فرانکو: مدیون جان هیوستن هستم
فرانکو نرو، بازیگر سرشناس ایتالیایی که در بیش از ۲۰۰ فیلم سینمایی و تلویزیونی مقابل دوربین رفته، یکی از مهمانان ویژه سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر است.
کد خبر :
۵۵۱۵۲
بازدید :
۱۸۵۸
فرانکو نرو، بازیگر سرشناس ایتالیایی که در بیش از ۲۰۰ فیلم سینمایی و تلویزیونی مقابل دوربین رفته، یکی از مهمانان ویژه سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر است. نرو که سابقه همکاری با فیلمسازانی، چون جان هیوستن، لوئیس بونوئل، راینر ورنر فاسبیندر، کلود شابرول و فرانکو زفیرلی را دارد، در اواسط دهه ۱۹۶۰ با بازی در نقش اصلی وسترن اسپاگتی «جانگو» (سرجو کوربوچی) به شهرت رسید.
او سالها بعد در «جانگوی از بند رسته» (۲۰۱۲، کوئنتین تارانتینو) که وامدار فیلمهای وسترن اسپاگتی است، نقشی کوتاه ایفا کرد. نرو از جشنوارههای فیلم میلان، مسکو، ترانسیلوانیا و تائورمینا جایزه یک عمر دستاورد دریافت کرده است.
در «کتاب مقدس» (۱۹۶۶، به کارگردانی جان هیوستون) ایفای نقش کردید، چطور این همکاری میان شما و او شکل گرفت؟
خیلی جوان بودم، فکر کنم ٢٢ سال سن داشتم، یک پاپاسی پول هم در بساط نبود. وردست عکاسی بودم که در منطقه عکاسها از تابلوهای نقاشی عکس میگرفت. روزی عکاسی از استودیو دو لارنتیس آمد، به من چشم دوخت و گفت: میتوانم چندتا عکس ازت بگیرم؟ گفتم: «بسیار خب. عکس بگیر» این عکسها روی میز کار آقای جان هیوستن قرار گرفت که میخواست «کتاب مقدس» را بسازد. من اصلا تلفن نداشتم، با دوست عکاسم تماس گرفتند و گفته بودند که جان هیوستن میخواهد من را در گراند هتل شهر رم ملاقات کند.
در «کتاب مقدس» (۱۹۶۶، به کارگردانی جان هیوستون) ایفای نقش کردید، چطور این همکاری میان شما و او شکل گرفت؟
خیلی جوان بودم، فکر کنم ٢٢ سال سن داشتم، یک پاپاسی پول هم در بساط نبود. وردست عکاسی بودم که در منطقه عکاسها از تابلوهای نقاشی عکس میگرفت. روزی عکاسی از استودیو دو لارنتیس آمد، به من چشم دوخت و گفت: میتوانم چندتا عکس ازت بگیرم؟ گفتم: «بسیار خب. عکس بگیر» این عکسها روی میز کار آقای جان هیوستن قرار گرفت که میخواست «کتاب مقدس» را بسازد. من اصلا تلفن نداشتم، با دوست عکاسم تماس گرفتند و گفته بودند که جان هیوستن میخواهد من را در گراند هتل شهر رم ملاقات کند.
من به رم رفتم وارد اتاقی شدم که [..]همکار جان هیوستن بود. جان هیوستن برگشت به من گفت: «بیا جلو. بیا جلو جوان.» مقابلش نشستم، خیلی با دقت به من نگاه کرد. گفت: «حالا راه برو و یک چرخ بزن.» دوباره نگاهم کرد و گفت: «بسیار خب، ...» و سپس رفت. بعد از دو سه روز باز با همان دوست عکاسم تماس گرفتند و گفتند: «به رفیقت بگو جان هیوستن او را برای نقش انتخاب کرده.»
من همهچیز را مدیون جان هیوستن هستم نه فقط برای آن نقش کوتاه بلکه برای تبلیغاتی که برای من در تمام دنیا ایجاد شد. میگفتند جان هیوستن کشف جدیدی داشته. من همهچیز را مدیون جان هیوستن هستم. برای اینکه در طول فیلمبرداری «کتاب مقدس» از من درخواست کرد که زبان انگلیسی را خیلی خوب یاد بگیرم. اصلا خود جان هیوستن معلم زبان من بود.
من همهچیز را مدیون جان هیوستن هستم نه فقط برای آن نقش کوتاه بلکه برای تبلیغاتی که برای من در تمام دنیا ایجاد شد. میگفتند جان هیوستن کشف جدیدی داشته. من همهچیز را مدیون جان هیوستن هستم. برای اینکه در طول فیلمبرداری «کتاب مقدس» از من درخواست کرد که زبان انگلیسی را خیلی خوب یاد بگیرم. اصلا خود جان هیوستن معلم زبان من بود.
