"چشمهایی که مال توست"؛ روایت گزنده رنج زنان
«چشمهایی که مال توست» از زن میگوید و از عشق و از رنج؛ رنجی که مثل یوغی بر گردن ظریف زنان این سرزمین از دیرباز تاکنون آویخته شده است. نثری روان با طنزی تلخ و گزنده در درون که خود طغیانی است بر خشونت و سنگدلی مردانه این روزهای جهان.
کد خبر :
۵۳۰۳۷
بازدید :
۱۴۲۰
«چشمهایی که مال توست» از زن میگوید و از عشق و از رنج؛ رنجی که مثل یوغی بر گردن ظریف زنان این سرزمین از دیرباز تاکنون آویخته شده است. نثری روان با طنزی تلخ و گزنده در درون که خود طغیانی است بر خشونت و سنگدلی مردانه این روزهای جهان.
بانو بهاره رهنما مانند خنیاگری، از عمیقترین احساسات زنانه، روایتی امروزی از مفهوم عشق بهمسلخرفته را داستانسرایی میکند و بحق که داستانسرایی یکی از خاستگاههای تئاتر است.
بازیگر هنرمندی که در این قرن صنعتی و سرعت در اتفاقات که تنها مختص کشور ما نیست و جهان را فراگرفته، بنا دارد عشق گمشده را فریاد کند... تئاتر واژهای یونانی به معنای به چیزی نگاهکردن است و بانو بهاره رهنما تماشاگر را خارج از زمان و جغرافیا به نگاهکردن واقعیتی تلخ از زندگی امروز انسان و روح حساس و ظریف زنانه فرامیخواند.
یکی از عناصر اصلی تئاتر شاید این باشد که انسان دوست دارد به اتفاقاتی که خارج از میل و اراده اوست تسلط داشته باشد و زن مونولوگگوی نمایش نیز در چنین تلاشی است، با یادداشتها و احساسات روزمره خویش که مخاطب را به یاد احساسات درونی سیمون دوبووار و مارگریت دوراس میاندازد.
با وجود آثار گوناگون نمایشی که این روزها، دارای ضعف؛ چه در محتوا و چه در فرم هستند و از غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی و اکبر رادی که بگذریم، نمایشنویس مطرحی غیر از اینان نداریم. هرچند تلاش داوود میرباقری، محمد رحمانیان و محمد چرمشیر چشمگیر است، اما بهاره رهنما در این نمایشنامه، بهمثابه زن بازیگر هنرمند، نقطه عطفی بر حضور زنان در نمایش ایرانی؛ از آزاده رومی، خنیاگر دوره ساسانی و گردیه تاکنون است.
گویی او نمایش را برای تربیت توده و آشناکردن مردان جامعه با دردها و احساسات زنانه و شرایط بغرنج زن در جامعه و خانواده و منزلت اجتماعی زن در نظر گرفته است و در این دنیای خشونت علیه زنان احقاق حقوق زنان را دنبال میکند.
هرچند مخاطبی که آثار بانو رهنما را دنبال میکند، محتوا و شکل اثر را واقعگرا میداند، اما اثر «چشمهایی که مال توست»، در مکتب مدرن با گستره متنوعی از سبکهای نمایشی نوشته شده است که توضیح آن خارج از این مقال است، اما هر اثری عاری از نقص نیست و به نظر نگارنده، طراحی صحنه میتوانست مانند تسلسل عشق در قصه، دایرهوار طراحی شود و از آینه و سایه، در این چرخش روزهای تلخ زن استفاده کرد، اما بدونشک بعد از رابعه و اعتصامی و فروغ، بانو بهاره رهنما نقطه عطفی بر حضور زن در جامعه ایران امروز است که تاریخ در آینده بیشتر درباره او خواهد گفت....
۰