تیشه بر ریشه درختان
چه کنیم تا درختان را حفظ کنیم؟ تغییر کاربری را مطلقا ممنوع اعلام کنیم؟ آری؛ مطلقا ممنوع. نکته دیگری که درباره درختکاری باید بدانیم بهترین درخت برای هر محیط، درخت بومی آن منطقه است و نه درخت غیربومی.
کد خبر :
۵۲۰۵۹
بازدید :
۱۴۹۴
هوشنگ ماهرویان | در این ٥٠ ساله اخیر ما نهتنها با درختکاری فضای سبز کشورمان را بسط و گسترش ندادهایم بلکه به جنگ با درختها پرداختهایم.
یادم میآید قبل از انقلاب گفته میشد روستاییان میگون و شهرستانک و اوشون و مناطق دیگر پای درختان خود اسید میریزند که آنها را بخشکانند یا حداقل به آنها آب نمیرسانند تا بخشکند و آنها بتوانند زمین را تغییر کاربری دهند. هم اکنون هم زمینهای شهرستانک با ردشدن جاده چالوس به قیمتهای هر متر بالای نیممیلیون تومان خریدوفروش میشود و این یعنی نابودشدن باغهای آلبالو و گیلاس آنجا.
پس چه کنیم تا درختان را حفظ کنیم؟ تغییر کاربری را مطلقا ممنوع اعلام کنیم؟ آری؛ مطلقا ممنوع. نکته دیگری که درباره درختکاری باید بدانیم بهترین درخت برای هر محیط، درخت بومی آن منطقه است و نه درخت غیربومی. تهران یا اصفهان بهترین منطقه برای کشت چنار هستند؛ یا در شمال ایران درخت راش و افرا بهتریناند.
اما متأسفانه در شمال مرتبا درخت نخل کاشته میشود که از آن جنوب ایران است و گرمای آن مکان. اخیرا معاون رئیسجمهور هشدار داده است که شرق ایران -از شمال تا جنوب- خالی از سکنه خواهد شد. ما با کشور زیبایمان چه کردهایم؟ کشاورزی ما در تاریخ نمونه بوده است. سیستانوبلوچستان ما صادرات غلات داشته است.
در کتاب «تاریخ سیستان» نوشته شده آبادانی سیستان بر سه بند است: بند بر آب، بند بر باد، بند بر مفسدین. «بند بر آب» به معنی قناتهایی است که مردم این سرزمین در زمانی به طول پنج یا شش هزار سال یاد گرفته بودند با آنها آب را از کوه به دشت بیاورند. «بند بر باد» یعنی درختکاری برای آنکه باد شنزار را به وسط آبادی نیاورد.
«بند بر مفسدین» هم به معنی ایستادگی جلوی بادیهنشینانی بوده است که موقع دروی محصول حمله میکردند. حال ببینیم با این سه مورد چه کردهایم. قنات یکی از بزرگترین محصولات تجربه تاریخی ایرانیان بوده است و ما متأسفانه این تجربه را کنار گذاشتیم و با این تصور که چاه عمیق بهتر است، تمام منابع آب زیرزمینی را به نابودی کشاندیم.
در شمال ایران چنان به قطع درختان پرداختهایم و جنگلزدایی کردهایم که از جمله درخت ملچ از بین رفته است. زمانی ایران زیباترین ملچ را داشت که «زردملچ» نامیده میشد. نزدیک به یک میلیون هکتار از جنگلهای ما از بین رفته است. اگر همین وضع ادامه پیدا کند، تا ٣٠ سال دیگر هر چه هست، از بین میرود.
وقتی شهرداریها را خودکفا کردهاند، یعنی بودجه به آنها نمیدهند، شهرداریها ناچار میشوند در سالمترین حالت برای درآمدزایی به فروختن زمین و تراکم به بسازوبفروشها بپردازند تا مشکل خود را حل کنند. وقتی به شهردار ایراد گرفته میشود که چرا مجوز بلندمرتبهسازی داده است، آن را «سیاست دولت» عنوان میکند و چنین میشود که جنگلها جایشان را به آپارتمانها میدهند.
جنگلهای رامسر و بابلسر به شهرکهای ویلایی و آپارتمانی تبدیل شدهاند، درحالیکه این ساختوسازها مطلقا مسئله مسکن را حل نمیکند و فقط نوعی پولشویی است، چون سرمایهها به جای رفتن به سمت تولید و صنعت، به سمت زمین بازی کشیده میشود که از همهچیز پرسودتر شده است. این هم یکی از شیوههای جنگ با درختان است.
۰