵۱۹۸۷
بازدید :
۱۴۷۶
اسنفورد | با یکی از سرمایهگذاران مکزیکی درباره الزامات ایجاد یک اکوسیستم کارآفرینی گفتوگویی خواهیم داشت. فدریکو آنتونی، فارغ التحصیل کالج کسبوکار استنفورد در مقاله پیشرو درباره سرمایهگذاری در حوزه کسبوکارهای نوپا سخن میگوید. هنگامی که مدیر اجرایی سابق صنعت مد و زیبایی مکزیکوسیتی برای اولین بار به فکر راهاندازی صندوقی برای حمایت از کسبوکارهای نوپا افتاد، فقط چند کسبوکار موفق در این کشور فعالیت میکردند.
شرکتی که او به کمک همکارش فرناندو لیو ثبت کرد (ALLVP)، بسیاری از صاحبان ایده کسبوکار در سراسر کشور را به مبارزه میطلبید. این شرکت از نخستین سال فعالیت خود (۲۰۱۲) دو صندوق حمایت از کسبوکارهای نوپا را راهاندازی کرده و از ۲۲ شرکت در آمریکای لاتین حمایت مالی به عمل آورده است.
در سال ۲۰۱۵ میلادی، شرکت ALLVP با خرید شرکت Aventones، کسبوکار به اشتراکگذاری اتومبیل متعلق به استارتآپ فرانسوی BlaBlaCar، توانست چشمانداز توسعه خود را دگرگون کند. آنتونی به خوبی میداند که چالشهای پیشرو در بازارهای نوظهور هر چه که باشند، فرصتی طلایی برای جلب توجه سرمایهگذاران جسور و کارآفرین که تمایل به تعامل در کلاس جهانی دارند، فراهم خواهند کرد.
در گفتوگوی حاضر آنتونی به چالشهای منحصربهفرد موجود بر سر راه فعالیت سرمایهگذاران در بازارهای نوظهور اشاره میکند و راهکارهایی را برای موفقیت در اکوسیستم پویای بازارهای جهانی با ما در میان خواهد گذاشت.
در آغاز فعالیتتان، مکزیک از فرهنگ استارت آپی قوی برخوردار نبود. این شرایط چه چالشهای خاصی را در پی داشت؟
بهنظرم اولین چیزی که در چنین فضایی نیاز خواهید داشت یک اکوسیستم جدید است که پذیرای شکست خواهد بود. پذیرش شکست در سیلیکون ولی و بهطور کلی در ایالاتمتحده آمریکا، مقولهای به شدت جا افتاده است. شما در واقع اغلب در تلاش هستید شکست بخورید، زیرا اگر مشغول انجام کاری هستید که نتیجهای نخواهد داشت، باید در اسرع وقت به چالش بعدی رو آورید.
در چنین فضایی اطرافیان شما بر این باورند که اگر شکست بخورید دفعات بعدی تلاش بیشتری خواهید کرد و به احتمال زیاد موفق خواهید شد. در اقتصادهای در حال توسعه، زیرساختهای فرهنگی بسیار ضعیف هستند. شکست موضوع جالبی نیست.
راهاندازی کسبوکار بسیار دشوار به نظر میرسد، چرا که بسیاری از کسبوکارها شکست میخورند و اگر فرهنگ کسبوکار چنین شکستهایی را باور نداشته باشد، کسب وکارهای جدید متولد نخواهند شد. این موضوع فقط برای شرکتها صادق نیست، بسیاری از سرمایهگذاران هم با شکستهای متعددی مواجه میشوند.
شرکای کسبوکارها باید بتوانند با خبر ناتوانی کسبوکارها نسبت به ادامه فعالیت که در قالب یک ایمیل ساده و کوتاه به آنها ارسال شده است، به راحتی کنار بیایند. از لحاظ نظری، به نظر بسیاری از افراد این بخشی از بازی است اما هنگامی که به عنوان یک سرمایهگذار در دنیای کسبوکار ایمیلی با چنین محتوایی دریافت کنید، تحمل و درک شرایط بسیار سخت و دشوار خواهد بود. بنابراین همیشه پیدا کردن سرمایهگذارانی صبور برای حفظ اکوسیستم کار سختی است.
تحمل شکست از هر موضوع دیگری مهمتر است. از اینرو بهنظر من کلید اصلی، انتخاب الگوهای مناسب است. به باور من سازمانهای مختلف باید فضای لازم را برای گفتوگو درباره شکست فراهم کنند. ایجاد چشماندازی باز پیرامون مقوله شکست، در واقع یک شروع است.
تحمل شکست از هر موضوع دیگری مهمتر است. از اینرو بهنظر من کلید اصلی، انتخاب الگوهای مناسب است. به باور من سازمانهای مختلف باید فضای لازم را برای گفتوگو درباره شکست فراهم کنند. ایجاد چشماندازی باز پیرامون مقوله شکست، در واقع یک شروع است.
