"کوچهبازاری" مبتذل است یا پاپ؟
حالا این موسیقی مردمی و نجیب و کلاسیک، با تمام ایرادها و سادهانگاریهایی که در ملودی، متن، تنظیم و تکنیک خوانندگی دارد، چرا مبتذلتر از آثار موجود در بازار موسیقی پاپ شناخته میشود؟
کد خبر :
۵۶۷۱۲
بازدید :
۱۶۵۹
علی مسعودینیا | زیاد پیش میآید برایم، خاصه این اواخر که توی تاکسی مینشینم یا جایی میروم و آهنگهای جدید موسیقی بهاصطلاح پاپ ایران را میشنوم که سوهان روح و اعصاب هستند از یکطرف و از طرفی پکیج بیهنری و بیخردی و از دیگر سو مبتذل به معنای واقعی کلمه. گاهی که دل و دماغی دارم، از طرفی که بانی این شکنجه بوده میپرسم این آهنگ مجوز دارد یا نه؟
تعداد دفعاتی که جواب مثبت میشنوم کم نیست. اینها را گفتم تا برسم به جواد یساری و ماجرای اخیرش به عنوان خواننده ساندترک فیلم «دشمن زن».
نامش با همان عنوان همیشگی «مردمی» ابتدا زینتبخش تبلیغات فیلم بود و بعد خبر رسید که مجوزی برای پخش صدای او صادر نشده است. بگذریم از اینکه مجوز برای پخش صدای خیلیها صادر نشده، اما زیست مردم با آوا و نوای آنها بسیار بیشتر و عمیقتر است از زیستشان با مجوزدارها و مجازها.
فارغ از اینکه حالا «دشمن زن» احتمالا فیلم خیلی فاخری نیست و باز فارغ از اینکه صدای یساری مجوز بگیرد یا نگیرد، وقت خوبی است که به جریان موسیقایی مهم و ریشهداری که امثال یساری از آن برآمدهاند اشاره کنیم. تصنیفهای «کوچه و بازاری» حالا قریب به یک قرن است که در میان توده مردم هوادار و شنونده دارند.
موضع آکادمیها و نهادهای رسمی و دولتی موسیقی هرگز نسبت به این جریان دوستانه نبوده است. دلایل مختلفی برایش وجود دارد که در این مختصر نمیگنجد.
یساری در حقیقت نسل دوم گروهی از خوانندگان است که رادیو و تلویزیون آن دوران طردشان میکرد. نسل اول را امثال قاسم جبلی، تاجیک و بعدها نعمت آغاسی و علی نظری و امثالهم رقم زده بودند و آهنگسازانی، چون ناصر زرآبادی، حسین صمدی، رشید مرادی، ناصر آهنیان و... اینها عمدتا راهی به محافل رسمی موسیقی نمییافتند، چون کارهایشان تم عربی داشت و سبک خوانندگی و تحریرشان هم بیشتر متاثر از خوانندگان مصری، مثل فرید الاطرش و عبدالوهاب، بود.
ارکستر عربی آنها با چند ویولن که آکاردئون، قانون، تمپو، عود و فلوت کوتاه آن را همراهی میکردند بسیار جمع و جور و کمخرج بود و متن و مفهوم ترانههایشان ساده و همهفهم و البته منبعث از دنیایی کاملا مردانه. چنین بود که کافهها و کمپانیهای ضبط و توزیع صفحه و کاست شد مأوای آنها و کارگران، رانندگان، لوطیها و جاهلها و خلاصه اقشار متوسط به پایین فرهنگی مخاطب و هوادارشان بودند.
اما در موسیقی مردمی بیسبک و هردمبیل ما اینها همواره به شکلی بسیار کلاسیک صاحب «سبک» بودند. یساری، عباس قادری، ایرج مهدیان و... نسل بعدی بودند که در دهه ٥٠ به میدان آمدند و بعد از انقلاب هم عدهای از خوانندگان دور از ایران به نوعی همین روند را ادامه دادند.
حالا این موسیقی مردمی و نجیب و کلاسیک، با تمام ایرادها و سادهانگاریهایی که در ملودی، متن، تنظیم و تکنیک خوانندگی دارد، چرا مبتذلتر از آثار موجود در بازار موسیقی پاپ شناخته میشود و همین جواد یساری که عمیقا موسیقی و متن آثارش (که اکثرا محصول همکاری او با ناصر تبریزی و سعید مهناویان هستند) با سنت و عرف و فرهنگ تودهها در ارتباط است هرگز نتوانسته مجوز بگیرد؟ البته تاریخ نشان داده که برخی پدیدههای فرهنگی با مجوز یا بدون مجوز از زندگی ما بیرون نمیروند. اگر باور ندارید به اولین محفلی که رسیدید زمزمه کنید: «سپیدهدم اومد و وقت رفتن» و ببینید چند نفر با شما همصدا خواهند شد...
۰