نمایش "شیطونی" روایت ویرانشهر پرخشموهیاهو
«شیطونی»، اثر مهدی کوشکی، نمایشی خوشساخت با بازیهای پرقدرت است که زندگی پوچ و چرکین طبقهای از جوانان زیر پوست شهر را با بیرحمی عیان میکند.
کد خبر :
۵۹۵۹۵
بازدید :
۱۴۷۸
قبل از تماشای نمایش به اولین موضوعی که فکر کردم عنوان آن بود. «شیطونی» برایم یادآور ماجراهای شیطنتآمیز و حالوهوای کمیک و شوخطبعانه بود. بهعلاوه، جایی خوانده بودم موضوع نمایش میهمانیهای شبانه تهران است. با این پیشفرضها به تماشای نمایش نشستم.
خیلی زود تصوراتم را به فراموشی سپردم. در آن ۸۵ دقیقه آنچه دیدم، کارزار خشم و خشونت و تباهی بود و دیستوپیایی که ارزشها در آن وارونه شده، پول و قدرت حرف اول را میزنند و مرام و معرفت قربانی میشود.
«شیطونی»، اثر مهدی کوشکی، نمایشی خوشساخت با بازیهای پرقدرت است که زندگی پوچ و چرکین طبقهای از جوانان زیر پوست شهر را با بیرحمی عیان میکند.
نمایش برشی از زندگی مهرداد و شهرام، دو دوست، را به تصویر میکشد که در منجلاب روابط فاسد و پیچیده دستوپا میزنند؛ دو دوستی که پاتوقشان پارتیهای شبانه ویژه است و هر دوی آنها با وصلشدن به طبقه نوکیسه فِراریسوار و خلافکاری که به آن پارتیها رفتوآمد دارند کسب معیشت میکنند.
شهرام رقصنده آن میهمانیهاست و مهرداد شغل مشخصی ندارد، اما در قسمتی از نمایش به ارتباط او با خریدوفروش مواد مخدر اشاره میشود. خط اصلی داستان، ماجرای انتقامگیری مهرداد از جواد است که در دعوایی پای شهرام را شکسته.
در سراسر نمایش آن دو سوار بر پژویی لکنته که نیمی از سقف آن از بین رفته در حال تعقیبوگریزند. پژو نماد دنیای دربوداغان و کریه و بدون امنیت این دو جوان است. سرانجام مهرداد، جواد را پیدا میکند و میان دعوا او را ناخواسته به قتل میرساند. از این نقطه بهبعد جریان فرار این دو جوان از چنگال قانون و رفقای خشمگین جواد روایت میشود.
نحوه گفتوگو و تعامل مهرداد و شهرام با یکدیگر و تماسهای تلفنی پیدرپیشان با افراد مختلف به اتومبیلرانی پایانناپذیر و سرگیجهآورشان کیفیتی چندلایه میبخشد.
فضای گفتمان لمپنیسم و پرخشونت جاری در نمایش، روابط ناسالم، متزلزل و پر از دروغ و زندگی پراضطراب و خشونت این آدمها را عیان میکند. پژویی که مهرداد و شهرام به ظاهر در جستوجوی مقصدهای مشخصی میرانند، مانند چرخ عصاری است که آنها را به هیچکجا نمیرساند.
آنچه مخاطب از مجموعه حرفها و کنشهای دو جوان درمییابد، تقلایی پوچ و بیحاصل است و سبک زندگی بیمعنایی که در آن عشق جایی ندارد و روابط بر اساس منافع افراد شکل میگیرد و از هم میپاشد.
شخصیتهای نمایش همه ضدقهرمانند. مهرداد، شخصیت اصلی، نماد لات بامرام مدرن و درواقع نمونه گروتسک مردانگی و لوطیگری در فرهنگ سنتی است. او دارای چارچوبهای اخلاقی متعصبانه و انعطافناپذیری است، اما، برخلاف نمونه سنتی خود، در تماشاچی هیچ حس همدردی و همدلی برنمیانگیزد.
رفتار بیرحمانه، خشن و پرخاشگرانهاش بیشتر به عقدهگشایی روانی میماند تا معرفت و جوانمردی پاکدلانه. مهرداد لوطینما بهخاطر اثبات رفاقتش به شهرام آدم میکشد. رفتارش با دنیا، دوستش، غیرانسانی و تحقیرآمیز است.
سرانجام بعد از اینکه به خیانت شهرام و دنیا پی میبرد، دختر را سلاخی میکند و شهرام را به آتش میکشد. گویی او ماشینی است که تنها برای انتقام برنامهریزی شده. شهرام نیز تنها به عافیت خویش میاندیشد، به مرام و معرفت پایبند نیست و روابطش با دیگران تنها بر اساس منافع لحظهای پیش میرود.
دنیا، دوست مهرداد که قرار است نماد پاکدامنی باشد، در میهمانیهای شبانهای که برای قاچاق زنان جوان به دوبی طراحی شده میرقصد. نسیم، خواستنیترین دختر در نگاه شهرام، با چند نفر رابطه دارد و از آنها پول میگیرد. دوستان جواد برای انتقام از شهرام پدر بیمار او را شکنجه و سپس میکشند.