چگونه با مشکل کمبود الگو روبهرو شدید؟ و چگونه اکوسیستمی ایجاد کردید که پایدار است؟
به نظرم این یک موضوع روشن است. اما بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم، موفق بودن است. در صورتیکه بتوانیم اثبات کنیم مهندسی جوان از یک روستای کوچک در مکزیک توانسته است کسبوکاری فوقالعاده ایجاد کند، به موفقیت دست پیدا کردهایم. اگر بتوانیم نشان دهیم چند اپراتور معمولی توانستهاند بازگشت سرمایه مطلوبی برای سرمایهگذاران خود به ارمغان بیاورند، به موفقیت رسیدهایم.
چرخه از همینجا آغاز میشود و موتورهای موفقیت با توان بیشتری کار خواهند کرد. برای مثال، شرکتی در ترکیه به نام Yemeksepet در حال فعالیت است. این شرکت یک کسبوکار ارسال و تحویل مواد غذایی است که به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار به فروش رفته است. این موضوع تاثیر فوقالعادهای بر اکوسیستم کسبوکار ترکیه داشته است؛ چرا که میتوان از آن به عنوان یک نقطه عطف یاد کرد. هماکنون ترکیه سرمایهگذاران متعددی دارد که سرمایهگذاریهای موفقی انجام میدهند و پول زیادی به جیب میزنند.
توجه داشته باشید که یک شرکت موفق به تنهایی میتواند یک اکوسیستم پربازده به وجود آورد. در این صورت سرمایهگذاران متعددی دارید، جوانان پویایی دارید که همواره در حال تلاش برای تبدیل ایده خود به یک کسبوکار هستند و دانشگاههایی دارید که نیاز جامعه به پرورش کارآفرینان را پاسخگو هستند.
بنابراین، در بطن کار یک نمونه موفق از همه چیز دارید. در کشور آرژانتین شرکتی تحت عنوان Mercado Libre فعالیت میکند. این شرکت در سال ۱۹۹۹ تاسیس شده است. میتوان از آن به عنوان یک موفقیت بزرگ برای آرژانتین یاد کرد که بازاری مشابه به eBay دارد. به دنبال فعالیت موفقیت آمیز این شرکت سرمایهگذاریهای متعددی انجام شده و نسلهای مختلفی از کارآفرینان از دل آن بیرون آمدهاند.
نمونههای کسبوکارهای موفق بسیار هستند. اما برای تبدیل کسبوکارتان به نمونهای موفق به تلاشهای افراد زیادی نیاز دارید که مدام شانس خود را میآزمایند. جادویی در کار نیست. همه چیز پشت ارقام پنهان شده است. به سرمایه بزرگی نیاز دارید، به سرمایهگذاران کسب وکارهای نوپا و البته جذب سرمایههای خارجی. اغلب کسبوکارهای نوپایی که پیرامونشان صحبت کردیم با سرمایهگذاریهای هنگفت به قله موفقیت رسیدهاند. بهنظرم این موضوع در کشورهای در حال توسعه مستلزم توجه بیشتری است.
نمونههای کسبوکارهای موفق بسیار هستند. اما برای تبدیل کسبوکارتان به نمونهای موفق به تلاشهای افراد زیادی نیاز دارید که مدام شانس خود را میآزمایند. جادویی در کار نیست. همه چیز پشت ارقام پنهان شده است. به سرمایه بزرگی نیاز دارید، به سرمایهگذاران کسب وکارهای نوپا و البته جذب سرمایههای خارجی. اغلب کسبوکارهای نوپایی که پیرامونشان صحبت کردیم با سرمایهگذاریهای هنگفت به قله موفقیت رسیدهاند. بهنظرم این موضوع در کشورهای در حال توسعه مستلزم توجه بیشتری است.
دولتهای مختلف در سراسر جهان در تلاش هستند مراکز فناوری و کارآفرینی مختلفی را راهاندازی کنند. اما اگر نیمنگاهی به رقم سرمایهگذاریهای انجام شده داشته باشیم خواهیم دید که بیش از نیمی از آنها در ایالات متحده آمریکا و اغلب در منطقه سیلیکونولی صورت گرفته است. به نظر شما چرا در این حوزه توزیع برابری نداریم؟
درک این موضوع که هیچ دولت و هیچ قانونی توان ایجاد یک سیلیکون ولی جدید را ندارد، برای هر فردی که با این منطقه آشناست بسیار ساده است. نه دولت و نه اعضای فعال اکوسیستم نباید به فکر ایجاد سیلیکونولی جدیدی باشند. تنها سیلیکونولی همان سیلیکون ولی هست که همه ما آن را میشناسیم.
بهنظرم فرصتی که میتوان از آن بهرهبرداری کرد ایجاد ارتباطات و تعاملات مطلوب با سیلیکونولی است. در واقع تلاش برای جذب سرمایههای مادی و البته انسانی موجود در این منطقه. بهترین نمونه در این زمینه برنامه استارت آپ شیلی « Startup Chile» است. برنامهای که اساسا از هر کارآفرینی برای راهاندازی کسبوکار نوپا در کشور شیلی حمایت میکند. اگر یک مهندس هندی باشید و به شیلی بروید، میتوانید با دریافت ۹۰ هزار دلار شرکت خود را برپا کنید. الزامی برای اثبات ایده خود ندارید. تنها چیزی که لازم دارید این است که به شیلی بروید و کسبوکار جدید خود را شروع کنید. همین!
