سیاست شور حذف رقیب
نمونه اجتماعی و سیاسی ماجرا نیز حذف استصوابی گروهها و افراد رقیب از عرصه سیاست است. این کار مثل همان خوردن یک یا چند جرعه آب دریا با هدف رفع تشنگی است. شاید در لحظات اولیه رفع تشنگی کند، ولی در ادامه تشنگی را بیشتر و نیاز به آب را افزونتر میکند. حذف دیگران نیز ابتدا از گروههای به نسبت دور آغاز میشود. شاید حذف اولیه توجیهاتی هم داشته باشد.
کد خبر :
۵۴۹۸۴
بازدید :
۱۰۱۵
عباس عبدی | برخی روندهای اجتماعی چنان هستند که اعتیادآورند، و هرچه در مسیر آن روند قرارگیریم، نه تنها اهداف اصلی و تعیین شده محقق نمیشود، بلکه به وجود و حضور در آن روند وابستهتر و معتاد میشویم. نمونه مشهور آن نوشیدن آب شور و دریا با هدف رفع تشنگی است.
چه انسانهای بسیاری که در کنار اقیانوس بودهاند و از تشنگی جان به جان آفرین تسلیم کردهاند، چرا؟ فقط به این علت ساده که یک اقیانوس آب به اندازه یک جرعه آب شیرین رفع تشنگی نمیکند، سهل است که تشنگی را تشدید میکند.
نمونه اجتماعی و سیاسی ماجرا نیز حذف استصوابی گروهها و افراد رقیب از عرصه سیاست است. این کار مثل همان خوردن یک یا چند جرعه آب دریا با هدف رفع تشنگی است. شاید در لحظات اولیه رفع تشنگی کند، ولی در ادامه تشنگی را بیشتر و نیاز به آب را افزونتر میکند. حذف دیگران نیز ابتدا از گروههای به نسبت دور آغاز میشود. شاید حذف اولیه توجیهاتی هم داشته باشد.
گروههای دور اقدام به خشونت کنند یا رفتارهای آنان نیز حذفی باشد در نتیجه واکنش حذفی را در میان ما برانگیزاند، از این رو حذف آنان به نسبت منطقی و پذیرفتنی مینماید. ولی مشکل از همین جا آغاز میشود که شیرینی حذف و نظارت از بالا، زیر دندان عدهای مزه میکند و در نتیجه دایره استفاده از این روش به مرور زمان گسترش پیدا میکند و همه را در برمیگیرد و کار به جایی میرسد که نزدیکترین نیروها را نیز در برمیگیرد.
نیروهایی که اگر ٤٠ سال پیش میپرسیدید که آیا ممکن است این نیروها حق حیات و زندگی اجتماعی مستقل نداشته باشند، هیچ احتمالی برای آن داده نمیشد. چند روز پیش در کانالی تلگرامی مطلبی را از یکی از استادان حوزه علمیه قم خواندم؛ درباره اتهاماتی بود که به گروه آنان زده بودند.
گروهی که سالهاست برای دفاع از موقعیت و منافع صنفی خود نشست دورهای اساتید حوزه علمیه را تاسیس کردهاند. آنان جزو مبرزترین استادان حوزه علمیه قم هستند و اگر قرار باشد هسته مرکزی ایدئولوژی رسمی را تعریف کنیم، به ناچار باید در میان همین صنف آن را پیدا کرد.
در مطلب او دو نکته بسیار مهم و در عین حال مکمل یکدیگر وجود داشت. اول اینکه اتهامات عجیب و غریبی را علیه آنان منتشر کردهاند که در نوع خود عجیب است. چگونه ممکن است که کسانی برای دفاع از اسلام و روحانیت حاضر شوند علیه استادان حوزه علمیه که به هر دلیلی خواهان تشکلیابی هستند، چنین اتهاماتی را بزنند؟ هنگامی که این افراد با همصنفهای خود که قرابت فکری و نظری دارند، چنین رفتاری میکنند، با دیگران چه خواهند کرد؟
نکته دوم و مهمتر فشاری است که از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بر آنان وارد میشود. به طوری که آنان تصمیم گرفتهاند به توصیه مراجع با جامعه مدرسین که آنان هم کمابیش در یک سطح هستند گفتوگو کنند، ولی طبق نوشته ایشان، جامعه مدرسین سه شرط زیر را برای آنان لحاظ کرده است: «اول اینکه کسی که میخواهد در مجمع عمومی اساتید عضو شود باید مورد تایید جامعه محترم مدرسین باشد؛ (توجه شود اینها افرادی هستند که حداقل ٢٥ سال سابقه تدریس در حوزه را دارند که ١٥ سال آن در سطوح عالی تدریس باید باشد) دوم اینکه تصمیمات این مجموعه باید به تایید جامعه مدرسین برسد؛ و سوم اینکه جامعه مدرسین بر اساس اعتقادات و راهکارها و ضوابطی که دارد هر زمان صلاح دید میتواند مجمع عمومی اساتید را منحل کند.»
طبیعی است که هیچ فرد یا گروهی چنین شرایط خفتباری را نمیپذیرد ولی مساله اصلی نگاهی است که طرف مقابل به همصنفهای خود داشته و قصد دارد که آنان را تا این حد تحقیر کرده و تحت انقیاد خود درآورد.
چرا چنین رفتاری شکل میگیرد؟ به علت همان اعتیاد به حذف و نوشیدن آب دریا با هدف رفع تشنگی. که هرچه مینوشند، تشنهتر میشوند. سیاست حذف اگر از نیروهای برانداز یا غیرمذهبی آغاز شد، در روند خود به جایی میرسد که همه نیروها و حتی خودیترینها را هم دربرمیگیرد و از شدت و حدت حذف و نظارت نیز نهتنها کاسته نمیشود، بلکه این دایره تنگتر و تنگتر میشود.
این قاعدهای قطعی در پیمودن این راه است. زیرا بقای حذفکنندگان بر منافع مشترک آنان در مقام حذف است و حذف به یک ویژگی ساختاری در رفتار و سیاستهای آنان تبدیل میشود و اگر این ویژگی را از دست دهند، بقای خودشان دچار اختلال خواهد شد.
این ویژگی نهفقط در حذف نیروهای سیاسی و اجتماعی، بلکه در سانسور نیز وجود دارد. سانسور برحسب ذات خود و برای بقایش چارهای ندارد جز اینکه تبدیل به یک رفتار آیینی شود و به مبتذلترین شکل خود درآید. این ویژگی ذاتی خشونت نیز هست.
استفاده از خشونت نیز کمابیش در همین چارچوب عمل میکند. وظیفه نیروی سیاسی آگاه و متعهد این است که از افتادن در روندهایی که فرد را تا پایان مسیر، بیاراده پیش میبرد و به قعر جهنم میاندازد اجتناب کند و دیگران را نسبت به تبعات این راه هشیار کند.
۰