من با کمک صفحههای گرامافون نمایشنامههای شکسپیر را که اجرای بازیگران بزرگ انگلیس جان گیلگود و لورنس اولیویربود گوش دادم و زبان انگلیسی را با گوش سپردن به اجراهای صوتی نمایشنامههای شکسپیر یاد گرفتم. من به جان هیوستن مدیون هستم. علت را توضیح میدهم.
شبی در لندن جان هیوستن با جاشوا لوگان (کارگردان کملوت) شام میخوردند. لوگان به جان هیوستن میگوید دنبال بازیگر جدید هستم نمیخواهم دوباره با چهرههای شناختهشدهای مانند جولی اندروز، ریچارد برتن و ریچارد گولیت همکاری کنم. جان هیوستن میگوید من در فیلم خودم (کتاب مقدس) دو قهرمان دارم یکی از آنها ریچارد برتن و دیگری فرانکو نرو است. جاشوا، گفت: «من او را نمیشناسم.» جان هیوستن به او توصیه میکند: «باید ببینی او را.» جاشوا با من تماس گرفت و من به شهر لندن رفتم تا او را ببینم.
جاشوا تا من را دید، گفت: «حق با جان هیوستن است. به لحاظ فیزیکی مناسب هستی.»، اما خیلی اصرار داشت من انگلیسی حرف بزنم. من خیلی انگلیسی حرف زدن بلد نبودم. جاشوا لوگان گفت: «من متاسفانه نمیتوانم بازیگری را انتخاب کنم که بر زبان انگلیسی تسلط ندارد.» گفتم: «آقای لوگان، من، اما نمایشنامههای شکسپیر را به زبان انگلیسی بلدم اجرا کنم.» لوگان جواب داد: «تو انگلیسی بلد نیستی حرف بزنی چگونه میخواهی نمایشنامه شکسپیر را به انگلیسی اجرا کنی؟ اجرا کن، ببینم.» (میخندد) وقتی چند جمله از نمایشنامههای شکسپیر را اجرا کردم دیوانه شد. گفت: «پس اگر شکسپیر را میتوانی بخوانی پس چهار تا دیالوگ را هم میتوانی ادا کنی.»
در «تریستانا» با لوئیس بونوئل و کاترین دونوو همکاری داشتید، چه خاطره ویژهای از همکاری با بونوئل و کاترین دونوو دارید؟
وقتی نخستینبار کاترین دونوو را در اتاق گریم دیدم مانند بانوان فرانسوی نشسته بود. گفتم ببین سرصحنه باید بهمان خوش بگذرد اینطوری بخواهی برخورد کنی به همهمان سخت خواهد گذشت. شبها پس از فیلمبرداری در شهر میگشتیم. بنابراین خیلی با هم دوست شدیم.
گفتید تلویزیون سینما را خراب کرده. چرا؟
سینما رفتن انتخاب تماشاگر است که چه نوع فیلمی را تماشا کند. او پول بلیت را میپردازد و فیلم را میبیند. اما دست آخر تصمیم با اوست که فیلم را دوست بدارد چراکه فیلم را در سکوت و تاریکی سالن سینما تماشا میکند. در تلویزیون در ساعات پربیننده تماشاگر هزار کار انجام میدهد، غذا میخورد، موبایل بازی میکند، در کنارش فیلم را هم میبیند. پس هیچ احترامی برای زحمتی که کشیده شده قائل نیست.
در «تریستانا» با لوئیس بونوئل و کاترین دونوو همکاری داشتید، چه خاطره ویژهای از همکاری با بونوئل و کاترین دونوو دارید؟
وقتی نخستینبار کاترین دونوو را در اتاق گریم دیدم مانند بانوان فرانسوی نشسته بود. گفتم ببین سرصحنه باید بهمان خوش بگذرد اینطوری بخواهی برخورد کنی به همهمان سخت خواهد گذشت. شبها پس از فیلمبرداری در شهر میگشتیم. بنابراین خیلی با هم دوست شدیم.
گفتید تلویزیون سینما را خراب کرده. چرا؟
سینما رفتن انتخاب تماشاگر است که چه نوع فیلمی را تماشا کند. او پول بلیت را میپردازد و فیلم را میبیند. اما دست آخر تصمیم با اوست که فیلم را دوست بدارد چراکه فیلم را در سکوت و تاریکی سالن سینما تماشا میکند. در تلویزیون در ساعات پربیننده تماشاگر هزار کار انجام میدهد، غذا میخورد، موبایل بازی میکند، در کنارش فیلم را هم میبیند. پس هیچ احترامی برای زحمتی که کشیده شده قائل نیست.
