بحران فرهنگ "قلدرمآبی"
از گذشتههای دور تا دنیای پیشرفته امروزهمواره قشری خاص درجامعه وجود داشتهاند که فرهنگ «قلدرمآبی»، «یکه بزنی»، «خودبزرگ بینی» و «پیروز میدان بودن» در فکر و ذهنشان رسوخ کرده و با همین تفکر و فرهنگ اشتباه مشکلات بسیاری را برای خود و دیگران به وجود آوردهاند.
از گذشتههای دورتا دنیای پیشرفته امروزهمواره قشری خاص درجامعه وجود داشتهاند که فرهنگ «قلدرمآبی»، «یکه بزنی»، «خودبزرگ بینی» و «پیروز میدان بودن» در فکر و ذهنشان رسوخ کرده و با همین تفکر و فرهنگ اشتباه مشکلات بسیاری را برای خود و دیگران به وجود آوردهاند. افرادی که پیرو این فرهنگ هستند، غالباً تمایل دارند از جامعه، میدان نبردی بسازند که فقط باید یک برنده داشته باشد و بیشک آن هم کسی نیست جز خودشان.
از چاقو و قمه و کارد سلاخی گرفته تا شوکر و گاز اشک آور ابزارهایی هستند که چنین اشخاصی بهکار میگیرند تا به خواستهشان که همانا پیروزی در «دوئل خودخواهانه» است، برسند. اما در اغلب مواقع همین افراد به اصطلاح پیروز وقتی به خاطر ارتکاب جرم دستگیر میشوند بسرعت بر طبل ندامت میکوبند و با صدایی لرزان و گرفته ابراز میکنند که همه این اتفاقات در یک چشم برهم زدن رخ داد و قصد آسیب رساندن به کسی را نداشتهاند.
به طور قطع اگر فرهنگ گفت و گو در خانواده و به تبع آن در جامعه نهادینه میشد بیشک هیچگاه شاهد رشد فزاینده درگیری و نزاعهای خیابانی نمیبودیم. تشکیل بیش از ۲ هزار پرونده نزاع و درگیری در محاکم قضایی و انتظامی در هر روز نشانه خوبی برای یک جامعه سالم نیست.
این آمار هشداری است بر اینکه ما یاد نگرفتهایم مشکلاتمان را از راه منطقی حل کنیم وقتی به علت این درگیریها نگاه کنیم میبینیم که پیش پا افتادهترین مسائل از جمله چشم در چشم شدن دستمایه یک نزاع منجر به قتل یا جرح شده است.
به عقیده صاحبنظران و کارشناسان، مسائل مختلفی، چون ناتوانی در کنترل خشم، ضعف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی مهاجرت نقش بسزایی در افزایش نزاعها و درگیریهای خیابانی دارد. اما آنچه که امروزه باعث افزایش پروندههای نزاع میشود اغلب یک تصمیم آنی از سوی افرادی است که میخواهند تنها برای چند دقیقه هم که شده پیروز میدان باشند و سنگفرشهای خیابان را به رینگی برای مبارزه میدانی بدل کنند.
اصرار مجلس بر ممنوعیت کامل سلاح سرد
محمد کاظمی نماینده و عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در پاسخ به این سؤال که ماده ۶۱۷ قانون مجازات اسلامی- منع بهکارگیری سلاح سرد- با چه هدفی تبیین شده است، میگوید: شما اگر پروندههای قتل و ضرب و جرح را بررسی کنید، میبینید که اکثر آنها بهخاطر داشتن یک سلاح بخصوص چاقو، قمه یا دشنه مرتکب جرم شدهاند و بازهم در اغلب پروندهها مجرمان تقریباً اشخاص زیر ۳۰ سال هستند. این بدان معنی است که اگر سلاح سرد در دسترس افراد بخصوص جوانان که معمولاً شور و هیجان و همینطور غرور کاذب دارند قرار نگیرد، جلوی بسیاری از درگیریها، نزاعهای منجر به جرح و قتل گرفته خواهد شد.
وی در ادامه میافزاید: به شخصه پروندههای قتل متعددی را در دیوانعالی کشور مورد بررسی قرار دادم و متأسفانه در هر ۱۰ پرونده قتل ۹ پرونده قاتل زیر ۳۰ سال سن داشت و از چاقو، قمه یا دشنه بهعنوان آلت قتاله استفاده کرده بود؛ بنابراین سختگیری در برابر بهکارگیری و حمل سلاحهای سرد بیش از هرکس به نفع افراد جامعه و بویژه نسل جوان است.
این نماینده مجلس در جواب این پرسش که چرا در تبصره دو این ماده واحده استفاده از سلاحهای سرد از جمله دشنه و قمه را در برخی موارد با داشتن مجوز، قانونی دانستهاند و اینکه دشنه یا قمه چه مصرف دیگری میتواند در زندگی روزمره داشته باشد، میافزاید: اتفاقاً ما از ابتدای تصویب این طرح درصدد آن بودیم که بهکارگیری سلاحهای سرد را مطلقاً ممنوع کنیم، اما شورای نگهبان به طرح اولیه ایراد گرفت و بر این باور بود که این سلاحها کاربردهای مجاز هم دارد، اما بواقع آنچه که مدنظر کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس و نیروی انتظامی بود، ممنوعیت کامل فروش، عرضه و حمل سلاحهای سرد بود که به اعتقاد من بسیار کاربردیتر و تأثیرگذارتر بود.
