ماجرای شلوار کردی ۱۰ هزار دلاری
یک معلم بازنشسته که ۱۰ هزار دلارش را در جیب شلوار کردی خود در سواحل گیلان جا گذاشته بود جزئیات این ماجرای عجیب را تشریح کرد.
کد خبر :
۶۰۹۴۲
بازدید :
۸۶۹۹
حسین خانی | یک معلم بازنشسته که ۱۰ هزار دلارش را در جیب شلوار کردی خود در سواحل گیلان جا گذاشته بود جزئیات این ماجرای عجیب را تشریح کرد.
این اتفاق در منطقه ساحلی چوبر شهرستان تالش رخ داد. مدیر طرح منطقه ساحلی چوبر تالش درباره ماجرای پیدا کردن دلارها به خبرنگار ما گفت: ساعت حدود ۱۱ صبح بود که داشتم به آلاچیقها سرکشی میکردم. چند بار از مقابل یکی از آلاچیقها عبور کردم و متوجه شدم یک شلوار کردی روی پرده آلاچیق آویزان است. تصور کردم شلوار کهنهای بوده و مسافری آن را رها کرده و رفته است.
شلوار را برداشتم تا داخل سطل آشغال بیندازم. اما کمی سنگینتر از حد معمول بود وقتی دستم را داخل جیب کردم از چیزی که میدیدم متعجب شدم. مقدار زیادی دلار داخل آن بود. جابر محمدپور در ادامه گفت: با توجه به اینکه برای پیدا کردن صاحب دلارها نیاز به کمک داشتم با شهرداری منطقه چوبر تماس گرفته و او را در جریان قرار دادم. او خواست تا شلوار را به شهرداری ببرم. با کمک هم از روی ته فیش بانکی که داخل شلوار کردی پیدا کرده بودیم شماره تماس صاحب پولها را بهدست آوردیم و با او تماس گرفتیم.
وقتی از مسافر مورد نظر درباره اینکه مدرک یا پولی گم کرده است پرسیدیم او اظهار بیاطلاعی کرد، اما دقایقی بعد تماس گرفته و گفت که مبلغی پول به دلار داشته که داخل شلوار کردیاش گذاشته بود و آن را گم کرده است. خواستیم به شهرداری بیاید و بعد از انجام روال قانونی پولها را به او برگرداندیم.
شرح ماجرا از زبان صاحب دلارها
در همین رابطه خبرنگار ما به سراغ صاحب دلارها که یک معلم بازنشسته است رفت. این مرد ۴۳ ساله که ساکن شهر شیراز است سفر طولانی خود را به سمت اردبیل آغاز کرده بود، اما یک تماس تلفنی بد موقع نزدیک بود خاطره تلخی را از این سفر برایش رقم بزند و تمام داراییهای سالهای درس و کلاس او را یک شبه بر باد بدهد. او که بهخاطر مشکلات روحی و روانی زود هنگام بازنشسته شده است، در این باره گفت: سالها قبل پدرم فوت کرده و سرپرستی سه خواهر و مادرم را بر عهده دارم. هنوز ازدواج نکرده ام.
در همین رابطه خبرنگار ما به سراغ صاحب دلارها که یک معلم بازنشسته است رفت. این مرد ۴۳ ساله که ساکن شهر شیراز است سفر طولانی خود را به سمت اردبیل آغاز کرده بود، اما یک تماس تلفنی بد موقع نزدیک بود خاطره تلخی را از این سفر برایش رقم بزند و تمام داراییهای سالهای درس و کلاس او را یک شبه بر باد بدهد. او که بهخاطر مشکلات روحی و روانی زود هنگام بازنشسته شده است، در این باره گفت: سالها قبل پدرم فوت کرده و سرپرستی سه خواهر و مادرم را بر عهده دارم. هنوز ازدواج نکرده ام.
تصمیم گرفتم بعد از سالها برای تفریح به مسافرت بروم. در مسیر راه وقتی به منطقه تالش رسیدم شب شده بود. به یکی از مناطق طرح ساحلی رفته و آلاچیقی را برای گذراندن شب انتخاب کردم. صبح زود هنگامی که میخواستم آنجا را ترک کنم تلفنم زنگ خورد خبری دادند که باید زود حرکت میکردم. چون عجله داشتم شلوار کردیام را از تنم در آورده تا لباس رسمی بپوشم و بسرعت به طرف اردبیل راه بیفتم.
بین راه بودم که از شهرداری تالش تماس گرفتند و ماجرای پیدا شدن پولها را اطلاع دادند. اول فکر کردم اشتباه کردهاند، اما وقتی صندوق عقب ماشینم را گشتم و دیدم که اثری از شلوار کردیام نیست متوجه شدم پولهایم را گم کرده ام. من این دلارها را با پس انداز سالهای گذشته و وامی که چند ماه قبل گرفتم کم کم خریده بودم و، چون نمیخواستم پولها را در خانه بگذارم با خودم برده بودم، اما وقتی فهمیدم دلارها گم شده خیلی جا خوردم و بلافاصله با آنها تماس گرفته و به شهرداری رفتم.
این معلم بازنشسته درباره جزئیات اتفاقات رخ داده گفت: خیلی خوشحال شده بودم که پولهایم پیدا شده است. به شهرداری که رسیدم در آنجا تمام وسایلم را از ماشین بیرون آوردند و خودرو را به طور کامل بازرسی کردند. فکر میکردند شاید من قاچاقچی ارز یا خلافکار باشم.
وقتی دیدند که غیر از حدود ۹ هزار و ۳۰۰ دلاری که گم کرده بودم ارز دیگری همراه ندارم، یکی از مأموران مرا سوار خودروی پلیس کرد و ماشین مرا هم مأمور دیگری سوار شد تا با هم به مقر پلیس برویم. خواهش کردم که خودروام را به پارکینگ نبرند، چون میدانستم اگر این اتفاق بیفتد باید چند روز دوندگی کنم و جایی هم برای ماندن نداشتم.
مأمور پلیس گفت: باید پرونده را برای قاضی کشیک دادسرا بفرستیم و ایشان دربارهات تصمیم بگیرد. اما سرانجام با اثبات اینکه دلارها قاچاق نیست و مال خودم است قضیه ختم به خیر شد و من هم دلارها را تحویل گرفته و راهی خانه ام شدم.
منبع: روزنامه ایران
۰