جوانان را لوس نكنيد!
شنيدن اين خبر كه سرانه هر جوان در كشور حدود«دويست تا سيصد تومان» است، چهار گزينه پيش پاي شما ميگذارد، الف- در دورههاي آموزشي«چگونه با يك موز در يك ماه زنده بمانيم؟»
کد خبر :
۶۰۳۹
بازدید :
۱۲۶۸
فریور خراباتی در روزنامه آرمان نوشت: شنيدن اين خبر كه سرانه هر جوان در كشور حدود«دويست تا سيصد تومان» است، چهار گزينه پيش پاي شما ميگذارد، الف- در دورههاي آموزشي«چگونه با يك موز در يك ماه زنده بمانيم؟» و «دوره پيشرفته مديريت درآمد و هزينه» شركت كنيد، ب- كله خود را سه بار به صورت پشت سر هم به نخستين ستوني كه دم دستتان است، بكوبيد (محكم بكوبيد!) ج- از مسئولان عزيز، زحمتكش و فداكار درخواست كنيد كه اين ميزان بذل و بخشش را كنار بگذارند، چون قرار دادن چنين مبالغ هنگفتي در اختيار جوانان باعث ميشود كه زبانم لال، به سينما بروند، رويم به ديوار، به تماشاي تئاتر بروند، گلاب به رويتان، به كنسرت بروند، با عرض شرمندگي، كتاب بخوانند يا ازدواج كنند.
بنده به عنوان يك جوان، از مسئولان درخواست ميكنم كه اين پول را يكهويي به حساب ما نريزند، خرد خرد پرداختش كنند تا حيف و ميل نشود!
خدا رحمت كند پدر بزرگم را كه هميشه معتقد بود«پول زياد، اسباب دردسر است» بنده نيز همين رويه را در پيش گرفتم و از هر جا و در هر كاري كه ميفهمم پول زيادي در آنجا هست، جيغ كشيده و فرار ميكنم. البته اين خيلي خوب است كه برخی مديران و مسئولان همهچيز را بهروز ميكنند، تلفنهاي همراهشان به جديدترين نسخه اندرويد مجهز است و حقوق خود را بر اساس نرخ تورم تنظيم ميكنند اما به ما كه ميرسند، حساب و كتاب خود را با نرخ تورم در دوره مادها، آقوقويونلوها و اشك دوم هماهنگ ميكنند (اي هماهنگكنها!).
الان آقا هوشنگ دارد افسوس ميخورد كه چرا جوان نيست تا اين ميزان سرانه را دريافت كرده و با آن يك كسب و كاري راه بيندازد! هرچند بنده فكر ميكردم وزارت ورزش و جوانان تمام انرژي خود را بر روي ورزش و تپههاي اطراف (مانند تپه داووديه!) گذاشته است، غافل از اينكه دوستان هنر مديريتي خود را گاهي بر روي موضوعات ديگر هم پياده ميكنند و شمه و چشمهاي از هنرهاي دراماتيك خود را نيز به جوانان نشان ميدهند (اي نشاندهندهها!)
بنابراين بنده از همين تريبون از مسئولان تشكر ميكنم. ما يك زماني درخواست وام داشتيم، بعد درخواست مسكن داشتيم، بعد درخواست كار داشتيم، كمي بعد درخواست ماشين داشتيم، چند ماه بعد درخواست آب داشتيم، كه مسئولان تمام اين درخواستها را به طرفهالعینی پاسخ دادند. بنابراين ما درخواست سرانه كرديم كه مسئولان اينبار روي ما را زمين نگذاشتند و اين درخواست را اجابت كردند. مسئولان متشكريم!
بنده به عنوان يك جوان، از مسئولان درخواست ميكنم كه اين پول را يكهويي به حساب ما نريزند، خرد خرد پرداختش كنند تا حيف و ميل نشود!
خدا رحمت كند پدر بزرگم را كه هميشه معتقد بود«پول زياد، اسباب دردسر است» بنده نيز همين رويه را در پيش گرفتم و از هر جا و در هر كاري كه ميفهمم پول زيادي در آنجا هست، جيغ كشيده و فرار ميكنم. البته اين خيلي خوب است كه برخی مديران و مسئولان همهچيز را بهروز ميكنند، تلفنهاي همراهشان به جديدترين نسخه اندرويد مجهز است و حقوق خود را بر اساس نرخ تورم تنظيم ميكنند اما به ما كه ميرسند، حساب و كتاب خود را با نرخ تورم در دوره مادها، آقوقويونلوها و اشك دوم هماهنگ ميكنند (اي هماهنگكنها!).
الان آقا هوشنگ دارد افسوس ميخورد كه چرا جوان نيست تا اين ميزان سرانه را دريافت كرده و با آن يك كسب و كاري راه بيندازد! هرچند بنده فكر ميكردم وزارت ورزش و جوانان تمام انرژي خود را بر روي ورزش و تپههاي اطراف (مانند تپه داووديه!) گذاشته است، غافل از اينكه دوستان هنر مديريتي خود را گاهي بر روي موضوعات ديگر هم پياده ميكنند و شمه و چشمهاي از هنرهاي دراماتيك خود را نيز به جوانان نشان ميدهند (اي نشاندهندهها!)
بنابراين بنده از همين تريبون از مسئولان تشكر ميكنم. ما يك زماني درخواست وام داشتيم، بعد درخواست مسكن داشتيم، بعد درخواست كار داشتيم، كمي بعد درخواست ماشين داشتيم، چند ماه بعد درخواست آب داشتيم، كه مسئولان تمام اين درخواستها را به طرفهالعینی پاسخ دادند. بنابراين ما درخواست سرانه كرديم كه مسئولان اينبار روي ما را زمين نگذاشتند و اين درخواست را اجابت كردند. مسئولان متشكريم!
۰