روزی یکی از عزیزترین دوستانم فرناندو ری (بازیگر اسپانیایی) بهم گفت: میدانی فیلم دون کیشوت که بازی کردم، پانزده میلیون تماشاگر داشته؟ گفتم خیر شاید ٢٠٠ هزار نفر فیلم را دیده باشند. بقیه فیلم را تکه پاره دیدهاند. من در ایتالیا این نکته را تست کردم. دوستی گفت: فیلمی از تو را در تلویزیون دیدم. گفتم داستان را تعریف کن. توانست بخشی از داستان را تعریف کند. تنها فایده نمایش فیلم در تلویزیون این است که اگر تماشای فیلم را در سالن سینما از دست دادی، بعد از چند ماه میتوانی آن را درتلویزیون تماشا کنی.
چطور با کوئنتین تارانتینو در «جانگوی از بند رسته» همکاری کردید؟
تارانتینو از دورانی که وارد سینما نشده بود یک علاقهمند جدی سینما بود. در دورانی که در یک ویدئو کلوب مشغول کار بود چندتا از فیلمهای من را دیده و بسیار علاقهمند شده بود. در دورانی که هنوز اینترنت وجود نداشت او جستوجو کرده بود و تمام فیلمهای من را که در امریکا نمایش نداشت، پیدا کرده و دیده بود. نخستینبار در شهر رم با یکدیگر ملاقات کردیم و آشنایی نزدیک ما شکل گرفت.
تا چه حد با سینمای ایران آشنایی دارید؟
من زیاد با سینمای ایران آشنایی ندارم. اما فیلمهای عباس کیارستمی یا اصغر فرهادی را دیدهام. در ضمن یکی از دوستان نزدیکم ویتوریو استوارو مدیر فیلمبردار با یکی از کارگردانهای شما (در فیلم محمد رسولالله مجید مجیدی) همکاری داشته و از نتیجه همکاری راضی بود.
من زیاد با سینمای ایران آشنایی ندارم. اما فیلمهای عباس کیارستمی یا اصغر فرهادی را دیدهام.
تارانتینو از دورانی که وارد سینما نشده بود یک علاقهمند جدی سینما بود. در دورانی که در یک ویدئو کلوب مشغول کار بود چندتا از فیلمهای من را دیده و بسیار علاقهمند شده بود.
سینما رفتن انتخاب تماشاگر است که چه نوع فیلمی را تماشا کند. او پول بلیت را میپردازد و فیلم را میبیند. اما دست آخر تصمیم با اوست که فیلم را دوست بدارد چراکه فیلم را در سکوت و تاریکی سالن سینما تماشا میکند. در تلویزیون در ساعات پربیننده تماشاگر هزار کار انجام میدهد، غذا میخورد، موبایل بازی میکند، در کنارش فیلم را هم میبیند. پس هیچ احترامی برای زحمتی که کشیده شده قائل نیست.
چطور با کوئنتین تارانتینو در «جانگوی از بند رسته» همکاری کردید؟
تارانتینو از دورانی که وارد سینما نشده بود یک علاقهمند جدی سینما بود. در دورانی که در یک ویدئو کلوب مشغول کار بود چندتا از فیلمهای من را دیده و بسیار علاقهمند شده بود. در دورانی که هنوز اینترنت وجود نداشت او جستوجو کرده بود و تمام فیلمهای من را که در امریکا نمایش نداشت، پیدا کرده و دیده بود. نخستینبار در شهر رم با یکدیگر ملاقات کردیم و آشنایی نزدیک ما شکل گرفت.
تا چه حد با سینمای ایران آشنایی دارید؟
من زیاد با سینمای ایران آشنایی ندارم. اما فیلمهای عباس کیارستمی یا اصغر فرهادی را دیدهام. در ضمن یکی از دوستان نزدیکم ویتوریو استوارو مدیر فیلمبردار با یکی از کارگردانهای شما (در فیلم محمد رسولالله مجید مجیدی) همکاری داشته و از نتیجه همکاری راضی بود.
من زیاد با سینمای ایران آشنایی ندارم. اما فیلمهای عباس کیارستمی یا اصغر فرهادی را دیدهام.
تارانتینو از دورانی که وارد سینما نشده بود یک علاقهمند جدی سینما بود. در دورانی که در یک ویدئو کلوب مشغول کار بود چندتا از فیلمهای من را دیده و بسیار علاقهمند شده بود.
سینما رفتن انتخاب تماشاگر است که چه نوع فیلمی را تماشا کند. او پول بلیت را میپردازد و فیلم را میبیند. اما دست آخر تصمیم با اوست که فیلم را دوست بدارد چراکه فیلم را در سکوت و تاریکی سالن سینما تماشا میکند. در تلویزیون در ساعات پربیننده تماشاگر هزار کار انجام میدهد، غذا میخورد، موبایل بازی میکند، در کنارش فیلم را هم میبیند. پس هیچ احترامی برای زحمتی که کشیده شده قائل نیست.
۰