درس تفکیک جنسیتی!
ارادت به زن و مرد درون هر انسانی را هم بهواسطه تلاش مرحوم یونگ برای کشف ابعاد وجوه مختلف انسانی قدر مینهم، اما بهترین درس تفکیک جنسیتیام را در دوران راهنمایی یاد گرفتم.
کد خبر :
۵۴۸۸۸
بازدید :
۱۰۳۷
گیتی صفرزاده | معمول است که انسانها را در بسیاری موارد به دو گروه زنها و مردها تقسیم میکنند. کاری ندارم که این تقسیمبندی چقدر ضروری، لازم و بجاست. حتی به این هم کاری ندارم که این تقسیمبندی فواید دارد یا مضار. خودم هیچوقت مشتری کتابها و سمینارهای «در دنیای زنان چه میگذرد» یا «راههای نفوذ به قلب مردان» نبودهام و دانستن اینکه علت پرحرفی زنان مربوط به کدام هورمونشان است یا غرقشدن آقایان در مقابل جعبه جادو نشان از فعالیت کدام نیمکره مغزشان دارد برایم جذاب نبوده است.
نه مخالف فعالیتهای مربوط به آشنایی زنان با حقوقشان هستم و نه سینهچاک روشهای عجیبوغریب بهدستآوری حق و حقوق.
ارادت به زن و مرد درون هر انسانی را هم بهواسطه تلاش مرحوم یونگ برای کشف ابعاد وجوه مختلف انسانی قدر مینهم، اما بهترین درس تفکیک جنسیتیام را در دوران راهنمایی یاد گرفتم.
در دوران راهنمایی کتابهایی تحت عنوان حرفهوفن داشتیم، شبیه به همین کتابی که امروزه با نام کار و فناوری در نظام آموزشی جدید تدریس میشود و هدفش کشف و راهنمایی و پرورش استعدادها و توانمندیهای دانشآموزان است.
کتاب ما بخشهایی مختص دختران داشت و فصلهایی هم مخصوص پسران بود. در همان سالهای راهنمایی که بودم، معلم درس مربوطه با چهرهای جدی سر کلاس آمد و همان اول آب پاکی را روی دستمان ریخت: من همه بخشها را به شما درس میدهم، شما همانقدر لازم است از کارهای فنی سر دربیاورید که پسران هم لازم است دوختن دکمهشان را بلد باشند.
اینطوری شد که در روز درس حرفهوفن ما را به کارگاه میبرد و با پیادهکردن موتور ماشین همه بخشهای آن از سیلندر و سوپاپ و دلکو را نشانمان میداد و طرز کار و وظایف هرکدام را میگفت.
من، اما هیچوقت نه به ماشین علاقهمند شدم و نه اهل رانندگیکردن شدم، اما نتایج خیر این کلاسها در دوران جوانی به دوستانم رسید؛ به محض اینکه ماشینشان در کنار خیابان یا وسط بزرگراه پنچر میشد، آستینهایم را بالا میزدم و لاستیک ماشین را عوض میکردم.
ثوابش نثار روح معلم گرانقدرم، زنده یا در ملکوت اعلی، بدون تفکیک جنسیتی.
۰