تلگرام؛ مجازی یا واقعی؟
مردم کمکم به تلگرام معتاد شدند، بهخصوص در کشوری که دنیای واقعی مردم با درون آنها گاهی فاصلههای عجیبی دارد. بخشی از حاکمیت که همیشه تلاش کرده مردم آنی بنمایند که او میخواهد، تلگرام این فرصت را فراهم کرد که در فضای مجازی دنیای واقعی بهتر دیده شود و این شاید همان رمز موفقیت تلگرام بود.
کد خبر :
۵۶۰۴۶
بازدید :
۱۱۵۳
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران | وقتی تلگرام آمد، به دلیل امکانات فوقالعادهای که داشت، توانست نیمی از جمعیت ایران را به سوی خود جلب کند. گواینکه برای ایران ساخته شده بود. از باسواد، کمسواد و بیسواد جلب آن شدند و فضایی شد که هرکس کالای فکری یا حتی تجاری خود را عرضه کرد. گروههای اجتماعی همفکران خود را یافتند و برای خود گروه و کانال زدند.
سرعت تأثیرگذاری تلگرام فوقالعاده بود، آنقدر که هیچ مقام دولتیای هم نمیخواست از فرصت اطلاعرسانی و جمعکردن دارودستهاش در تلگرام صرفنظر کند.
مردم کمکم به تلگرام معتاد شدند، بهخصوص در کشوری که دنیای واقعی مردم با درون آنها گاهی فاصلههای عجیبی دارد. بخشی از حاکمیت که همیشه تلاش کرده مردم آنی بنمایند که او میخواهد، تلگرام این فرصت را فراهم کرد که در فضای مجازی دنیای واقعی بهتر دیده شود و این شاید همان رمز موفقیت تلگرام بود.
مردم کمکم به تلگرام معتاد شدند، بهخصوص در کشوری که دنیای واقعی مردم با درون آنها گاهی فاصلههای عجیبی دارد. بخشی از حاکمیت که همیشه تلاش کرده مردم آنی بنمایند که او میخواهد، تلگرام این فرصت را فراهم کرد که در فضای مجازی دنیای واقعی بهتر دیده شود و این شاید همان رمز موفقیت تلگرام بود.
اینکه تلگرام میماند یا نه و مردم با استفاده از روشهای عبور از فیلترینگ باز هم از آن استفاده میکنند یا با بدیلی دیگر جایگزین میشود، به زودی مشخص خواهد شد. اما تلگرام نقطهعطفی در تاریخ ایران خواهد بود که هم سطح آگاهی مردم و هم سطح توقعات را بالا برده است.
لازمه ماندن در دنیای امروز و حتی در گذشته پذیرش تغییر بوده و خواهد بود. لازم نیست دانش شما مثل ما زیستشناسان باشد که تولد، مرگ و تکامل را بخشی جدانشدنی از حقیقت حیات زمینی بدانی. من هم از اینکه همه تلگرامی شده بودند، ناراحت بودم، حتی برای خودم. دلم میخواست به جای نوشتن و خواندن مطالب تلگرام درسم را بدهم، تحقیقم را بکنم و اگر دانشی دارم که به درد کشور میخورد، در جلسات تخصصی در اختیار تصمیمگیران بگذارم.
اما متأسفانه بعد از ۲۰ سال کار دانشگاهی و شاید ۳۸ کار فرهنگی و علمی- یعنی از اولین مقالهای که در ۱۵ سالگی با عنوان «قناتها در معرض خطرند» در هفتهنامه سروش استان مرکزی نوشتم- به تجربه دریافتم که این سندروم خاورمیانهای علاقهای به گوشکردن نظر دیگران و پذیرش آن ندارد. فرقی ندارد نظر شما در یک جمع دانشگاهی باشد که همه تحصیلکرده خارج هستند یا در جمعی دولتی که اعضای آن یکهورچین شدهاند؛ رفتار همه یکسان است؛ تلگرام عصیانی بود برای دیدهشدن و شنیدهشدن.
من بارها گفتهام و باز هم میگویم که اصلا سیاسی نیستم و آرزو دارم تا زمانی که توان دارم، در عرصه علمی و محیط زیست کار پژوهشی و اطلاعرسانی داشته باشم. اما به آنها که با رفتارشان کاری کردهاند که ۴۰ میلیون ایرانی به پاول دروف روسی تبعیدی اعتماد کنند، میگویم این خیلی خیلی برای کشور خطرناک است. اتفاقا من هم بیش از شما از این حد اعتماد مردم به تلگرام ناراحت هستم.
راه بازگشت اعتماد مردم استفاده از محدودیت نیست. این روشها در دنیای جدید چندان کارایی ندارد. شما کافی است فقط یک شبکه تلویزیونی درست کنید که صدای اکثریت و حتی اقلیتهای کوچک در آن حق پخش داشته باشد. اگر ندیدید که بعد از مدتی همه سرشان را از موبایلها بلند کرده و تلویزیون را نگاه کنند.
بگذارید در آن شبکه من دانشگاهی حرفم را در مورد اشکالات علم در کشور یا محیط زیست کشور بدون لکنت زبان بگویم. به بقیه گروههای اجتماعی هم چنین حقی را بدهید، این تنها راه مبارزه با شبکههای ماهوارهای و شبکههایی از جنس تلگرام است. من به عنوان یک دانشگاهی دنیادیده که هم با روسها، هم با آمریکاییها و هم سالها با اروپاییها و همچنین کشورهای منطقه کار علمی کردهام، به صراحت میگویم آنها قابلاعتماد نیستند و آنها دلشان برای آزادی، حقوق بشر و رفاه ایران و ایرانی نمیسوزد.
بیایید برای آنکه مردم و جوانان در دام آنها نیفتند، بودنشان را باور کنیم و همانطور که در زمان انتخابات حضورشان را میخواهیم، در بقیه سال هم به آنها مراجعه کنیم تا آنها هم گوشهای از بار سنگین اداره کشور را در عصر گرمایش کره زمین و بحران آب به دوش بگیرند. مهمترین مشکل امنیتی در کشور تلگرام، بیبیسی و فیسبوک یا چهار تحصیلکرده در خارج نیست.
آنچه آینده این سرزمین را تهدید جدی میکند، نابودی محیط زیست است و بیاعتمادی مردم به آنچه رنگ دولتی دارد. ماندن در زمینی که از بیرحمی بشر بهشدت زخمی شده است، فقط برای زخمهای آن به همکاری و همراهی همه نیاز دارد.
سیل بیآبی و دود گرمایش کره زمین همه را یا با خود میبرد یا خفه میکند، چپ و راست و این قوه و آن قوه نمیشناسد. پس لازم است چشمها را شست، دستها را در دست هم قرار داد و برای مقابله با بحرانهایی که صدها برابر خطرناکتر از تلگرام است، با هم تلاش کرد.
۰