مردم آگاهی کاملی از قوانین ندارند
سید مهدی حجتی حقوقدان در خصوص علت نزاعهای خیابانی میگوید: نزاع و درگیری در جامعه ایران، امروز بهعنوان یک معضل اجتماعی شناخته میشود و این مسأله به این خاطر است که صبر شهروندان تا حد زیادی کاسته شده و ما بدرستی در حوزه اجتماعی کار نکردهایم و در زمینه اطلاعرسانی هم ضعیف عمل کردهایم. به همین خاطر امروز شاهد رشد فزاینده نزاعها و درگیریهای خیابانی هستیم.
حجتی در پاسخ به این سؤال که آیا قوانین، بازدارندگی لازم را در این زمینه دارند، تصریح میکند: به اعتقاد من قوانین در این حوزه بدرستی وضع شده است، اما نکتهای که وجود دارد آن است که مردم آگاهی کاملی از قوانین ندارند و جهل مردم نسبت به آن بسیار زیاد است؛ بنابراین بسیاری از افراد بر این باور هستند که قوانین محکمی در این خصوص وجود ندارد و حتی نمیتواند مانعی برای انتقامگیریهای شخصی باشد. در صورتی که وقتی اشخاص بهدلیل نزاعها و درگیریها به دادسراها ارجاع داده میشوند تازه در مییابند که قوانین بسیار سختگیرانهای وجود دارد.
وی در ادامه به این پرسش که آیا تصویب طرح ممنوعیت بهکارگیری سلاحهای سرد از سوی مجلس توانسته خلأهای قانونی در نزاعها و درگیریها را کاهش دهد، این گونه پاسخ میدهد: تا دو سال پیش خلأهایی در این خصوص وجود داشت، اما با تصویب این طرح در حال حاضر خلأ وجود ندارد و قوانین کاملاً سختگیرانهای اجرا میشود.
بازی برد - برد بسازیم
دکتر محمد نسل جرم شناس درباره بحث نزاعها و درگیریهای خیابانی میگوید: متأسفانه درگیریهای خیابانی معمولاً با جزئیترین و پیش پا افتادهترین مسائل مانند تنه خوردن، نگاه کردن، جای پارک خودرو و... رخ میدهد و شاید اصلیترین مشکلی هم که در این خصوص وجود دارد آن است که ما در بیان دیالوگ ضعیف هستیم. به طور کلی در جوامعی که گفتوگو و دیالوگ حاکم است کمتر شاهد بروز درگیری و نزاع هستیم.
دکتر نسل در پاسخ به این سؤال که آیا این ضعف در جامعه ما ارتباطی با ضعف ایرانیها در کارهای گروهی و پذیرش همه نظرات هم دارد، خاطرنشان میکند: هیچگاه آدمها نظر یکسان و همسانی با هم ندارند بنابراین اختلاف نظرها در همه جوامع وجود دارد، اما آنچه که ما باید از کودکی یاد میگرفتیم و نگرفتیم آن است که ما ایرانیها در کارهای جمعی بسیار ضعیف هستیم یعنی نمیتوانیم همه نظرها را پذیرا باشیم و فکر میکنیم تنها نظر و رضایت خودمان شرط انجام یک کار است و همین مسأله باعث شده تا هر مسألهای را در بازی برد و باخت خلاصه کنیم.
وی در ادامه ضمن اشاره به لزوم یادگیری بازی برد - برد تأکید میکند: اگر ما از کودکی یاد بگیریم که هرکسی نظراتی دارد و وقتی قرار است با کسی چالشی داشته باشیم حتماً باید به نظرات او هم توجه کنیم دیگر بهدنبال بازی برد و باخت نیستیم و تلاش میکنیم تا هر دو طرف بازی برد - برد را تجربه کنند، در این حالت است که هیچگاه تنش لفظی به درگیری فیزیکی منجر نمیشود و مسأله در همان مرحله صحبت کردن خاتمه پیدا میکند.
این جرم شناس میگوید: یکی دیگر از مسائلی که باعث بروز درگیریها میشود بحث توقع از سایرین است. برخی از افراد سطح توقع بسیار بالایی دارند و اگر احساس کنند که به خاستگاهشان نرسیدهاند شروع به پرخاش و درگیری میکنند.
وی میافزاید: افراد خودخواه تنوع فکری را نمیپذیرند. از اینرو تصور میکنند خودشان الگو هستند و همه باید مانند آنها فکر و عمل کنند. وقتی انسان به مرحلهای برسد که سلایق و نظرات مخالف خود را برنتابد، آنگاه ارزشها با سلایق تداخل پیدا میکند و احساس میکنند که سلایقشان باید بهعنوان الگو در همه انسانها نهادینه شود.
بههمین خاطر ما باید یاد بگیریم و تمرین کنیم که سلایق ما تنها بهخودمان ارتباط دارد و هرکسی مختار است که سلیقه خودش را داشته باشد. ما انسانی کامل نیستیم و در مقابل هم باید بدانیم که شخصی که در مقابل ما قرار میگیرد هم کامل نیست پس میتوانیم با همفکری و گفتمان به یک نتیجه درخور دست یابیم.
منبع: روزنامه ایران