8 مهر روز مولانا

8 مهر روز مولانا

۸ مهر مصادف با ۳۰ سپتامبر از سوی سازمان ملل مزین به نام شاعر شهیر ایران مولانا محمد بلخی است. او را در غرب به نام رومی می‌شناسند. اینکه مولانا متعلق به کدام سرزمین است موضوع مشاجره چندین کشور است، ولی مولانا خارج از زمان و مکان به همه جهان سیطره یافت و از مرز‌های جغرافیایی گذشت.

کد خبر : ۶۲۹۹۱
بازدید : ۱۴۱۵
فرادید | ایران، افغانستان و ترکیه با ریسمان مولانا به هم متصل می‌شوند و به میراث او می‌بالند. مولانا در بلخ از توابع مزارشریف افغانستان متولد شد. کودکی‌اش در آنجا گذشت. بلخ در آن دوره شکوه و رونق بسیاری داشت. پدر او از بزرگان این شهر و از مشایخ صوفیه بود. او با حاکم وقت محمد خوارزمشاه مخالف بود و به همین دلیل بلخ را ترک گفت. به حج رفت و سپس راهی بغداد و در نهایت در قونیه اقامت گزید و تا زمان مرگش در همانجا ماند. مولانا نوجوانی را در قونیه گذراند. او در ۳۷ سالگی عالمی کامل بود و مریدان بسیار داشت.
8 مهر روز مولانا
ایران، افغانستان و ترکیه با ریسمان مولانا به هم متصل می‌شوند

مولانا را به مثنوی‌اش شناخته می‌شود، ولی شاید از همین کتاب مشهور کمتر داستانی بر یاد‌ها باشد که مردم خالق آن را بشناسند. داستان‌های او بر زبان مردم جاری است و ضرب‌المثل شده است، ولی منبع این داستان‌ها کمتر برای مردم مشخص است. برای نمونه «شیر بی دم و سر و اشکم که دید» بخشی از یکی از داستان‌های مثنوی است.
8 مهر روز مولانا
مقبره مولانا در قونیه

در این داستان مولانا حکایتی را بیان می‌کند که در شهر قزوین اتفاق می‌افتد. او داستان یک خالکوبی را می‌گوید. در آن دوره خالکوبی را دلاکان می‌کشیدند. در این داستان مردی پهلوان به سراغ یک دلاک می‌رود و می‌خواهد برایش یک شیر خالکوبی کند. مرد دلاک شروع به کار می‌کند و مرد دردش می‌آید. به دلاک می‌گوید کجای شیر را خالکوبی می‌کنی؟ دلاک می‌گوید «دم». مرد می‌گوید دم نمی‌خواهم. بقیه شیر را بکش. دلاک به کار ادامه می‌دهد باز مرد سوال قبل را می‌پرسد، این بار دلاک می‌گوید «شکم» باز مرد می‌گوید، نمی‌خواهد بقیه شیر را بکش. تا اینکه دلاک عصبانی می‌شود و می‌گوید «شیر بی دم و سر و اشکم که دید».

سوی دلاکی بشد قزوینیی که کبودم زن بکن شیرینیی
گفت: چه صورت زنم‌ای پهلوان گفت: بر زن صورت شیر ژیان...

در داستان زندگی مولوی «شمس تبریزی» نقش بسیاری دارد. از حکایات بین آن‌ها داستان‌های بسیاری ساخته‌اند. این داستان‌ها در ادبیات داستانی و نمایشی بسیاری استفاده شده و اقتباس‌های جالبی از آن‌ها شده‌است. یکی از جدیدترین این داستان کتابی از «الیف شافاک» نویسنده ترک است که با استفاده از این داستان، کتاب «ملت عشق» را نوشت که با نام «چهل قانون عشق» هم معروف است. این کتاب، در همه جهان به زبان‌های گوناگون ترجمه شده و تا کنون ۵۰۰ بار در ترکیه تجدید چاپ شده است.
8 مهر روز مولانا
کتاب ملت عشق که اقتباسی از داستان شمس و مولانا است تا کنون ۵۰۰ بار در ترکیه تجدید چاپ شده است.

در این کتاب دو داستان موازی مطرح می‌شود که یکی عشقی معاصر و مربوط به یک زن و مردی در دو نقطه جهان است و دیگری داستان عاشقانه میان مولانا و شمس است. شافاک با استفاده از داستان‌هایی که از زندگی بلخی مانده یک داستان منسجم از او ساخته که تقریبا یک فصل در میان به «شمس و مولانا» و «اللا و عزیز زاهرا» می‌پردازد. این کتاب به فارسی هم ترجمه شده و بارها تجدید چاپ شده است.
8 مهر روز مولانا
مقبره مولانا در قونیه

کتاب ملت عشق با این جمله‌ها شروع می‌شود: به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش یا بیرونش هستی، در حسرتش…
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید