جورج کلونی؛ ستاره اغواگر سینما
او که به تازگی ۵۷ ساله شده است، نخستین بار در ۱۷ سالگی با یک کار تلویزیونی وارد دنیای بازیگری شد، نزدیک به دو دهه بعد با یک سریال طولانیمدت (از ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۹) بهنام ER جایگاهش را در این حرفه تثبیت کرد. ER برایش سه نامزدی گلدنگلوب و دو نامزدی امی را بههمراه داشت و کلونی از همین سریال کمکم به بازی در نقشهای اصلی سینمایی در اواخر دههی ۹۰ کوچ کرد.
او که به تازگی ۵۷ ساله شده است، نخستین بار در ۱۷ سالگی با یک کار تلویزیونی وارد دنیای بازیگری شد، نزدیک به دو دهه بعد با یک سریال طولانیمدت (از ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۹) بهنام ER جایگاهش را در این حرفه تثبیت کرد. ER برایش سه نامزدی گلدنگلوب و دو نامزدی امی را بههمراه داشت و کلونی از همین سریال کمکم به بازی در نقشهای اصلی سینمایی در اواخر دههی ۹۰ کوچ کرد.
همکاری با استیون سودربرگ در فیلم «خارج از دید» (۱۹۹۸) آغاز راه دراز همکاری این دو بود تا سه سال بعد «یازده یار اوشن» (۲۰۰۱) موفقیت تجاری برای سودربرگ و شهرتی عظیم برای کلونی را به همراه داشته باشد. کلونی که در سال ۲۰۰۱ برای فیلم این موفقیت و شهرت باعث شد تا کلونی سال بعد با اعتمادبهنفسی بالا پشت دوربین کارگردانی بایستد و نخستین فیلم بلندش را کارگردانی کند.
البته جورج کلونی پیش از «یازده یار اوشن» بهخاطر بازی در فیلم «ای برادر، کجایی؟» (۲۰۰۰) برادران کوئن، جایزهی گلدنگلوب برای بهترین بازیگر مرد کمدی/موزیکال را بهدست آورده بود.
ورود او به دنیای جوایز آکادمی بسیار شگفتانگیز بود، او که پیشتر هرگز نامزد اسکار نشده بود، در سال ۲۰۰۶ ناگهان در سه رشته نامزد این جایزه شد: بهترین فیلمنامه و کارگردانی برای فیلم «شب بهخیر و موفق باشید» و بهترین بازیگر مکمل مرد برای فیلم سیاسی «سیریانا» که این آخری را تبدیل به جایزه کرد.
کلونی در مقام تهیهکننده یک فیلم سیاسی دیگر بهنام «آرگو» (۲۰۱۲)، یک جایزهی اسکار بهترین فیلم هم به کلکسیون جوایزش افزود، اما در مقام بازیگر نتوانسته تا امروز به این جایزه برسد اگرچه سه بار برای فیلمهای «مایکل کلیتون» (۲۰۰۷)، «بالا در آسمان» (۲۰۰۹) و «فرزندان» (۲۰۱۱) نامزد اسکار بهترین بازیگر اصلی مرد شده است. او یک نامزدی اسکار فیلمنامهنویسی اقتباسی هم برای فیلم «نیمهی ماه مارس» (۲۰۱۱) در کارنامه دارد.
در سال ۲۰۰۹ مجلهی «تایم» جورج کلونی را در میان یکی از صد شخصیت تأثیرگذار سال معرفی کرد. او علاوه بر سینما در دنیای واقعی نیز همواره رابطهی مستحکمی با سیاست دارد و در سال ۲۰۰۸ بهعنوان سفیر صلح سازمان ملل متحد برگزیده شد. اقدامات بشردوستانهاش در قبال جنگ دارفور، زمینلرزهی هائیتی، سونامی سال ۲۰۰۴ و قربانیان ۱۱ سپتامبر از او شخصیتی محبوب و ماندگار ساخته است.
