تماشای فوتبال؛ آرزوی بزرگِ کوچک!
«بچه سوم یک خانواده سهفرزندی هستم با دو برادر؛ یکی کوچکتر و یکی بزرگتر که هر سه بهشدت سرسپرده و عاشق بازی فوتبالیم و هرکدام هم تیم موردعلاقه خودمان را داریم. تفاوتش این است که من بازی تیم موردعلاقهام را در خانه میبینم و آنها از مدتها قبل نقشه میچینند و بلیت میخرند و ذوقش را میکنند. شاید باورت نشود، اما بزرگترین آرزوی من همین است، همین».
کد خبر :
۵۴۸۶۰
بازدید :
۱۱۳۹
بهاره رهنما | معلم زبان است و در شهر خودش شناختهشده، ازدواج نکرده و ٣٢ ساله است. زندگی روزانه خاص خودش را دارد و استقلال مالی و درآمدش از خیلی از زنها و دخترهای همسنوسال خودش بهتر است!
وقتی درباره آرزویش میپرسم، شرط میگذارد به او نخندم.
وقتی درباره آرزویش میپرسم، شرط میگذارد به او نخندم.
قول میدهم و او با لبخندی شروع میکند: «بچه سوم یک خانواده سهفرزندی هستم با دو برادر؛ یکی کوچکتر و یکی بزرگتر که هر سه بهشدت سرسپرده و عاشق بازی فوتبالیم و هرکدام هم تیم موردعلاقه خودمان را داریم. تفاوتش این است که من بازی تیم موردعلاقهام را در خانه میبینم و آنها از مدتها قبل نقشه میچینند و بلیت میخرند و ذوقش را میکنند. شاید باورت نشود، اما بزرگترین آرزوی من همین است، همین».
منتظرم ادامه دهد و او میگوید: «من مثل خیلی از دخترهای مجرد در آرزوی ازدواج یا مادرشدن نیستم یا مثلا پولدارشدن یا دور دنیا را دیدن! نه، من واقعا آرزو دارم تا وقتی هنوز جوانم بتوانم بازی تیم موردعلاقهام را در استادیوم ورزشی با هزاران نفر طرفدار دیگر ببینم، همپای آنها فریاد بکشم و شادی خودم را با جمع شریک شوم!»
مکثی میکند و میپرسد: «خندهدار نبود؟» جواب میدهم: «نه اصلا! به نظر من هم که طرفدار فوتبال نیستم آرزوی مهمی است و حتی من هم دوست دارم این اتفاق را تجربه کنم!»
با هیجان توضیح میدهد: «اما خیلی فرق میکند وقتی طرفدار دوآتیشه تیمی باشی و دو برادر فوتبالی هم در خانه داشته باشی و مجبور باشی همزمان وقتی آنها در استادیوم هستند، جلوی صفحه تلویزیون خانه بنشینی و تنهایی شادی کنی و تنهایی نگران باشی!»
امیدوار میگویم: «میشود، بالاخره میشود» و او تلخ میپرسد: «کی؟»
جاخورده میگویم: «نمیدانم! دیر و زود دارد، اما حس میکنم شدنی است».
تکرار میکند که آرزو دارد تا هنوز جوان است بتواند برود و بازی تیم موردعلاقهاش را در ورزشگاه ببیند.
نگاهش میکنم که با موهای کوتاه و چشمهای پرنفوذش سعی میکند تفاوت برآوردهشدن آرزویش در جوانی یا پیری را برایم تفهیم کند و من پیرزنی با موهای کوتاه جوگندمی را در ذهنم تصویر میکنم که وسط یک استادیوم ورزشی نشسته و دارد بیشتر از فوتبال به هیاهوی جوانان اطرافش نگاه میکند!
۰