زندگی عین فوتبال است
در زمانه ما که رسانه و تبلیغات مرزها و ذهنها را درنوردیدهاند و بسیاری از نسلهای جدید بیش از آنکه با مفهوم زندگی آشنا شوند، فوتبال و ستارههایش را میشناسند، باید کمکمک بازنگریای در این جمله کرد و برایشان گفت که «زندگی عین فوتبال است»؛ پر از فراز و فرود، پر از امید و بیم، پر از شادی و اندوه. نباید ناامید شد، باید تلاش کرد -یا حتا مبارزه- و باید ایمان داشت
کد خبر :
۵۴۶۱۹
بازدید :
۱۷۲۸
کاوه فولادینسب | شاید آن روایت خاطرهوار کوتاه را که از دکتر شریعتی نقل میکنند، شنیده باشید که میگوید وقتی دکتر کلاس پنجم بوده، همکلاسی گندهای داشته که ته کلاس مینشسته و برای او مظهر تمام پدیدههای چندشآور بوده (کچل بوده، سیگار میکشیده و در آن سنوسال زن داشته).
سالها بعد یک روز، وقتی شریعتی مشغول قدم زدن با همسرش در خیابانی بوده، به آن همکلاسی برمیخورد؛ حالا خود دکتر هم زن داشته، سیگار میکشیده و کچل شده بوده. حالا حکایت ما است؛ ما که نه، من... در کودکی و نوجوانی که پرسپولیسی دوآتشه بودم، وقتی کسی (معمولا مسنترهای فامیل) میگفتند «من نه پرسپولیسیام، نه استقلالی، طرفدار تیم ملیام»، اول بهتم میبرد و بعد توی دلم شروع میکردم به سنجش میزان بلاهت آدمی که هوادار یک باشگاه درستوحسابی نیست.
حالا چند سالی است خودم هم همینطوری شدهام و گرچه هنوز هم وقتی پرسپولیس برای یازدهمین بار در تاریخ لیگهای ایران، آن هم برای دومین سال متوالی، قهرمان میشود، دلم تندتر میزند (در حالی که اگر این اتفاق برای استقلال یا هر تیم دیگری بیفتد، نه لبخندی به صورتم مینشیند، نه اخمی)، خوب میدانم که نمیشود اسمم را یک هوادار واقعی گذاشت.
حالا چند سالی است خودم هم همینطوری شدهام و گرچه هنوز هم وقتی پرسپولیس برای یازدهمین بار در تاریخ لیگهای ایران، آن هم برای دومین سال متوالی، قهرمان میشود، دلم تندتر میزند (در حالی که اگر این اتفاق برای استقلال یا هر تیم دیگری بیفتد، نه لبخندی به صورتم مینشیند، نه اخمی)، خوب میدانم که نمیشود اسمم را یک هوادار واقعی گذاشت.
حالا، حق میدهم هواداران دوآتشه که با دیدن من و شنیدن حرفهایم درباره فوتبال، مشغول سنجش میزان بلاهت آدمی شوند که هوادار هیچ باشگاهی نیست؛ نه داخلی، نه خارجی. با این همه اما، ماهیت و فلسفه فوتبال همیشه برایم جالب بوده و حالا که چند سالی است دقیقتر و عمیقتر دربارهاش مطالعه میکنم، جذابتر هم شده.
جملهای کلیشهشده وجود دارد که میگوید «فوتبال عین زندگی است»؛ پر از فراز و فرود، پر از امید و بیم، پر از شادی و اندوه...
حالا در زمانه ما که رسانه و تبلیغات مرزها و ذهنها را درنوردیدهاند و بسیاری از نسلهای جدید بیش از آنکه با مفهوم زندگی آشنا شوند، فوتبال و ستارههایش را میشناسند، باید کمکمک بازنگریای در این جمله کرد و برایشان گفت که «زندگی عین فوتبال است»؛ پر از فراز و فرود، پر از امید و بیم، پر از شادی و اندوه. نباید ناامید شد، باید تلاش کرد -یا حتا مبارزه- و باید ایمان داشت.
حالا در زمانه ما که رسانه و تبلیغات مرزها و ذهنها را درنوردیدهاند و بسیاری از نسلهای جدید بیش از آنکه با مفهوم زندگی آشنا شوند، فوتبال و ستارههایش را میشناسند، باید کمکمک بازنگریای در این جمله کرد و برایشان گفت که «زندگی عین فوتبال است»؛ پر از فراز و فرود، پر از امید و بیم، پر از شادی و اندوه. نباید ناامید شد، باید تلاش کرد -یا حتا مبارزه- و باید ایمان داشت.
بعضی از دیدارهای فوتبال از این حیث، کیفیتی نمادین پیدا میکنند؛ مثل بازی هفته قبل رم و بارسلونا. معادلات منطقی میگوید تیمی که در بازی رفت در نیوکمپ چهار بر یک از بارسلونا باخته باشد، بهتر است منتظر بازی برگشت نشود و با خیال راحت برود برای سال بعد برنامهریزی کند. اما رم نشان داد که امید را به این راحتیها نباید از دست داد. بله، ورق را برگرداند، در المپیکو سه هیچ برنده شد و در آسمانها پرواز کرد.
۰