اعترافات تکان دهنده "قمه کش جوان"
جوان ۱۹ سالهای که در ماجرای درگیری خونین قمه کش ها، به قتل یک جوان اهل کرج متهم شده است با اعترافات تکان دهنده در حالی ماجرای آدم ربایی را انکار کرد که هوسرانیهای خود و دوستانش را انگیزه اصلی تخریب شیشه خودروها، قتل و مصدوم کردن دیگران با قمههای دهشتناک دانست.
جوان ۱۹ سالهای که در ماجرای درگیری خونین قمه کش ها، به قتل یک جوان اهل کرج متهم شده است با اعترافات تکان دهنده در حالی ماجرای آدم ربایی را انکار کرد که هوسرانیهای خود و دوستانش را انگیزه اصلی تخریب شیشه خودروها، قتل و مصدوم کردن دیگران با قمههای دهشتناک دانست.
این متهم که میلاد نام دارد در حالی که حلقههای آهنین قانون دستانش را میفشرد، روز گذشته در شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، مقابل میز عدالت ایستاد و به سوالات فنی و تخصصی قاضی کاظم میرزایی (بازپرس ویژه قتل عمد) پاسخ داد.
این جوان که به وارد آوردن چندین ضربه قمه به جوان ۳۰ سالهای به نام رضا اعتراف میکرد، به تشریح ماجرای درگیری در بامداد جمعه گذشته در مشهد پرداخت و گفت: شب جمعه بود که من و دوستم محمد قرص مخدر دار مصرف کردیم هنوز نیم ساعت از این موضوع نگذشته بود که تصمیم گرفتیم نزد زن جوانی برویم که قبلا با او آشنا شده بودیم! به همین خاطر با زن میان سال معروف به خاله تماس گرفتیم که آشنایی خاصی با آن زن جوان به نام مهلا داشت. خاله آدرس منزل مهلا را به ما داد و تاکید کرد که ساعت ۲ تا ۳ نیمه شب به آن جا برویم.
البته این بار اول نبود که ما مهلا را میدیدیم، ولی این بار هیچ پولی در بساط نداشتیم با وجود این، من و دوستم قمه هایمان را برداشتیم و به منزل سه طبقهای رفتیم که خاله آدرس آن را به ما داده بود. وقتی در ساختمان را گشودند آن جا خیلی تاریک بود، چون برق ساختمان قطع شده بود. وارد ساختمان که شدیم در طبقه سوم آن، خاله به همراه یک پیرمرد و یک زن جوان دیگر کنار هادی و رضا حضور داشتند.
من چراغ قوه گوشی تلفنم را روشن کردم و به خاطر این که پول نداشتیم با هادی و رضا که معروف به رضا تهرانی بود، مشغول گفت و گو شدم، اما آنها وقتی شنیدند که پولی همراه ما نیست ناگهان به سمت من و محمد حمله ور شدند. آن دو نفر مرا زیر مشت و لگد گرفتند و دوستم به طبقه پایین رفت. در همین هنگام خاله و آن زن جوان نیز با دیدن این وضعیت از آن جا گریختند.
به هر طریقی بود خودم را از زیر دست و پای آنان رها کردم و با هادی گلاویز شدم. چند ضربه با قمه به سرش زدم که او گیج شد و کنار پیرمرد نشست. در این هنگام بود که فهمیدم رضا تهرانی و دوستم نیز در داخل حیاط درگیر شده اند. وقتی از پلههای ساختمان پایین رفتم محمد را با سرووضعی خون آلود دیدم، اما رضا مقابل من ایستاد که من هم چند ضربه چاقو به قسمت بالاتنه اش زدم.
محمد در حالت توهم فکر میکرد که صورتش دو قسمت شده است به همین دلیل فریاد میزد و سروصدا میکرد. من هم خودم را روی رضا پرت کردم که در این هنگام محمد هم به کمک من آمد و با قمه ضرباتی را به رضا زد. درگیری ما به بیرون از ساختمان کشید و ما در حالت خشم و عصبانیت شیشههای دو خودرو را نیز شکستیم. وقتی رضا غرق در خون کنار کوچه افتاد، من دست مهلا را گرفتم.
او ترسیده بود و وحشت زده میگفت: اگر برای من جنس (مواد مخدر) و پول جور کنید با شما میآیم! وقتی با پاسخ مثبت من روبه رو شد، به دنبال ما به راه افتاد. بعد از آن به خانه محمد رفتیم. هدف ما برقراری ارتباط شیطانی بود با وجود این، من که آن همه خون و خونریزی را چند دقیقه قبل دیده بودم، حالت تهوع گرفتم و به خانه خودمان رفتم. مدتی بعد محمد که به پارک نزدیک منزل ما آمده بود با من تماس گرفت و دوباره با هم به خانه ما بازگشتیم.
مهلا خمار بود و مواد مخدر میخواست، اما آن ساعت شب، با هرکس تماس میگرفتیم پاسخ گوشی را نمیداد، چون همه خواب بودند! اگرچه مهلا دست بردار نبود، ولی بالاخره او را راضی کردیم که چند ساعت تا صبح صبر کند. بعد از حدود سه ساعت استراحت، بالاخره از طریق یکی از دوستان محمد برای او مواد مخدر تهیه کردیم.
سپس مهلا را بعد از مصرف مواد به خانه اش فرستادیم و من هم به کاشمر گریختم. متهم این پرونده جنایی ادامه داد: روز بعد وقتی فهمیدم که رضا بر اثر ضربات قمه به قتل رسیده است به مشهد بازگشتم که توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدم.
در پی اعترافات صریح متهم پرونده «درگیری خونین قمه کش ها»، وی با صدور قرار بازداشت موقت از سوی قاضی کاظم میرزایی در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت. شایان ذکر است، تحقیقات بیشتر درباره زوایای پنهان این پرونده از سوی سرگرد حمیدفر (افسر پرونده) و با نظارت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی) همچنان ادامه دارد.
منبع: روزنامه خراسان