ماهواره با ما چه میکند؟
ماهواره نه تنها سبک زندگی و خورد و خوراک ما را دستکاری کرده بلکه عقیده و مرام ما را تغییر داده و از ما موجودی رقتانگیز ساخته؛ موجودی که جلوتر از اینها در جلسات بازاریابی و برنامهسازی طراحیاش کردهاند.
کد خبر :
۵۸۲۷۵
بازدید :
۹۶۴
سید علی میرفتاح | به طرف گفتند حالا که کنار پادگان خانه کردی، آیا سروصدای نظامیها تاثیری بر روح و روانت نگذاشته؟ جواب داد نع، نع، نع، نع. این لطیفه معروفتر از آن است که توضیحی ضمیمهاش کنم و بگویم آن نع نع را به آهنگ اک، او، ئه، آر بخوانید.
شبیهش، چندتای دیگر هم ساختهاند. از سر خوشذوقی «طرف» این جوک را بردهاند و با فرودگاه و ایستگاه قطار و مدرسه و اتوبان همسایهاش کردهاند تا ما ضمن خندیدن به ریشش بفهمیم که تاثیرپذیری آدمی بیش از چیزی است که گمان میکند.
ما معمولا تصویر واقعبینانهای از خود نداریم. اگر بشنویم همه معتادهای دنیا با یک دود و دو دود معتاد شدهاند، خودمان را استثنا میکنیم و چنین میپنداریم که قصه ما با بقیه فرق دارد و ما جزو معدود نخبههایی هستیم که میتوانیم توی دریا برویم و خشک بیرون بیاییم. فکر میکنیم اگر بقیه مردم دنیا کنار دامداری خانه کنند بعد از مدتی حرف زدنشان عین ماغ کشیدن گاو میشود، اما ما نه.
هزار سال هم همسایه گاوداری باشیم ذرهای از خلق و خوی گاو متاثر نمیشویم و اگر کسی در این باره چیزی بپرسد، شدید و غلیظ جوابش میدهیم «نااااااااااا». قضیه تلویزیون و شبکههای ماهوارهای دقیقا همین است.
روزی ١٠ ساعت بیشتر پای تلویزیون مینشینیم و بیهوده خود را قوت قلب میدهیم که «تاثیرپذیری مال عوام است، تو که این چیزها متاثرت نمیکند و ظاهر و باطنت را عوض نمیکند...» زهی خیال باطل. چون نمیتوانیم خودمان را از بیرون ببینیم متوجه تاثیرپذیریمان از رسانهها، به خصوص شبکههای ماهواره نیستیم.
ماهواره نه تنها سبک زندگی و خورد و خوراک ما را دستکاری کرده بلکه عقیده و مرام ما را تغییر داده و از ما موجودی رقتانگیز ساخته؛ موجودی که جلوتر از اینها در جلسات بازاریابی و برنامهسازی طراحیاش کردهاند.
بگذارید یک مثال دمدستی بزنم. ١٠ سال پیش کسی تیرامیسو را نمیدانست خوردنی است یا پوشیدنی. شاید آنهایی که زیاد به خارج سفر میکردند یا گروهی که بیش از معمول غربی بودند احتمالا میدانستند، اما مردم عادی نه. به لطف زیاد نشستن پای شبکههای ماهواره الان در هر دکهای در هر کورهدهی بروید، میبینید که پشت شیشهاش نوشته تیرامیسو موجود است.
من نخورده نیستم و متوهم هم نشدهام که غربیها لای تیرامیسو بمب فرهنگی کار گذاشتهاند تا ما را بیهویت کنند بلکه ساده و روشن دارم عرض میکنم که ما بیآنکه حواسمان باشد داریم کمکم به رنگ و شکل موجود چندشآوری درمیآییم که طرحش را شبکههای مبتذل ماهواره ریختهاند. وقتی در روزهای تعطیل خانوادگی پای ماهواره مینشینیم و با بالا و پایین کردن کانالها شب را به روز و روز را به شب میدوزیم، طبیعی است که پای لرزش هم باید بنشینیم و در فکر و زندگی تغییر رویه اساسی بدهیم. شروعش با تیرامیسو است، اما ادامهاش سبک زندگی و بعدش هم تغییر در باورها و عقاید است.
باز هم اگر آگاهانه و ارادی تن به این تغییرات میدادیم، چندان جای نگرانی نبود. مثل ترکیه. مشکل اینجاست که رفته رفته و ناخواسته به خود میآییم و میبینیم، بلکه خودمان هم نمیبینیم، از بیرون میبینندمان که تبدیل به دابهای غیرقابل تحمل شدهایم.
مشکلی که من با ماهواره دارم همین است. آدمها جلوی چشممان دارند عوض میشوند و چنانکه آدمی لباس عوض کند، در انظار عمومی باورها و عقاید خود را عوض میکنند، حرفهای جدید میزنند، چیزهای جدید تمنا میکنند و از زاویه شبکه دلخواهشان دنیا را میبینند.
قبحی که ١٠ سال پیش همجنسگرایی در باور عمومی داشت قابل مقایسه با الان نیست. این قبح را مدرسه و رسانههای داخلی و معلمان اخلاق نشکستند.
کتابهای فلسفی و جامعهشناسی هم نشکستند. بلکه زحمتش تمام و کمال افتاد به گردن ماهواره تا با فیلم وگزارش و مصاحبه روی مخ مخاطبان کار کند و کردار و گفتار آن اقلیت شرمنده را عادی جلوه دهد. بحث مشروب هم همین است. ایضا بحث لباس و مهمانی و محاوره و سگ و... من الان نمیخواهم عین پیرمردهای فامیل توی سر جوانان بزنم و آنها را به بیاخلاقی متهم کنم و راه چاره را در شکستن و بستن ماهواره جستوجو کنم.
نه، ماهواره جمع شدنی نیست هرچقدر هم زور بزنیم بیشتر به رونق بازارش کمک کردهایم. منظورم این است که از خودمان بپرسیم آیا حواسمان به این همه نقشپذیری از ماهواره هست؟ آیا هیچ فکر کردهایم که از دل آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم ماهواره چه موجودی سربیرون میآورد؟ میدانم که این حرفم برخورنده است و احتمالا کاربران میلیونی ماهواره شبکههای اجتماعی را میرنجاند.
اما بالاخره لازم است یک جایی بایستیم و حرف حق بزنیم و به این پیر و جوانی که پای ماهواره و اینترنت عمر تلف میکنند بگوییم که به خدا قسم از دل آموزههای بودار و سیاسی نظام سلطه چیز خوبی بیرون نمیآید. نه کتاب میخوانیم، نه فیلم درست و حسابی و ارزشمند میبینیم، نه در احوال جهان تامل میکنیم، به جایش از خروسخوان تا بوق سگ دل به برنامههای مبتذل میدهیم.
حاصل دل دادن به شبکهها و کانالها میشود موجود خودخواه و بیمنطقی که جز به لذات آنی خودش به چیز دیگر فکر نمیکند ایضا تصوری که درباره خودش دارد این است: فریب خورده و رها شده.
تربیتشدههای ماهواره و اینترنت، طفلیها زود فریب میخورند، سخت سر عقل میآیند و از بد حادثه با اندک نسیمی به عضویت کمپینهای دروغی درمیآیند. کمپینهایی که به نظام سلطه و سرمایهداری کمک میکند و تقویت آنها را رقم میزند... به خدا اگر فکری نکنیم عنقریب زامبیها به جانمان خواهند افتاد.
۰