نان شب واجبتر از همه چیز
اصولا هر کس در هر زمینهای میخواهد بگوید کاری که میکند، کارستان است، از عبارت مشابهی بهره میگیرد و مثلا میگوید: «شعر از نان شب هم واجبتر است» یا «دیجیتال از نان شب هم واجبتر است». غافل از آنکه همه این تعابیر «قشنگ» و «جذاب» در بن خود تاکیدی بر ضرورت معاش آدمیان هستند.
کد خبر :
۵۲۵۸۳
بازدید :
۱۲۸۹
محسن آزموده | یکی از اساتید فلسفه چند سال پیش گفته بود: «فلسفه از نان شب هم واجبتر است». آنها هم که شکمشان سیر است، شگفتزده از این جمله قصار، مدام آن را این طرف و آنطرف تکرار میکردند.
بگذریم که این تعبیر چندان بدیع و یگانه نبود و اصولا هر کس در هر زمینهای میخواهد بگوید کاری که میکند، کارستان است، از عبارت مشابهی بهره میگیرد و مثلا میگوید: «شعر از نان شب هم واجبتر است» یا «دیجیتال از نان شب هم واجبتر است».
غافل از آنکه همه این تعابیر «قشنگ» و «جذاب» در بن خود تاکیدی بر ضرورت معاش آدمیان هستند. از قدیم هم گفتهاند که «شکم گرسنه دین و ایمان ندارد» چه برسد به اینکه از آدم گرفتار مایحتاج اولیه انتظار داشتیم به فلسفه فکر کند.
بیخود نیست که در هرم مشهور مرحوم مازلو هم معقولات در راس قرار میگیرند و آن پایین در قاعده نیازهای اولیه مثل خوراک و پوشاک قرار گرفتهاند. در تاریخ فلسفه هم اگر نگاه کنیم، میبینیم که هر وقت شرایط عمومی زندگی مردم مساعد است، بازار فلسفه و فلسفهورزی نیز رونق میگیرد.
به زندگی فیلسوفان بزرگ هم نگاه کنیم: از افلاطون و ارسطو و آگوستین و آکویناس در سدههای نخستین و میانه، تا دکارت و لایبنیتس و اسپینوزا و کانت و هگل و شوپنهاور و نیچه در سدههای جدید و راسل و ویتگنشتاین و هایدگر در دوران معاصر.
اگر نگوییم خیلی مرفه بودند، بالاخره به طور نسبی در شرایط مساعدی زندگی میکردند و از خانوادههای نسبتا مرفهی برآمده بودند و شاید تنها استثنا در این میان مارکس باشد که البته او هم تربیت خانوادگی بالایی داشت، ضمن آنکه همیشه استثنا موید قاعده است.
البته تردیدی نیست که فیلسوفان باید به گرسنگی و نان شب مردم هم فکر کنند و در دورانهای سختی نیز، خواه ناخواه به بحران و علل آن بیندیشند. اما این همه منافی آن نیست که برای رونق فکر و اندیشه، باید اول به فکر معیشت آدمیان بود چرا که نان شب نه فقط واجب که واجبترین است
۰