کلونی تا بهامروز در ۴۵ فیلم سینمایی و ۲۴ سریال بازی کرده، تهیهکنندهی ۴۰ فیلم و پنج سریال، کارگردان هفت فیلم و دو سریال و نویسندهی پنج فیلم بوده است و ۹۰ جایزه برده و نامزد ۱۹۸ جایزهی دیگر شده است.
از فیلم «فرزندان» او در میان آثار برتر الکساندر پین و از «یازده یار اوشن» در میان آثار استیون سودربرگ سخن گفتیم؛ حالا چهار فیلم برتر دیگر او را با هم مرور میکنیم:
ای برادر، کجایی؟ (O Brother, Where Art Thou?) (۲۰۰۰)
کلونی در این فیلم ماجراجویانه، کمدی و جنایی با برادران کوئن همکاری کرد. داستان فیلم در سال ۱۹۳۷ در منطقهی میسیسیپی میگذرد و کلونی در نقش یکی از سه متهمی بازی میکند که از چنگ پلیس گریختهاند تا پولی را که یولیسس (کلونی) در جایی مخفی کرده پیدا کنند.
جوئل کوئن برای دیدار با جورج کلونی به آریزونا رفت و به او پیشنهاد بازی در این فیلم را داد و کلونی بدون اینکه فیلمنامه را بخواند پذیرفت، چراکه او تمام کارهای برادران کوئن را دوست داشت. کلونی برای این فیلم برندهی جایزهی گلدنگلوب بهترین بازیگر نقش مر در فیلمهای کمدی / موزیکال شد.
سیریانا (Syriana) (۲۰۰۵)
در این درام هیجانانگیز سیاسی ساختهی استیون گیگان، علاوه بر بازی نقش مدیر اجرایی تولید را هم بهعهده گرفت. فیلم بهروابط پیچیدهی نفت و سیاست میپردازد. کلونی نقش یک مأمور سیآیای را بهنام باب بارنز بازی میکند که درگیر ماجرای منافع اقتصادی امریکا در منابع نفتی خاورمیانه میشود. او توانست برای بازی در این فیلم تنها اسکار بازیگریاش را تصاحب کند. در ابتدا به هریسون فورد بازی در این نقش پیشنهاد شده بود که نپذیرفت و البته بعدها پشیمان شد!
نیمهی ماه مارس (The Ides of March) (۲۰۱۱)
یک درام هیجانانگیز سیاسی دیگر و باز هم جورج کلونی؛ این بار نهتنها در لباس بازیگر، بلکه در قامت کارگردان و نویسنده. فیلم افتتاحیهی شصتوهشتمین جشنوارهی ونیز از بازی رایان گاسلینگ در کنار کلونی سود میبرد. کلونی در این فیلم در نقش «مایک موریس» فرماندار ایالت پنسیلوانیا و کاندیدای دموکرات انتخابات ریاستجمهوری امریکا بازی کرده است. کلونی این فیلم را از نمایشنامهای به اسم «فاراگوت نورث» اثر بو ویلیمن اقتباس کرد که در برادوی اجرا شده بود. کلونی برای این فیلم نامزد فیلمنامهی اقتباسی در اسکار و بفتا، و بهترین فیلمنامه، کارگردانی و فیلم در گلدنگلوب شد.
بالا در آسمان (Up in the Air) (۲۰۰۹)
یک درام عاشقانه بهکارگردانی جیسن رایتمن براساس رمانی به همین نام. جورج کلونی در این فیلم شغل عجیبی دارد. مردی بهنام «رایان بینگام» که به سرتاسر ایالات متحده سفر میکند تا به کارمندان شرکتهای مختلف اخراجشان را اعلام کند؛ تخصص او جلوگیری از لطمه دیدن فرد هنگام شنیدن خبر اخراج است.
رایتمن درخصوص انتخاب کلونی میگوید: «وقتی شما قرار است فیلمی بسازید که یک نفر شغلش اخراج کردن دیگران است و شما باید همچنان او را دوست داشته باشید، بازیگر این نقش باید حتما اغواگر باشد و درمیان بازیگران زنده هیچ بازیگری بهاندازه ی کلونی اغواگر نیست. خوششانس بودم که نقش را پذیرفت.»
منبع: وب سایت نت نیوز