پیامرسان کوپنی!
اگر هنوز اول انقلاب بود حرف این مسوول محترم را اینطور استنباط میکردم که «پیامرسان ما را هم کوپنی کنید و تنگ مرغ و گوشت و تخممرغ بین خانوارها تقسیم کنید.» آن ایام هرکس جنسی روی دستش میماند با بقال محل یا تعاونی ادارات تبانی میکرد و بنجلش را به اسم سهمیه و کوپن به خلقالله میانداخت.
کد خبر :
۵۷۳۲۲
بازدید :
۹۲۳
سید علی میرفتاح | رییس یکی از پیامرسانهای داخلی طلبکارانه و تند و تاحدودی خشن با دولت حرف زده، واضح و از موضع بالا وزیر ارتباطات را مخاطب قرار داده که: «من پهنای باند به چه دردم میخورد؟ اگر راست میگویید {تلویحا میگوید که دولت راست نمیگوید} بیایید یک کاری کنید من آن پایگاه کاربری ده میلیونی را که تلگرام در کشور داشته، داشته باشم.» خیلی هم خوب. واینات؟
اما آیا شما میدانید منظور این بزرگوار چیست و دقیقا از دولت و از شخص وزیر چه میخواهد؟ اگر هنوز اول انقلاب بود حرف این مسوول محترم را اینطور استنباط میکردم که «پیامرسان ما را هم کوپنی کنید و تنگ مرغ و گوشت و تخممرغ بین خانوارها تقسیم کنید.» آن ایام هرکس جنسی روی دستش میماند با بقال محل یا تعاونی ادارات تبانی میکرد و بنجلش را به اسم سهمیه و کوپن به خلقالله میانداخت.
یکبار خودم شاهد بودم که یکی از اتحادیهها مقدار زیادی کاسه، بشقاب ملامین روی دستش مانده بود. مرغوبیت این کاسه بشقاب طوری بود که اگر در ویترین مغازه میگذاشتی کسی محلش نمیداد. اما دو سه نفر از رنود به اطراف ورامین و شهرری رفتند و اعلام عمومی کردند که «فقط با دفترچه بسیج، بیش از یک دست هم نمیشود». دو ساعت نشد که ملت آمدند و ته انبار را جارو زدند و مفلسی را از ورشکستگی نجات دادند.
این عادت را صدا و سیما هم داشت. منتها روشش فرق میکرد. تلویزیون در دهه شصت تعداد اندکی برنامه خوب داشت بعلاوه تعداد زیادی برنامه بیتماشاچی. هر بار که میخواستند فیلم سینمایی نشان بدهند یا سریالی را پخش کنند، قبلش پدر صاحب بچه بینندهها را درمیآوردند و آن برنامههای کذایی را خرج میکردند...، اما حالا که اول انقلاب نیست و مسوولان هم چنین توانی ندارند. راستی اگر دولت بخواهد برای کالاهای خارجی یا داخلی بازار انحصاری درست کند، مبتلا به فساد نشده است؟
در این میان به نظرم یک سوءتفاهم جدی وجود دارد و من این طرف و آن طرف به وفور از منتقدان دولت میشنوم. آنها فکر میکنند که دولت بوده است که بازار انحصاری بالای چهل میلیون را برای تلگرام فراهم کرده است. اما واقعیت این است که آن فیلترهای معنیدار مردم را به سمت تلگرام سوق داد.
اوایل خاطرتان باشد بیشتر ویچت رونق داشت، بعد هم واتس اپ. اما گفت: از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود. از هر طرفی رفتیم، بستند تا آخرش رسیدیم به تلگرام. میدانم وسط بحث جدی نباید جوک تعریف کرد، اما این انبوه کاربران تلگرام مرا یاد آن لطیفه معروفی میاندازد که طرف گفت: میخواهم بروم خارج هیچ زبان نمیدانم. چه کنم؟ رفیقش گفت: ما میگوییم تاکسی، خارجیها هم میگویند تاکسی.
بنا بر این میتوانی تاکسی سوار شوی. ما میگوییم هتل، خارجیها هم میگویند هتل. پس میتوانی با تاکسی بروی هتل. گفت: اگر حوصلهام سر رفت چه؟ گفت: برو سینما. ما میگوییم سینما خارجیها هم میگویند سینما. طرف چند روزی با تاکسی رفت سینما و برگشت هتل تا اینکه حوصلهاش سر رفت.
زنگ زد به رفیقش گفت: جای دیگر هم میتوانم بروم؟ رفیقش گفت: پارک. ما میگوییم پارک خارجیها هم میگویند پارک. این رفیق ما تاکسی گرفت و رفت پارک دید همه همشهریانش توی پارک نشستهاند و جلوتر از آن را بلد نیستند. حالا حکایت ماست با تلگرام.
چون ملت جای دیگری را نمیشناختند حدود چهل میلیون نفر در تلگرام، با فیلتر یا بیفیلتر جمع شدهاند. اگر زبان بلد بودند، مطمئن باشید چنین ازدحام عجیی نمیکردند.
مثلا اگر وضع و حال رسانهها به خصوص تلویزیون اینی نبود که الآن هست، حتما تلگرام تبدیل به مساله نمیشد. اما اشتباه نکنید دولت بازار تلگرام را داغ نکرد.
همین الآن میدانید چرا پیامرسانهای داخلی یخشان نمیگیرد؟ برای اینکه مردم فکر میکنند این وسط یک قضیهای هست، بلکه کاسهای زیر نیمکاسه هست فلذا از غیر تلگرام پروا دارند.
باور کنید اگر بازار مساعد و مساوی برای همه فراهم میکردید، هیچکدام از این اتفاقات نمیافتاد. این حرفی را که رییسپیامرسان داخلی خطاب به دولت گفته در زمینههای دیگر هم من از بعضی بزرگواران شنیدهام. فکر میکنند این دولت است که باعث میشود فیلمی بفروشد یا کتابی رکورد بزند.
طرف میگفت: همانطوری که دولت کاری کرده کتابهای جامعهشناسی غربی مورد توجه و عنایت دانشجویان قرار گرفته میتواند کاری کند که کتابهای ضد غربی ما پرفروش شود... واقعا میتواند؟ آیا درباره فهمشان از دولت و درکشان از دانشجو به بیراهه نرفتهاند؟
و، اما نکته آخر. خیلی عجیب است که اصلیترین پیامرسان داخلی را به نهادی سپردهایم که متخصص کساد کردن بازار انحصاری خودش است. تلویزیون یکتنه بیرقیب بر صدر بود، اما مدیران بزرگوارش خاکسترنشینش کردند و در رقابت با جماعتی شاخشکسته قافیه را باختند. یک نگاهی به پشتبامهای شهر بیندازید. آنوقت شما پیامرسان بیمشتری را دادهاید به اینها که رونقش بخشند؟ زهی ذکاوت و هوشیاری.
و، اما نکته آخر. خیلی عجیب است که اصلیترین پیامرسان داخلی را به نهادی سپردهایم که متخصص کساد کردن بازار انحصاری خودش است. تلویزیون یکتنه بیرقیب بر صدر بود، اما مدیران بزرگوارش خاکسترنشینش کردند و در رقابت با جماعتی شاخشکسته قافیه را باختند. یک نگاهی به پشتبامهای شهر بیندازید. آنوقت شما پیامرسان بیمشتری را دادهاید به اینها که رونقش بخشند؟ زهی ذکاوت و هوشیاری.
۰