دکتری که مهرداد بهخاطر بیماریاش با او تماس میگیرد کمکش نمیکند. دنیایی که در این نمایش به تصویر کشیده میشود قتلگاه ارزشهای انسانی است؛ قتلی که در سراسر اجرا با قطرات خون نشان داده میشود.
خونی که از ابتدای نمایش از زیر کاپوت ماشین- دنیای مهرداد و شهرام- به زمین میچکد و در پایان از آبپاش ماشین به سروصورت بازیگران میپاشد و خونی که مهرداد دائم بالا میآورد، استعارهای برای سیستم فکری و اخلاقی آنهاست که در نهایت نابودشان میکند. با کشتن شهرام در انتهای نمایش، سفر مهرداد در خیابانهای شهر که قرار بود مقصد آن اثبات مرام و معرفتش به شهرام باشد، بدل به تقلایی پوچ و بیمعنا میشود. پژو- چرخ عصاری چارچوبهای اخلاقی وی- آنها را به ناکجا رسانده است.
در مجموع، «شیطونی» ویرانشهر مورد نظر خود را با پرداختی قوی، خلاقانه و دقیق به تصویر میکشد. استفاده مؤثر از دکور مینیمال و نمادین نقطه قوت چشمگیر اثر است. جابهجایی دو شخصیت در مکانهای گوناگون شهر در پژو و اتفاقات گوناگون به کمک قوه تخیل تماشاچی انجام میشود.
همه کنشها یا داخل ماشین یا فضای کناری آن اتفاق میافتد. دیگر نکته جالبتوجه طراحی صحنه تصویر تابلوی احتیاطی است که بر دیوار عقب صحنه با استفاده از ویدئو پروژکتور نمایش داده شده که داخل آن متناسب با دیالوگها و وقایع علائم و نشانههای مختلفی ظاهر میشوند.
این نشانهها یادآور روابط پلاستیکی و ناپایدار شخصیتها هستند که در طول نمایش از طریق گوشی موبایل و دنیای مجازی با هم در تماساند. نوآوری دیگر، بهکارگیری دو بازیگر زن است که در سراسر اجرا بالای سقف ماشین نشستهاند.
یکی از آنها خواننده رپ است که نقشی معادل همسرایان **Chorus تراژدیهای یونان باستان را دارد و در فواصل دیالوگها و وقایع ترانههایی میخواند که تشریحکننده و تفسیرگر دنیای نمایش برای تماشاگرند. نقش بازیگر دیگر مرتب بین صدای دنیا، دوست مهرداد، صدای خوانندههای فرانسوی که ترانهشان از دستگاه پخش ماشین شنیده میشود و اعلامکننده نام افرادی که با مهرداد و شهرام تماس تلفنی میگیرند، جابهجا میشود.
استفاده از این دو بازیگر در میان هیاهوی خون و خشونت، رنگ متفاوتی به فضا میزند و گاه حالوهوای مفرحی به آن میبخشد. دیالوگهای دنیا که به زبان فرانسه بیان میشود، اشاره به ناخودآگاه زخمی مهرداد دارد که خاطره مادر گمشدهاش را حمل میکند.
مادری که او را در کودکی رها کرده و به قصد خوانندهشدن به فرانسه رفته، اما نگارنده برای استفاده «مکرر» نمایش از ترانههای فرانسوی معروف توجیه قانعکنندهای نمییابد. گوشدادن به چنین ترانههایی با شخصیتهای لاتمنش و گفتمان فرهنگی لمپنیای که در آن قرار دارند، تناسب ندارد.
از نظر نگارنده تنها تأثیری که میتواند استفاده از این ترانههای زیبا و لطیف که نماینده فرهنگ متعالی و انسانیتریاند، داشته باشد، تضاد چشمگیری است که با گفتمان سرشار از خشونت و فحاشی داخل ماشین برقرار میکنند و در نتیجه زمختی و زشتی آن را برجستهتر میکنند. در پایان، بازی پرقدرت بازیگران، به ویژه مهدی کوشکی سیر پرفرازونشیب نمایش را برای مخاطب روان و باورپذیر میکند.
پینوشت:
* دیستوپیا dystopia ویرانشهر یا مدینه فاسده، جامعهای خیالی در داستانهای علمی-تخیلی است که در آن ویژگیهای منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواه هیچ انسانی نیست. چنین جوامعی گونهای دنیای وانفسا و فاجعه انسانی هستند. با این تعریف یک جامعه پاد-آرمانی نقطه مقابل و وارونه یک جامعه آرمانی (آرمانشهر یا مدینه فاضله) است. (ویکی پدیا)
** همسرایان در تراژدیهای یونان باستان در فواصل صحنهها ظاهر میشدند و با خواندن آواز و اجرای حرکاتی رقصمانند بخشهای گوناگون نمایش را توضیح میدادند یا تفسیر میکردند.
۰