وقتی با نیکولاس شی موسس این طرح و فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد صحبت کنید او به شما خواهد گفت که اقدام به راهاندازی کسبوکار در قوانین مهاجرت کشور شیلی بهترین و ارزانترین روش برای دریافت اقامت دائم در کشور شیلی است.
وقتی با نیکولاس شی موسس این طرح و فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد صحبت کنید او به شما خواهد گفت که اقدام به راهاندازی کسبوکار در قوانین مهاجرت کشور شیلی بهترین و ارزانترین روش برای دریافت اقامت دائم در کشور شیلی است.
با مطالعه تاریخچه سیلیکون ولی خواهید دید دولت در ساخت سیلیکون ولی نقش بسیار مهمی بر عهده داشته است. مردم بسیار درباره الان ماسک (مدیرعامل شرکت تسلا) و تلاشهایش برای سفر به مریخ صحبت میکنند. اما اطلاعات کمی در خصوص یارانههایی که برای راهاندازی شرکت SpaceX پرداخت شده است، دارند.
بهطور کلی، نشانههای بسیار خوبی از سراسر جهان قابل ذکر است. چین یکی از کشورهایی است که بهترین نمونهها از کسبوکارهای موفق را دارد، اما هیچ کدام از این کسبوکارها هیچ تلاشی برای ایجاد یک سیلیکون ولی جدید انجام نمیدهند. قوانین دولتی مناسب برای کارآفرینی و جمعیت تحصیلکرده در زمینههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) کمک زیادی به موفقیتهای مذکور در چین کرده است.
بهطور کلی، نشانههای بسیار خوبی از سراسر جهان قابل ذکر است. چین یکی از کشورهایی است که بهترین نمونهها از کسبوکارهای موفق را دارد، اما هیچ کدام از این کسبوکارها هیچ تلاشی برای ایجاد یک سیلیکون ولی جدید انجام نمیدهند. قوانین دولتی مناسب برای کارآفرینی و جمعیت تحصیلکرده در زمینههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) کمک زیادی به موفقیتهای مذکور در چین کرده است.
آیا دغدغهای در زمینه روند انزواگرایی در جهان دارید؟ برگزیت در اروپا، دیوار مرزی میان آمریکا و مکزیک و... آیا موضوعاتی از این قبیل روند ایجاد شبکههای جهانی مورد نیاز برای ادامه حیات بازارهای نوظهور را با مشکل روبهرو خواهند کرد؟
افرادی که از ما بزرگتر هستند به خوبی بحران دهه ۷۰ میلادی را درک میکنند. تاریخ، گفتههای بسیاری از این دوران دارد. از تحرکات کالا و مردم. ترامپ و دولت جدید او به دنبال متوقف کردن جریان کالا و جمعیت هستند. آنها به دنبال محافظت از صنعت تولید در آمریکا هستند و مخالف مهاجرتهای غیر قانونی.
آنها میخواهند در جهانی که جریان سرمایه و سرعت انتقال آن و البته سرعت انتشار دکترین فناوری به شدت جهانی است، چنین تغییری ایجاد کنند. این تحولات کاملا جهانی هستند و غیر قابل توقف. فناوری گرایش به کوچکتر کردن هر چه بیشتر دنیا دارد. جریان سرمایهای که هر ساعت و حتی هر لحظه در سراسر جهان وجود دارد، رقمی بسیار شگفت آور است و چنان یکپارچه که عملا نمیتوان در برابر آن قد برافراشت و ایستادگی کرد. جالب است حتی پلتفرمی که ترامپ بهشدت به آن علاقهمند است، پلتفرمی به شدت جهانی است.
هیچ مرزی برای توییتهای ترامپ وجود ندارد. در توییتر «تقدم آمریکا» معنایی ندارد. این جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم. شاید بتوان جریان خودروهای تولید شده در مکزیک به بیرون از مرزهای این کشور را کنترل کرد اما بدون شک نمیتوان جلوی دسترسی به توییتر را گرفت.
به همین دلیل بهطور کلی من به آیندهای بهتر خوشبین هستم.نکته اصلی این است که کارآفرینی باید تجربهای قابل دسترس برای همگان باشد. نهتنها سیلیکون ولی، بلکه تمامی اکوسیستمهای موجود بدون فراهم کردن قابلیت دسترسی، ارزشهای بسیاری را از دست خواهند داد. کارآفرینی آنطور که باید برای زنان، مهاجران و اقلیتها در دسترس نیست. تحولی بزرگ در این زمینه لازم است. سیلیکونولی و سایر اکوسیستمها باید زمینههای حمایت همهجانبه از ایدهها و استعدادهای همه ما را در هر گوشه از جهان فراهم آورند.
مترجم: فریبا ولیزاده
منبع: اسنفورد
۰